جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

در روزگار کنونی اگر بحث قومیت، قبیله و طائیفه را در جوامع امروزی مطرح نمائیم ممکن است چندان جایگاه نداشته باشد و کسی بدان توجه نکنند. اما همین امر بدیهی و پیش پا افتاده قوم گرایی در افغانستان، یکی از بحران های اساسی و عامل بی ثباتی دائمی در افغانستان است.

در طول تاریخ معاصر افغانستان، قوم، خویشاوندی و اسلام اساس هویت فردی و جمعی در افغانستان را تشکیل داده و می دهد و این «رابطه ­ی قومی» است که اکثر سازمانها و ساختارهای اجتماعی و تنظیم کنش متقابل افراد و گروه های اجتماعی را تعیین می کند. هرچند طی دو دهه­ ی گذشته رهبران و سیاست­مداران تلاش کردند تا حد اقل در ملاء عام مسئله ای قومیت را دامن نزنند و بیشتر افغانستان­ شمول بحث نمایند، اما مسئله ای قومیت همچنان در ساختار سیاسی و اجتماعی مشخص و هویدا بود.

اینک پس از فروپاشی جمهوریت و تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، به دلیل اینکه طالبان را اکثرا پشتونها تشکیل می­ دهد، مسئله ای قومیت و قوم گرایی در افغانستان بیش از همیشه بحث داغ روز گردیده و بسیاری از پشتون­ها نیز از این وضعیت سوء استفاده نموده و در هر شرایطی به دنبال امتیازات بیشتر می ­باشند و حتی پشتون­های که در گذشته سابقه­ ی جهاد ندارند و به عنوان یک غریب کار در جامعه حضور داشته و دارند، به نحوی از انحاء از تسلط طالبان پشتون، احساس غرور و قدرت می کنند و به اندازه­ و سهم خودشان در مناسبات اجتماعی در شهر و بازار و کلا در جامعه نسبت به دیگران قُلدری و زور گویی می ­نمایند.

این مسئله خود همزیستی و مشارکت اقوام ساکن در افغانستان را در چارچوب دولتی کارامد، کاملا ناکام ساخته است. باتوجه به وضعیت شکننده­ ی که در طول تاریخ معاصر افغانستان در جامعه جاری و ساری بوده اند، اینک در این نوشتار تلاش می گردد تا راه حل برون رفت از بحران قومیت و قوم ­گرایی، پیشنهاد گردد.

قوم گرایی در افغانستان
قوم گرایی در افغانستان سبب شده که پشتون ها احساس قدرت و برتری داشته باشند.
  • ترکیب قومی جامعه افغانستان

افغانستان با عناوینی چون«موزه ­ی اقوام»، «گنیجه­ ی اقوام» و«موزاییک قومیت­ها» یاد می­ شود و گاهی بسیاری از مورخین و جامعه شناسان جامعه افغانستان را جامعه­ ی رنگین کمان اقوام نیز یاد کرده اند. زیرا این جامعه از اقوام و قبایل مختلف با زبانها و مذاهب متفاوت تشکیل یافته است. در افغانستان مردمانی از نژادهای پشتون، هزاره، تاجیک، اوزبیک، ترکمن، بلوچ، قیرقیز، قزلباش، ایماق، نورستانی، کشمیری، هندو، سیک و … زندگی دارند.

بر اساس واقعیت های تاریخی، نظام سیاسی افغانستان در گذشته همواره بر سنت های قومی و قبیله ­ای استواره بوده و کشوری است با تاریخ پر از رمز و راز و در هیچ برهه از زمان سیاسی خود، ثبات مورد نظر را نداشته است و همیشه درگیر کشمکش های داخلی بوده یا در دام مداخلات قدرت های خارجی اسیر بوده و افغانستان را به میدان رقابت قدرت بیرونی و جنگ های نیابتی ایشان مبدل ساخته است که نتیجه ای آن جغرافیای بی ثبات، متفرق، از هم گسیخته و بدون یکپارچگی ملی و وحدت سر زمینی در این کشور است.

قوم گرایی در افغانستان
قوم گرایی در افغانستان همواره مطرح بوده و نظام سیاسی افغانستان مبتنی بر سنت های قومی و قبیله ای بوده است.
  • قوم­ گرایی در افغانستان و بحران کنونی

جامعه افغانستان بیش از هر کشور دیگر بافت سنتی دارد. این خصیصه در نوع خودش سبب بروز تفاوت های آشکار دیگری در ابعاد مختلف جامعه شده است. به همین علت علمکرد اقوام نیز در این کشور، روندی متفاوت از سایر کشورها پیدا کرده است و اکنون پس از چندین دهه بحران و جنگ، به خصوص پس از یک دهه جنگ قومی، در شرایطی قرار گرفته که نظام سیاسی تحت قیادت و سلطه ی مطلق یک گروه قومی است.

این مسئله باعث گردیده است که در حال حاضر نزاع و اختلافات قومی، در حال آبستن یک فاجعه ای جمعی و کلی در افغانستان باشد. زیرا با توجه به روحیه ­ی جمعی در شهر و بازار، تقریبا تمام غیر پشتونها، خودشان را تحقیر شده و ذلیل می ­پندارند.

با گذشت عنقریب به دو سال از عمر حکومت طالبان و علی الرغم اینکه امنیت عمومی نسبت به دوران جمهویت بهتر تامین گردیده است، اما سطح نا رضایتی مردم از حکومت به شدت بالاست و مسلما یکی از دلایل اصلی نا رضایتی مردم از حکومت طالبان، تک قومی بودن امارت اسلامی طالبان که متشکل اکثریت مطلق پشتونهاست، می ­باشد.

باتوجه به وضعیت شکننده­ ای کنونی، منطق و عقلانیت سیاسی ایجاب می کند تا به دور از اختلاف و اغراض سیاسی همه اقوام باهمبستگی و همدیگر پذیری برای انجام امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بتوانند به تامل و مشورت ملی در امور مذکور بپردازند، زیرا توزیع قدرت میان اقوام و سازش میان آنها از مهم­ترین مؤلفه های مدیریت جوامع چند قومی و متفرق محسوب می شود و نقش بسیار مهمی در مشارکت گروه ها و اقوام در تصمیم گیری های سیاسی و به تبع آن در ملت سازی و ایجاد همگرایی اجتماعی دارد که زمینه ساز ایجاد ثبات ژئوپلیتیکی پایدار در این کشور می شود.

قوم گرایی در افغانستان
قوم گرایی در افغانستان و قدرت طلبی مطلق، چاره کار بحران سیاسی و اجتماعی افغانستان نبوده و نیست.

از این­رو نسخه­ ی راه­گشای که در شرایط کنونی می ­توان برای ختم منازعات درون گروهی و قومی و قبیله­ ایی در افغانستان نوشت و رضایت عمومی را بالا برد و روند سیاسی و آرامش اجتماعی را به ارمغان آورد، فقط و فقط پرهیز از قوم­ گرایی و پرهیز از دامن زدن به عصبیت های قومی توسط رهبران نظام سیاسی هستند.

بی توجهی و عدم تامل در رابطه به این مسئله­ متاسفانه چشم انداز آینده افغانستان را به شدت وحشتناک نشان می دهد. زیرا همانطور که یاد آوری گردید، تاریخ معاصر افغانستان مملو از منازعات و درگیری های بین اقوام ساکن در افغانستان است و ادامه ای روند کنونی نیز سر انجام غم ­انگیز گذشته را در پی خواهد داشت.

 

مسلم اخلاقی، تحلیلگر مسائل افغانستان

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=2151

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *