جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print
  • افغانستان قربانی راهبرد عجولانه آمریکا پس از حملات یازدهم سپتمبر

یازدهم سپتمبر 2001 برخورد چهار طیاره ربوده شده به مرکز تجارت جهانی در نیویورک جهان را تغییر داد. حمله به برج‌های دوقلو که نمادهای از قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا بود علاوه بر گرفتن جان حدود سه هزار نفر، توان استخباراتی و اطلاعاتی آمریکا را به‌شدت زیر سؤال برد و موجب شکسته‌شدن هیبت آمریکا گردید؛ بدین جهت آمریکا به‌منظور احیای هیبت ازدست‌رفته‌اش و اینکه نشان بدهد یک قدرت جهانی است به بهانه مبارزه با تروریزم و سرکوب القاعده به‌صورت عجولانه وارد اقدام نظامی شد و بدون درنظرگرفتن عواقب رفتار خود، لشکرکشی وسیعی را به افغانستان روی دست گرفت. اکنون که 22 سال از آن حادثه می­گذرد و آمریکا و متحدینش از افغانستان خارج شده است جا دارد که آثار و پیامدهای این اقدام برای افغانستان به بررسی گرفته شود.

  • پیامدهای حمله آمریکا به افغانستان

تهاجم آمریکا به افغانستان از جهات زیر برای افغانستان ویرانگر بود:

  1. کشتار غیرنظامیان: جنگ بیست‌ساله آمریکا در افغانستان علاوه بر اینکه منجر به کشته‌شدن بیش از 2448 نظامی آمریکایی، 1144 نیروی ائتلاف و 69000 نیروی نظامی دولت افغانستان، موجب کشتار جمعیت قابل‌توجهی از غیرنظامیان شد که طبق برخی آمارها تلفات افراد غیرنظامی این جنگ بیش از 47245 نفر بوده است که برای یک کشور با جمعیت کمتر از 40 میلیون یک فاجعه است.
  2. مهاجرت: آمریکا با شعار مبارزه با تروریزم، سرکوب و انهدام پناهگاه ­های القاعده، برقراری دموکراسی و تقویت جامعه مدنی و حمایت از حقوق بشر وارد افغانستان شد. شاید عده­ای تصور می­ کردند که افغانستان گل و گلزار خواهد شد؛ اما دیری نپایید که نشانه­ های خیانت آشکار شد. آنچه که تصور می­شد نه‌تنها محقق نشد، بلکه روزبه‌روز به دامنه فقر و ناامنی افزوده گردید که جز مهاجرت و خروج از کشور راهی گریزی برای مردمان این مرزوبوم وجود نداشت. مهاجرت افغانستانی ­ها از سال 2014 شروع و پس از خروج آمریکا از کشور به اوج خود رسید که طبق آمار آژانس پناه‌جویان سازمان ملل متحد امروز مردم افغانستان در 103 کشور آواره هستند.
  3. رشد تروریزم: چنان‌که یادآوری شد مبارزه با تروریزم محوری‌ترین شعار آمریکا بود. در نامه ­های ایالات متحده به شورای امنیت سازمان ملل متحد، استراتژی امنیت ملی این کشور و همچنین در سخنرانی­ ها و بیانیه­ های مقامات کاخ سفید، مبارزه با تروریزم و سرکوب القاعده در خاک افغانستان از اهداف اساسی واشنگتن از حمله به افغانستان عنوان شده است؛ اما آمریکا نه ­تنها به این هدف دست نیافت؛ بلکه حضور نیروهای نظامی آمریکا و متحدینش در افغانستان باعث رشد گروه ­های تروریستی از جمله داعش گردید.
  4. رشد مواد مخدر: جلوگیری از کشت و قاچاق مواد مخدر از دیگر اهداف حملات آمریکا به افغانستان پس از حملات یازدهم سپتمبر قلمداد می­شد؛ اما حضور بیست‌ساله آمریکا و متحدینش در افغانستان نه‌تنها منجر به کاهش کشت و قاچاق مواد مخدر در این کشور نشد؛ بلکه باعث شد که افغانستان در جایگاه اول جهان در تولید مواد مخدر قرار گیرد. قابل‌توجه است که در دوران حضور آمریکا و هم‌پیمانان او در افغانستان، کشت تریاک در ولایاتی صورت می­ گرفت که پایگاه ­های نظامی این نیروها در آنجا قرار داشت که به نحوی حکایت از نقش نظامیان آمریکایی و دیگر نیروهای خارجی در تولید و قاچاق مواد مخدر دارد.
  5. رشد اختلافات قومی و زبانی: دموکراسی، حقوق بشر و جامعه مدنی از دیگر شعارهای آمریکایی در افغانستان بود. اما سیستم آمریکایی نه‌تنها منجر به جامعه دموکراتیک نشد و ارزش‌های بشری را تقویت نکرد، بلکه روزبه‌روز به گسست ­های اجتماعی افزود. تعصبات قومی، زبانی و مذهبی را تقویت کرد؛ موضوعی که به طور اساسی مانع هر نوع ثبات در کشور است و برچیدن آن ممکن است سال‌ها زمان لازم داشته باشد.
حملات یازدهم سپتمبر
پیامدهای حملات یازدهم سپتمبر برای افغانستان: مهاجرت، رشد تروریزم، رشد مواد مخدر، کشتار افراد ملکی و …
  • راه ­های رفع پیامدهای حمله آمریکا به افغانستان

چنان‌که اشاره شد، اقدام آمریکا در حمله به افغانستان پس از حملات یازدهم سپتمبر 2001 عجولانه بود. این کشور بدون درنظرگرفتن عواقب کار خویش وارد افغانستان شد که هم خسارت­ های مالی و جانی بسیاری بر او متحدینش وارد کرد و هم سرتاسر فاجعه برای مردم افغانستان بود که به مواردی آن در فوق اشاره شد.

اما اکنون که آمریکا و هم‌پیمانانش دیگر در افغانستان نیست، بر مسئولین امر و مردم افغانستان است که در جهت رفع این آثار و پیامدهای شوم تلاش کنند که البته در برخی موارد مقامات حکومت سرپرست طالبان تا حدودی موفق بوده است.

اما مهم­ترین چالشی که سال‌هاست از مردم افغانستان قربانی می­گیرد و به نحوی ناامنی، رشد تروریزم، مواد مخدر، مهاجرت، فقر و… به آن باز می­گردد نبود انسجام سیاسی در بین مردم افغانستان است.

این انسجام زمانی حاصل می­شود که بزرگان تعصبات قومی، زبانی، سمتی، گروهی و مذهبی را کنار گذاشته و به حقوق همه مردم افغانستان احترام قائل شوند؛ زیرا تردیدی وجود ندارد که افغانستان قربانی انحصارگرایی است و تازمانی که فکر انحصار بر کشور حاکم باشد نباید انتظار ثبات سیاسی را داشت و بدون ثبات سیاسی، امنیت، اقتصاد و رفاه مردم انتظار دست‌نیافتنی خواهد بود.

ازاین‌رو توقع مردم افغانستان از بزرگان طالبان این است که اشتباه گذشتگان را تکرار نکنند و با تشکیل حکومت فراگیر که همه مردم افغانستان خودشان در آن ببینند و مقبول ملت باشد، ثبات سیاسی، امنیت، توسعه اقتصادی و فرهنگی را که حق مردم افغانستان رقم زنند. در غیر این صورت شعارهای هرچه باشد اقدامات و عملکردها در خدمت دشمن و در راستای اهداف بدخواهان مردم افغانستان خواهد بود.

 

جاوید یوسفی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=3439

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *