Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

اولین سفر بهرامی به کابل

نخستین سفر محمدرضا بهرامی، مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به کابل، نه‌تنها آغازگر مرحله جدیدی در دیپلماسی دو کشور است، بلکه بازتابی از تنظیم مجدد سیاست تهران نسبت به تحولات در افغانستان می‌باشد.

این سفر، در شرایطی صورت گرفته که ساختار تعامل ایران با حکومت طالبان دچار تغییر شده و جایگاه نماینده ویژه در امور افغانستان عملاً حذف گردیده است. از همین منظر، سفر بهرامی به کابل از جهات مختلف دارای اهمیت فوق العاده است.

دیدار و گفتگوهای بهرامی با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه و دیگر مقام‌های حکومت طالبان، عمدتاً بر سه محور حساس و پرچالش متمرکز بود: تحولات منطقه‌ای، مسئله آب، و وضعیت مهاجران افغان در ایران. سه موضوعی که هر یک برای دو کشور حیاتی‌اند و به‌روشنی جهت‌گیری آینده تعاملات کابل و تهران را مشخص می‌سازند.

به دلیل اینکه روابط با ایران برای افغانستان از همه ای جهات استثنا است و ایران در همه‌ی زمنیه ها و به ویژه در حوزه اقتصادی و تجارت، امتیازات بی بدیل برای افغانستان دارند و باتوجه به اینکه مسائلی مطرح شده در دیدارهای بهرامی با مقام‌های حکومت سرپرست افغانستان، مرکز ثقل روابط دو کشور تلقی می گردد، لازم است تا ابعاد مسئله مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده شود.

  • سفر بهرامی به کابل؛ پیام روشن ایران به طالبان

محمدرضا بهرامی، یکی از دیپلمات‌های باتجربه ایرانی که سال‌ها به‌حیث سفیر در کابل ایفای وظیفه کرده، در نخستین مأموریت رسمی‌اش پس از گماشته شدن به عنوان رئیس عمومی آسیای جنوبی در وزارت خارجه ایران، به تاریخ ۱۴ حمل ۱۴۰۴، به کابل آمد. او در جریان این سفر با شماری از مقام‌های ارشد طالبان از جمله امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه، دیدار و گفتگو نموده است.

آقای بهرامی در این سفر، پیامِ روشنی را با خود داشت: روابط میان افغانستان و ایران وارد یک مرحله جدید شده و حالا وقت آن رسیده که دو کشور با درک واقع‌بینانه از اختلافات و ظرفیت‌ها، به‌سوی همکاری‌های سازنده و پایدار حرکت کنند. در مقابل، طالبان نیز از گسترش روابط با ایران استقبال کرده؛ اما تجربه‌های گذشته به‌خوبی نشان داده که در سیاست منطقه‌ای، حرف و شعار کافی نیست. راستی‌آزمایی تنها از مجرای عمل صورت می‌گیرد.

  • آب؛ مرکز ثقل روابط کابل و تهران

موضوع آب هم‌اکنون نه‌تنها یک مسئله محیط‌زیستی و اقتصادی، بلکه به یک فاکتور امنیتی و سیاسی در روابط دو کشور تبدیل شده است. ایران سال‌هاست بر ضرورت تأمین حقابه هلمند تأکید دارد و آن را یکی از خطوط قرمز در تعامل با افغانستان می‌داند. در موضوع حقابه، ایران به سند رسمی معاهده سال ۱۳۵۱ خورشیدی استناد می‌کند؛ معاهده‌ای که از نگاه حقوق بین‌الملل، حکومت فعلی افغانستان (امارت اسلامی) مسئول تطبیق و اجرای آن است.

اما موضوع آب تنها یک تعهد سیاسی یا دیپلماتیک نیست؛ از دیدگاه شریعت اسلامی نیز ضایع کردن حق دیگران، گناه بزرگ و عملی ناروا پنداشته می‌شود. طالبان که خود را پایبند به احکام شریعت اسلامی می‌داند، نمی‌تواند در برابر حقی که در اسلام به‌صراحت به‌عنوان «حق همسایه» یاد شده، بی‌تفاوت باشد. جریان آب هلمند به ایران، نه تنها یک قرارداد تاریخی است، بلکه از دیدگاه دینی نیز یک حق مشروع و واضح محسوب می‌شود. قطع یا تأخیر در این حقابه، مسئولیت شرعی و اخلاقی در پی دارد.

ایران در این زمینه، افزون بر استناد به اصول حقوق بین‌الملل، از نگاه اصول اسلامی نیز خواهان تأمین حقابه‌اش است. از همین‌رو در حال حاضر، تمامی جریان‌های سیاسی در داخل ایران، مسئله آب را به‌عنوان یک خط سرخ ملی می‌نگرند؛ و هرگونه کوتاهی و بی‌پاسخی از سوی کابل، می‌تواند روابط میان دو کشور را وارد مرحله‌ای حساس و پرتنش سازد.

  • مهاجرین؛ آزمون اراده حکومت طالبان در کنترل مرزها

موضوع کنترول مهاجرین و همکاری برای سامان‌دهی روند بازگشت مهاجرین افغان از ایران، از دیگر محورهای مهم گفتگو در دیدارهای محمدرضا بهرامی با مقام‌های طالبان بوده است. ایران با وجود چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخلی، هنوز هم یکی از معدود کشورهایی‌ست که میلیون‌ها مهاجر افغان را در خاک خود جای داده و برخلاف موج جهانی نفرت‌پراکنی علیه مهاجرین، تلاش دارد تا با حفظ کرامت انسانی، خدمات اولیه و اساسی چون آموزش، صحت، و اقامت قانونی را برای بخشی از این مهاجرین فراهم سازد.

اما ادامه این وضعیت بدون همکاری جدی کابل، نه تنها پایدار نیست، بلکه می‌تواند در آینده به یک عامل منفی در روابط دو کشور تبدیل شود. دولت ایران در سال‌های اخیر، از سوی جناح‌های مختلف سیاسی و افکار عمومی تحت فشار فزاینده قرار گرفته‌است. افزایش بی‌رویه مهاجرت غیرقانونی، فشار بر زیرساخت‌ها، و چالش‌های امنیتی و اقتصادی ناشی از آن، همه دولت ایران را در موقعیت دشواری قرار داده‌اند.

طالبان نمی‌تواند نسبت به این مسئله بی‌تفاوت باشد. صدور فرمان از سوی رهبر طالبان برای مقابله با قاچاقچیان انسان یک گام مثبت است، اما کافی نیست. ایران منتظر است که نتایج عملی این اقدامات را در میدان ببیند: شناسایی مسیرهای قاچاق، تقویت کنترول مرزها، افزایش پُسته‌های امنیتی، و برخورد جدی با شبکه‌های قاچاق انسان.

باتوجه به آنچه که گفته شد، اینک می توان گفت که سفر بهرامی به کابل را باید نه صرفاً یک دیدار دیپلماتیک، بلکه به‌مثابه افتتاح یک مسیر تازه در مناسبات کابل و تهران دید. انتخاب کابل به‌عنوان نخستین مقصد خارجی بهرامی پس از انتصاب، حامل این پیام است که ایران قصد دارد تعامل با حکومت طالبان را از موضع عقلانی و مصلحت‌گرایانه، اما با خطوط قرمز روشن، مدیریت کند.

آب و مهاجرت، دو محور بحران‌زا در روابط دو کشور هستند که در عین حال ظرفیت تبدیل شدن به نقاط همکاری استراتژیک را نیز دارند. به شرط آنکه حکومت طالبان درک روشنی از حساسیت‌های ایران داشته باشد و به‌جای پاسخ‌های کلی، گام‌های عملی و اثربخش در هر دو حوزه بردارد.

سفر بهرامی به کابل
سفر بهرامی به کابل پیام های روشنی در زمینه بهبود روابط افغانستان و ایران داشت

بسم الله ختک

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7946

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *