بررسیهای انجام شده نشان میدهد که حدود ۷۰ درصد از جمعیت افغانستان را جوانان تشکیل میدهند که در جوامع دیگر نیروی محرک، تاثیرگذار و نیروهای تولید انرژی و آیندهسازان آنها هستند، ولی در افغانستان، جوانان افغان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند که در این نبشته به بررسی آنها میپردازیم.
مشکلات جوانان افغان در افغانستان
این یک اصل غیر قابل انکار است که جوانان افغان میتوانند آینده این کشور را تغییر داده و نقش موثری در پیشرفت و ترقی این کشور داشته باشند و حتی در جامعه اتنیکی افغانستان همین جوانان خواهند بود که عقاید قومی و سمتی و زبانی را نادیده گرفته و همگرایی را برای آینده بهبار بیاورند.
با این حال اما همین نسل همواره نادیده گرفته شدهاند و با افکار، عقاید، نیرو و توانایی شان بازی صورت گرفته که در ۲۰ سال گذشته بهخوبی دیدیم با نسل جوان چه کردند و چه نقشهایی برای آنان در حکومت دادند.
در دو دهه اخیر دولت، معینیتی را تحت نام ” امور جوانان” تاسیس کرده بود که حتا در راس آن هم یک فرد جوان و متخصص قرار نداشت. یگانه کاری که این نهاد انجام می داد، قرارداد با موئسسات تحصیلی خصوصی بود که به زعم خودشان جوانان افغان را با تخفیف به این موئسسات معرفی میکرد، در حالیکه موئسسات با کلاهبرداری، همان فی اصلی را از جوانان دریافت مینمودند.
از جانب دیگر جوانان افغان وقتی از تحصیلات فارغ میشدند، زمینهای کاری برایشان وجود نداشت و یگانه چیزی را که زودتر دریافت میکردند، “ناامیدی” بود. بحث روابط بر ضوابط که اظهر من الشمس بود و هیچ جایی نبود که جوانی بدون واسطه یا پول استخدام شده و شایستهسالاری مدنظر گرفته شود.
این درست که در دو دهه گذشته دستاوردهایی وجود داشت، ولی یک حکومت پیرسالار که از صفر تا صد آنرا چهرههای غیرجوان شکل میداد، چقدر میتوانست برای مردم خدمت کند و کسب دستاورد نماید.
با آنکه برخوردهای سنتی به نقش آفرینی جوانان افغان در افغانستان هنوزهم یکی از دشواریهای عمده به شمار میرود، اما این نسل در چند سال پسین با تخصص، دانش، ظرفیت و تعهد نشان داده که رویکردهای سنتی به ساختارهای اجرایی را به رویکردهای مدرن میتواند تغییر دهد و ملاک و سنجۀ نیروی اجرایی را از دایرۀ جزیرههای قدرت قومی و خانوادهگی بیرون کند.
آیا فرار جوانان افغان چاره کار بود؟
با آنکه جنگ یکی از اساسیترین دلیل فرار جوانان از کشور خوانده میشود، ولی نادیده گرفته شدن و بیکار ماندن از عللی مهمتر از جنگ بود. تابحال چندین موج از فرار جوانان و مغزها بهراه افتاده که در ذات خود برای کشور یک ضربه سهمگین است.
فرار یگانه راهی بود که نسل جوان برای آینده خود متصور بودند و به امید یک زندگی بهتر راهی اروپا و… شدند که شوربختانه هزاران تن از آنها در بین راه تلف شده و فقط مرگ بود که در این راه رفیق راه و آینده شان شد.
فرار هیچگاهی راهحل نبوده و نیست، اما جوانان افغان مجبور بودند فرار کنند، چون یک استراتژی واضحی در مورد آینده شان در کشور خودشان وجود نداشت و دولت بهجای رسیدگی به مشکلات این نسل، از نام آنها پروژه میگرفتند و برای خود در امریکا و اروپا خانه و قصر میساختند که بر هیچکسی پوشیده نیست.
جوانان افغان در حکومت طالبان
اکنون که طالبان قدرت را در اختیار دارند، جوانان در دو راهی رفتن و ماندن ماندهاند. استراتژی واضحی از سوی طالبان پیرامون جوانان افغان و نقش این نسل در نظام و زمینههای شغلی دیده نمیشود و همین امر، جوانان را مجبور کرده تا ترک تحصیل و ترک وطن کنند و به مهاجرت تن دهند.
تعداد زیادی از جوانان افغان با آمدن طالبان رفتند و تعداد زیادی هم در حال رفتن هستند، زیرا بیکاری امان شان را بریده و به هر دری می زنند، کاری برای شان گیر نمیآید تا با آن روزی خانواده خود را تامین کنند.
پیشنهادی به طالبان در مورد جوانان افغان
برعکس حکومتهای گذشته، طالبان باید با استفاده از نسل جوان در پستهای مختلف حکومتی، آنان را جذب افغانستان و آینده افغانستان کنند. یک حکومت جوانسالار میتواند گره خیلی از مشکلات را باز نمایند و بر چالشها فایق آید.
معینیتی که بهنام امور جوانان وجود دارد، باید اقداماتی فراتر از فرستادن جوانان به نهادهای تحصیلی انجام دهد. زمینههای کاری باید فراهم گردد تا نیروی جوان بتوانند آینده شان را بسازند و هرگاه جوانان افغان، که بيش از نصف نفوس کشور را تشکيل میدهند، در زمينههاى استخدام، آموزش و توانمندسازی کمک نشوند، جامعه رو به بحران خواهد رفت.
در حکومت گذشته، استراتژی پیرامون جوانان طرح شد، ولی عملاً هیچکاری انجام نگرفت که وضعیت نسل آینده را بهبود ببخشد. استراتژی ملی جوانان در هشت محور اساسی ساخته شده بود که چهار محور اصلی این استراتژی در مورد صحت، معارف، اشتغالزایی و مشارکت جوانان و چهار محور دیگر نیز شامل جندر، صلح و امنیت، محیط زیست و ورزش بود که نشان میداد تمامی ادارات و نهادها بهنحوی در این استراتژی و تحقق آن دخیل هستند.
طالبان هم باید با طرح استراتژی منظمی، در عمل به آن پایبند باشد و آینده را از تاریکی نجات دهند، زیرا نسل جوان ثابت کرده که اگر حمایت شوند، بهترین فعالیتها را خواهند داشت.
فکر جوان، آبادکننده است و عبور از مفکورههای سنتی، قبیلوی، فاشیستی با نسل جوان امکانپذیر است. باید به جوانان افغان بها داد تا نسل جوان افغانستان خود آینده خود را بسازد و افغانستان آینده مکان مناسبی برای زندگی جوانان باشد، تا جاییکه فکر فرار از وطن حتی به ذهن جوانان افغان هم خطور نکند. امری که شاید بسیار سخت باشد، اما دور از دسترس نیست.
الیاس احمدی، تحلیلگر مسائل افغانستان