چند قطره شعر خونین
ننگ باد بر جهانی که در آن تهدید بمب اتم، ابزار تحمیل اراده و ترسانیدن حاکمان است.
چند قطره شعر خونین برای مردمی مینویسم که با پلیدترین جنایتکاران تاریخ بشر، مقابله میکنند.
این جنایتکاران خود را از نسل حضرت ابراهیم و بنی اسرائیل میدانند اما در واقع بدتر از فرعون به کودککشی روی آوردهاند.
و به مردم فلسطین میگویم: ببخشید که شعرها و گفتهها، درد شما را نمیکاهد
ببخشید که برای یاری شما چیزی جز قلم در دست ندارم
ببخشید که دست ما کوتاه است و دیوار ظلم دشمنان بسیار بلند
ببخشید که سالهای سال، فریب شعارهای حقوق بشری که در کتابها نوشته شده بود را خوردیم
و یادمان رفته بود که صهیون در تحریف کلمات استاد است
ببخشید که سر تعظیم در آستان سازمان مللی فروبردیم که خود تعظیمگر خونخواران است.
ببخشید که اجازه دادیم حیوانات کت و شلوارپوش، برایمان انسانیت را معنا کنند
حالا فهمیدیم که آنها از انسانیت برای ما فقط جسمش را میخواهند
ببخشید حالا شاید دیر است؛ ولی فهمیدیم
بمب اتم برای تو، ابزار ترس و کشتار است
برای ما اما، نماد گرگ خونخوار است
تو از تهدید میگویی و من از ایستادن
سلاح ما آزادی و سلاحتان اجبار است
در این دنیای نامردان، مکن تهدیدِ عیاران
که همرزمان و دلداران، در این میدان بسیار است
دروغ و زور و نیرنگ است تمام آنچه که دارید
فقط ایمان و پایداری، برایم نیک راهکار است
مباش ترسان تو از فردا، که ای طفل صغیر من
ز آه و نالهی مظلوم، بنای ظلم آوار است
مرا میبیند و هردم، ز خشم در خود میپیچد
که این همبستگی دشمن را، سقوط قصر و دربار است
فاطمه رضایی