کابل، پایتختی که برای سه میلیون نفر طراحی شده بود، طی دو دهه گذشته به شهری تبدیل شد که گنجایشش از جمعیتش عقب ماند. خیابانهایی که برای دهها هزار موتر ساخته شده بودند، اکنون محل رفتوآمد صدها هزار موتر اند. محلاتی که قرار بود فضای سبز و پارک باشند، در چند سال تبدیل به ساختمانهای چندطبقه شدند. فاضلابی که برای یک شهر متوسط طراحی شده بود، با انبوه خانههای خودسر مسدود شد. کابل از یک شهر سیاسی ـ اداری، به یک کلانشهر بینظم بدل گردید. اما پرسش اصلی این است: چه شد که کابل، این قلب سیاسی افغانستان تا این حد بینظم و خسته شد؟
برای بررسی دقیق، باید دو دوره را کنار هم گذاشت؛ دوره جمهوریت با همه امکانات و ساختارهایش، و دوره امارت اسلامی با همه محدودیتها و تمرکز قدرتش. تفاوت این دو دوره در مدیریت شهری کابل، تصویری روشن از تغییرات پایتخت ارائه میدهد؛ تصویری که لزوماً سفید یا سیاه نیست، بلکه طیفی از واقعیتهای پیچیده را در خود دارد.
جمهوریت؛ دورهای با بودجه عظیم اما چهره نامرتب کابل
الف) میلیاردها دالر در اختیار؛ شهری بیچشمانداز
یکی از تناقضهای بزرگ دوره جمهوریت، فاصله میان حجم بودجه و نتایج قابل مشاهده در سطح شهر بود. برنامههای کمککننده، پروژههای زیرساختی، کمکهای بینالمللی و درآمدهای داخلی شاروالی کابل، همه نشان از یک فرصت تاریخی داشت. اما کابل از این فرصت بهره چندانی نبرد. پرسش اساسی این است که پولها کجا رفت؟ فساد، پراکندگی تصمیمگیری، و جزیرههای قدرت.
فساد؛ تخریبکننده زیرساختها پیش از آنکه ساخته شوند
در دوره جمهوریت فساد در دو سطح جریان داشت:
فساد ریز و خیابانی: رشوت برای صدور جواز ساخت، پرداخت پول به مأموران برای چشمپوشی از تخطیهای ساختمانی، رهایی زبالهها در مناطق خاص.
فساد کلان و قراردادی: قراردادهای جادهسازی که سالها طول میکشید، پروژههایی که در کاغذ تکمیل میشد اما در واقعیت نیمهکاره باقی میماند.
این فساد باعث شد کابل سالها نتواند از بودجههایی که داشت استفاده مؤثر کند.
ب) شاروالی در سایه سیاستهای موازی
در دوره جمهوریت، شاروالی کابل بیش از آنکه یک اداره مستقل باشد، در چوکات چندین مرکز تصمیمگیری قرار داشت: وزارتها، ادارات موازی، اعضای پارلمان، فرماندهان محلی و حتی سفارتخانهها. نتیجهاش هم این بود که هیچ تصمیم شهری بدون دخالت حداقل سه نهاد گرفته نمیشد.
این وضعیت معلق، کابل را از داشتن یک تصمیم واحد محروم کرد؛ چیزی که برای مدیریت شهری حیاتی است.
ج) ظاهر کابل در آن دوره؛ شهری که با آن جنگیدند، نه شهری که ساختند
زبالهها هفتهها از کوچهها جمع نمیشد.
پروژههای جادهسازی سالها متوقف میماند.
محلات غیرپلانی با سرعت ازدیاد مییافت.
کوچههای کابل مثل هزاران راه باریک و بیسرنوشت بود.
دستفروشان مرکز شهر را تسخیر کرده بودند.
با وجود تمام این مشکلات، دوره جمهوریت چند دستاورد نمادین داشت؛ پروژههای محدود اما قابل مشاهدهای که کابل را از سقوط کامل نجات داد: جاده دارالامان، سرکهای شهرنو و چند پروژه تفریحی. اما این دستاوردها در مقابل حجم مشکلات، کافی نبودند.
امارت اسلامی؛ شهر در سایه تمرکز قدرت
وقتی طالبان در 1400 کنترل کابل را به دست گرفتند، اولویتهای حکومت تغییر کرد، اما یکی از معدود حوزههایی که بهسرعت وارد فاز عملیات شد، شاروالی کابل بود. کابل که در سالهای اخیر به شهر دود، بینظمی و ازدحام تبدیل شده بود، حالا در آستانه بازتعریف نقش خود قرار گرفت.
الف) برداشتهشدن موانع سیاسی؛ شاروالی بدون رقیب
یکی از تفاوتهای بنیادین دوره امارت اسلامی همین نکته است که شهرداری دیگر رقیب سیاسی ندارد. نه پارلمان، نه گروههای نفوذ، نه قوماندانهای مسلح، و نه سفارتهایی که فرایندهای شهری را مختل میکردند. در غیاب این مراکز فشار، شاروالی کابل اکنون با سرعت و تمرکز تصمیم میگیرد. این امر گرچه بحثهای گستردهای درباره مشروعیت سیاسی ایجاد میکند، اما از منظر اجرایی یک واقعیت روشن دارد: پروژهها سریعتر از گذشته تطبیق میشوند.
ب) سرعت بیسابقه در جادهسازی
در چهار سال گذشته دهها سرک احیا شده، سرکهای جدید در غرب، جنوب و شمال کابل ساخته شده، کوچههای خاکی به آسفالت تبدیل شده، کانالهای آبرو خروجی پیدا کرده و جویها پاکسازی شده است. این سطح از فعالیت عمرانی، در مقایسه با بیست سال جمهوریت، از نظر حجم کاری قابل توجه است. دلیل این تفاوت، نه افزایش بودجه، بلکه افزایش اراده اجرایی است.
ج) بازگشت نسبی نظم شهری
یکی از تغییراتی که مردم بیشتر حس میکنند: دستفروشان به ساحات مشخص منتقل شدهاند، پارکینگهای خودسر جمع شدهاند، تابلوهای بیرویه برداشته شدهاند، تهدابکنیهای خودسر متوقف شدهاند و وسایط تنظیف بیشتر در شهر دیده میشود. اگرچه این نظم گاهی با شدت و سختگیری همراه بوده، اما در نتیجه کابل نسبت به قبل شهر بهتری شده است.
د) پاکسازی و تنظیف؛ تغییری که در چشم مردم دیده میشود
بزرگترین شکایت مردم کابل همیشه زباله بود. اما حالا، جمعآوری زباله منظمتر است، کارگران شاروالی بیشتر دیده میشوند، جویها کمتر مسدود میشوند، کمپاینهای گردگیری و جاروکشی افزایش یافته است. این تغییرات کوچک، اما محسوساند.
نقاط قوت عملکرد شاروالی کابل در دوره کنونی
سرعت در کار؛ چیزی که کابل دههها نداشت
برای اولین بار پس از سالها، کابل شاهد پروژههایی است که آغاز میشود، ادامه دارد و پایان مییابد. این سه مرحله ساده، در جمهوریت اغلب در مرحله دوم متوقف میشد.
کاهش چشمگیر فساد اداری
اگرچه شفافیت مالی هنوز چالش دارد، اما رشوتستانی خرد که مردم از آن رنج میبردند، کاهش یافته است. دولت جدید با روشهای سختگیرانه، فضا را برای فساد کوچک تنگ کرده است.
مقابله با ساختوسازهای غیرقانونی
این شاید یکی از جسورانهترین اقدامات باشد. کابل سالها اسیر ساختوسازهای خودسر بود؛ اقدامی که سیمای شهر را تخریب کرده بود. امارت اسلامی با قاطعیت جلو این روند را گرفته است.
نظم عمومی؛ بازگشت یک مفهوم فراموششده
حتی مخالفان طالبان نیز میپذیرند که نظم در سالهای اخیر افزایش یافته است. کابل کمتر شبیه بازار بیقانون گذشته است.
نقاط ضعف در کارنامه فعلی شهرداری کابل
نبود مشارکت شهروندی و شفافیت اطلاعات
در جمهوریت، با وجود فساد، رسانهها و نهادهای مدنی بر شاروالی فشار میآوردند. اکنون این فشار کمتر است. شاروالی برنامههای خود را منتشر میکند، اما: گزارش هزینهها شفاف نیست، جامعه مدنی مشارکت ندارد، جلسات عمومی برگزار نمیشود و این کمبود ممکن است در آینده مشکلساز شود.
برنامهریزی شهری بلندمدت هنوز مشخص نیست
جاده ساختن و پاکیزگی بهتنهایی شهرسازی نیست. کابل نیازمند طرح جامع شهری، توزیع تراکم جمعیتی، مدیریت ترافیک، سیستم حملونقل عمومی، فاضلاب مدرن و احیای ساحات سبز است. این پروژهها هنوز در سطح اظهار نظر قرار دارند و وارد فاز عملی نشدهاند.
بافت فرسوده کابل؛ چالشی که شاروالی از آن گریزان است
کابل قدیم به سرعت در حال فروپاشی است: کوچههای تنگ، خانههای قدیمی، شبکه فرسوده برق و آب. این بخش هنوز در اولویت شاروالی کابل نیست، در حالیکه اگر ترمیم نشود، بحران بزرگ آینده خواهد بود.

کابل در آستانه تغییر چهره، اما نیازمند نگاه بلندمدت
در یک جمعبندی میتوان گفت امارت اسلامی کابل را از رکود عمرانی خارج کرده است، پروژههای شهری قابل مشاهده، سریع و منظم شدهاند، نظم و پاکی شهر بهتر شده است، اما چالشهای ساختاری همچنان پابرجاست: نبود شفافیت، نبود استراتژی بلندمدت، نبود مشارکت عمومی. اگر تنها سرعت باشد و نه برنامه، کابل دوباره در چرخه مشکلات گذشته خواهد افتاد.
شاروالی کابل امروز در نقطهای قرار دارد که میتواند آغاز یک تحول تاریخی یا تکرار یک روند ناقص باشد. نتیجه نهایی به این وابسته است که آیا مدیریت شهری کابل از سرعت موجود، به سوی برنامهریزی و آیندهنگری واقعی حرکت خواهد کرد یا خیر.
هادی محمدی











