آرامش و امنیت عزاداران حسینی؛ افول داعش
ماه محرم در افغانستان همواره با واهمهای عمیق برای جامعه شیعه همراه بود؛ واهمهای که ریشه در حملات مرگبار و بیرحمانه داعش خراسان داشت. این گروه افراطی در سالهای گذشته نشان داده بود که شیعیان افغانستان را به عنوان هدف اصلی خود انتخاب کرده است و هیچ پروا و مرزی در ریختن خون بیگناهان نمیشناسد.
اما امسال، برای سومین سال متوالی، عزاداران حسینی در شهرها و روستاهای افغانستان محرمی بدون حمله و انفجار را سپری کردند؛ وضعیتی که بیگمان پرسشی اساسی را پیش میکشد: چگونه طالبان توانست فضای امنیتی را برای شیعیان تغییر دهد و آیا این را میتوان دستاوردی واقعی برای این حکومت دانست؟
داعش، کابوس همیشگی محرم
در گذشته، با فرارسیدن ماه محرم، موجی از نگرانی و دلهره، فضای زندگی جامعه شیعه افغانستان را فرا میگرفت. داعش خراسان، این گروه افراطی و بیرحم، با رویکرد آشکار ضدشیعیاش، بارها و بارها مراکز دینی، تکایا، مساجد و دستههای عزاداری را به خاک و خون کشید.
این حملات مرگبار که از کابل تا مزارشریف، هرات و دیگر شهرهای افغانستان امتداد مییافت، هر سال دهها خانواده را در سوگ عزیزانشان مینشاند و خاطرهای تلخ و جانکاه در حافظه جمعی جامعه شیعه بر جای میگذاشت. در حقیقت، محرم برای شیعیان افغانستان تنها فصل سوگواری بر مصیبت کربلا نبود؛ بلکه فصلی بود آمیخته با بیم و اضطراب از تکرار فجایعی که دستهای ناپاک ترور و خشونت رقم میزد.
با سقوط حکومت پیشین و به قدرت رسیدن طالبان، در نخستین سال، همچنان برخی حملات از سوی داعش خراسان صورت گرفت و نگرانیها در دل مردم زنده ماند. اما در سالهای بعد، طالبان با اتخاذ سیاستهای امنیتی سختگیرانه، سرکوب هدفمند شبکههای داعش و اعمال فشارهای گسترده اطلاعاتی و عملیاتی، توانستند ظرفیت و توان عملیاتی این گروه را در بسیاری از مناطق به شدت کاهش دهند؛ تا آنجا که در مقاطعی، حضور فعال و ملموس داعش در صحنه امنیتی کشور تقریباً به نقطه صفر رسید.
این تغییر محسوس، امید تازهای در دل جامعه شیعه افغانستان دمید و مجال آن را فراهم ساخت که مراسم عزاداری محرم، پس از سالها، در فضایی امن و آرام برگزار شود.
کاهش محسوس حملات و دستاورد طالبان
به نظر میرسد که امنیت محرم امسال و سالهای گذشته را میتوان بهعنوان یک دستاورد مهم حکومت طالبان ارزیابی کرد. زیرا همانگونه که یادآوری گردید، در گذشته عزاداریها تحت سایه ترس و نگرانی برگزار میشد؛ اما امروز بسیاری از مناطق شیعهنشین افغانستان شاهد برگزاری مراسم عزاداری با جمعیت انبوه و خاطری آسوده بودند.
این دستاورد، افزون بر ایجاد فضایی مطمئن برای جامعه شیعی، نشانهای از توان امنیتی طالبان در مدیریت تهدیدهای تروریستی است؛ تهدیدهایی که دولت پیشین جمهوری اسلامی افغانستان، با وجود حمایتهای بینالمللی، نتوانست در مهار آنها موفق عمل کند.
متأسفانه، برخی رسانههای مغرض بینالمللی و محلی تلاش کردند تا اقدامات امنیتی مرسوم، مانند قطع شبکه تلفن همراه در روز عاشورا و یا استقرار نیروهای امنیتی در نزدیکی مراکز عزاداری را بهعنوان محدودیتی علیه شیعیان جلوه دهند. حال آنکه در کشورهای پرریسک، اینگونه اقدامات نهتنها عادی بلکه ضروری محسوب میشوند.

تجربه تلخ حملات خونین داعش در گذشته نیاز به تدابیر شدید امنیتی را اثبات کرده است؛ بنابراین برجستهسازی این اقدامات و تحریف آن بهعنوان اعمال فشار، ظلمی مضاعف در حق حقیقت و در حق شیعیان افغانستان به شمار میآید.
در زمان جمهوری، داعش خراسان هر سال در فصل محرم و حتی در دیگر ایام مذهبی دست به حملاتی خونین میزد و توانسته بود در بسیاری از شهرها شبکههای فعال و سلولهای مخفی ایجاد کند. این وضعیت امنیتی شکننده باعث میشد که شیعیان در تمامی ایام مذهبی با دغدغههای امنیتی روبرو باشند.
اما در دوره حکومت طالبان، با وجود همه انتقاداتی که به این حکومت وارد است، حملات داعش کاهش چشمگیری یافته و در بسیاری از ایام مذهبی، از جمله محرم، سطح امنیت عزاداران حسینی ارتقا یافته است. این امر نشاندهنده موفقیت طالبان در تضعیف شبکههای عملیاتی داعش است؛ موضوعی که حتی برخی نهادهای بینالمللی نیز در گزارشهای خود تأیید کردهاند.
جمعبندی
در پایان، می توان گفت که برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم در افغانستان، در فضایی نسبتاً آرام و دور از سایه سنگین انفجار و ترور، بیگمان از جمله دستاوردهای حکومت طالبان در عرصه تأمین امنیت محسوب میشود؛ هرچند این دستاورد به معنای نبود کاستیها و نقدهای وارد بر سایر بخشهای سیاستگذاری حکومت نیست.
اما آنچه مسلم است اینست که مردم افغانستان بهویژه جامعه شیعه، پس از سالها بیم و اندوه، توانستند برای سومین سال متوالی آیینهای سوگواری خود را با خاطری آسودهتر برگزار کنند؛ و این خود گامی ارزشمند در بازگرداندن امید و اعتماد به فضای عمومی جامعه است.
در این میان، تلاش برخی رسانهها برای دگرگون جلوهدادن واقعیت و نسبتدادن تدابیر امنیتی معمول به محدودیت، از اهمیت این تجربه نمیکاهد. مهمتر از همه، تجربه این سالها نشان میدهد که امنیت، زیربنای آرامش روانی و دینی جامعه است و حفظ آن، نیازمند رویکردی پیگیر و هوشیارانه است.
بنابراین امید می رود که این امنیت نسبی بتواند به الگویی ماندگار و پایدار تبدیل شود و تمامی شهروندان افغانستان، فارغ از هر باور و قومیت، از ثمرات آن بهرهمند شوند.

حبیبه احمدی