در این مقاله تلاش می گردد تا اهمیت و ضرورت تامین و تحکیم وحدت میان اهل تشیع و اهل تسنن در افغانستان بیان گردد و همچنان وظیفه ای خطیری که طالبان در شرایط کنونی به عهده دارد، مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده شود.
اهمیت و ضرورت تامین وحدت میان شیعیان و اهل سنت در افغانستان
در افغانستان، تأمین وحدت میان شیعه و سنی یکی از ضروریات حیاتی برای حفظ ثبات، امنیت، و توسعه اجتماعی-سیاسی این کشور است. با توجه به تاریخ پر از تنش و جنگهای داخلی در افغانستان، اختلافات مذهبی یکی از مسائلی است که میتواند به تشدید خشونتها و تقویت نفوذ خارجیها منجر شود. در چنین شرایطی، وحدت میان شیعیان و اهل سنت، نه تنها یک ضرورت داخلی است، بلکه عاملی است که میتواند جلوی نفوذ گروههای افراطی و بیثباتیهای بیشتر را بگیرد.
افغانستان دارای تنوع مذهبی و قومی بالایی است و شیعیان بیش از 30درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. در طول سالها، گروههای افراطی مختلف سعی کردهاند از این اختلافات مذهبی به نفع خود بهرهبرداری کنند. متاسفانه در بعضی از ادوار آنها موفق گردیده و جنگ ها و دشمنی ها را در متن جامعه افغانستان به وجود آورده اند.
چنانچه همین اکنون ویرانه های کابل، مزار شریف و بعضی از شهرهای بزرگ دیگر و حوادث تلخی چون حادثه ای خونین افشار و غیره نمونه های غمباری از جنگ های داخلی با ماهیت اختلافات مذهبی استند که توسط دست های پیدا و پنهان خارجی افغانها را به جان هم انداخته بودند.
این در حالی است که افغانها بجز در مقاطع استثنایی که تحت تاثیر نفوذ بیگانگان بوده اند، در طول تاریخ گذشته ای مملو از هم زیستی مسالمت آمیز و همبستگی و همکاری بی نظیر میان پیروان مذاهب شیعه و سنی داشته اند. از این رو حاکمان کنونی بایستی به این نکته مهم توجه داشته باشند که افغانستان در شرایط کنونی بیش از همیشه به تامین وحدت و همدلی میان اقوام و مذاهب مختلف دارند.
زیرا تقویت وحدت و برادری میان اهل تشیع و اهل تسنن، میتواند جامعهای قویتر و یکپارچهتر بسازد که در مقابل هر نوع مداخله خارجی و فرقهگرایی مقاومت کنند و در نهایت با به وجود آمدن فضایی از همزیستی و تفاهم میان افغانها، هویت ملی در افغانستان تقویت گردد و جامعه واحد و ملت منسجم و متحد ایجاد گردد و افزون بر این ها؛ تامین وحدت و برادری میان افغانها (اهل تشیع و اهل تسنن) نه تنها به نفع کشور است، بلکه به ثبات و امنیت منطقهای نیز کمک میکند و میتواند الگویی برای دیگر کشورها باشد.
طالبان برای تامین وحدت میان اهل تشیع و اهل تسنن چهکار کنند؟
بیستسال اشغال افغانستان از سوی آمریکا و متحدانش افزون بر اینکه خسارتهای جانی و مالی غیر قابل تصور را بر افغانها وارد نمودند؛ ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و بهویژه اتحاد و همدلی و برادری را نیز در جامعه افغانستان مخدوش و مشوش ساختند. زیرا دخالت دستهای پیدا و پنهان خارجیها در امور داخلی افغانها که از کمکهای بشری گرفته تا تمام امور را در افغانستان بر اساس قومیت و مذهب تنظیم نموده بودند، باعث گردید که شکاف عمیق بین شیعیان و اهل تسنن به وجود آید.
چنانچه سه سال پیش زمانی که طالبان دوباره به قدرت بازگشت، تفرقه و خصومت میان اقوام و پیروان مذاهب شیعه و سنی چنان بالا گرفته بود که عنقریب بود تجربهی دوران مجاهدین دوباره در افغانستان تکرار شود. با اینحال؛ اما طالبان با قوهی قهریه همه را متحد ساختند و امارت شانرا در سرتاسر افغانستان حاکم نمودند.
اما؛ متاسفانه اتحادی را که طالبان بهوجود آورده و به آن افتخار میکنند، تحت هیچ شرایطی به معنی وحدت و همبستگی نیست. بلکه آنها نوعی از تبعیت قهری از حکومت را تامین کرده اند که کسی در مقابل امارت اسلامی طالبان؛ سر بلند نتوانند و اعتراض نکنند. بنابراین تبعیت و فرمانبرداری افغانها از حکومت طالبان در حال حاضر تحت هیچ شرایطی به معنی تامین تام و تمام وحدت میان اهل تشیع و اهل تسنن محسوب نمی گردد.
از اینرو لازم است که طالبان به مسئولیت اصلی و خطیری که در حال حاضر به عهده دارند، توجه نمایند و با اقدامات ذیل وحدت و برادری را میان افغانها(سنی و شیعه) بهوجود آورند تا وحدت ملی نیز در کشور به وجود آید.
1. احترام به حقوق مذهبی و فرهنگی:
طالبان باید تضمین کنند که شیعیان از آزادیهای مذهبی خود برخوردار باشند و مراسمهای دینی خود را بدون ترس از تهدید یا محدودیت برگزار کنند. ایجاد فضای مناسب برای آزادی مذهبی و فرهنگی میتواند از تنشهای مذهبی جلوگیری کند و حس برادری را تقویت نماید.
2. مشارکت سیاسی و اجتماعی برابر:
برای ایجاد وحدت، طالبان باید به شیعیان اجازه دهند که در ساختارهای حکومتی و سیاسی نقشهای کلیدی داشته باشند. مشارکت شیعیان در تصمیمگیریها و نهادهای دولتی میتواند حس تعلق و اعتماد را تقویت کند و مانع از بیگانگی آنان از حکومت شود.
3. مقابله با تفرقهافکنی مذهبی:
طالبان باید بهطور جدی با گروههایی که به دنبال ایجاد تفرقه مذهبی هستند مقابله کنند. هرگونه خطبهها و فعالیتهای تفرقهافکنانه باید ممنوع شود و عاملان آنها مجازات شوند. این امر نشاندهنده عزم حکومت برای حفظ وحدت ملی خواهد بود.
4. تقویت گفتمان مذهبی و وحدت ملی:
طالبان باید از علما و رهبران مذهبی شیعه و سنی دعوت کنند تا در گفتمانهای مشترک شرکت کرده و بر اهمیت وحدت ملی و همبستگی مذهبی تأکید کنند. برگزاری نشستهای مشترک مذهبی و فرهنگی میتواند به درک متقابل و همزیستی مسالمتآمیز کمک کند.
5. امنیت برای همه مذاهب:
طالبان باید تضمین کنند که همه شهروندان، چه شیعه و چه سنی، از امنیت برخوردار باشند. ایجاد فضای امن برای تمام شهروندان، بدون توجه به مذهب، میتواند اعتماد عمومی به حکومت را تقویت کرده و مانع از رشد گروههای افراطی شود که به دنبال تفرقهاندازی هستند. این اقدامات میتواند گامی مؤثر در جهت تأمین وحدت شیعه و سنی در افغانستان باشد و به تقویت ثبات و همبستگی ملی کمک کند.
بسم الله ختک