در کتاب معتبر «القرصک الفراری» آوردهاند که چون والاحضرت محمد اشرف غنی، چشم به گیتی گشود، تعهد سپرد که برای مُلک و مردمش خدمت میکند. زمانیکه ایشان به کرسی پادشاهی در مُلک افغانستان نشست، خرمن خرمن و بوجی بوجی وعده داد و شعارها را این طرف و آن طرف پاشید. نه اینکه به این وعدهها و شعارهایش عمل نکند! نه! نه! عمل کرد، خیلی خوب عمل کرد.
در بحث دینی، جلالتمآب غنی نوآوری کرد و واقعیتی را بیان نمود که دیگران نمیدانستند. ایشان امام حسین (ع) را نواسه خدا خواند و خلق را از روایتهای ناق ناقی رهایی بخشید. همینطور چون نماز را طولانی یافت، برای راحت شدن مسلمین، رکوع را حذف کرد و مستقیم بهسجده رفت.
در بحث سیاسی، غنی کارنامه درخشانی را از خود برجای گذاشت و نویسنده کتاب «القرصک الفراری» چنین روایت میکند که ایشان آنچنان سیاست داخلی و خارجی مُلک را قوی ساخت که در داخل حتا به گوسفندان نیز حق رای داد و در خارج که نگو و نپرس.
در بحث علمی نیز از جلالتمآب بهعنوان متفکر دوم جهان یاد میشد و آنگاه که پرسیدند: متفکر اول کیست؟ پاسخ دادند: مرده است. ایشان از دانشگاه کابل که تا مقطع ماستری در آن تدریس میشد، سند دکترای افتخاری را گرفت و در اکادمیکترین مکان آن مُلک نیز نوآوری کرد.
در بحث مدالهای افتخاری نیز والاحضرت چنان مقامات را مدالباران کرد که نگو و نپرس. به شخصیتهای کارکشته و خدومی مثل فضل محمود فضلی، حمدالله محب، اکلیل حکیمی و… از سوی ایشان مدالها داده شد که حتا ارواح وزیر اکبر خان و میرمسجدی خان و… در گور تکان خوردند.
وقتی امروز آقای غنی میگوید که برای خدمت و آبادی مُلک افغانستان زاده شده، پس شک به دلهای تان راه ندهید تا رستگار شوید.
همینطور در این کتاب معتبر آمده است که شخصیت خدوم و نظامی کارکشتهای در همین مُلک افغانستان بهنام «دوستم» بود که وقتی آن مُلک سقوط کرد، ایشان با مقاومت شدید به مُلک دیگری عقبنشینی تاکتیکی کردند. در یکی از نمازهای عید فطر، آقای دوستم گفت: نماز عید قربان را در مُلک خودمان میخوانیم. نگارنده کتاب مینویسد: عید قربان رسید و مردم افغانستان همچنان منتظر دوستم بودند تا یکجا با او نماز عید قربان را بخوانند، ولی در نهایت ایشان پیام فرستادند که خسته و مانده هستند و نمیتوانند به مُلک بیاید. رویهمین دلیل ادای نماز عید و شکست گروهی بنام طالبان به عید بعدی موکل شد.
عید بعدی هم فرا رسید و باز هم مردم چشمانتظار بودند، اما ابرمارشال دوستم بهدلیل اشتهای بازگشت نداشتن، از رفتن بهمُلک صرف نظر کرد.
اکنون 200 میلیون نفوس مُلک افغانستان، نامهای به آقای دوستم نوشته و از او و سایر ابرنظامیان و ابرسیاسیون مقاومتی از خارج خواستهاند که تمام شان دلتنگ آنها شده و تا آخرین نفس و تا جان دارند، پشت شان ایستاده خواهند شد.
اگر کسی اینجا گفت که نفوس افغانستان چهل میلیون است، نه 200 میلیون، باید در جواب شان بگویید که این چهرهها آنچنان مردمدار و مردمدوست هستند که 160 میلیون دیگر نیز امطو هوایی بهجمع هواداران آنها اضافه شده است.
اینکه میگویند چهرههای سیاسی مُلک، دیگر جایگاهی بین مردم این مُلک ندارند، تهمت است و همه مردم میگویند: از همان خارج مقاومت کنید، ما هستیم.
روایت میکنند که با خواندن نامه توسط مارشال دوستم که سواد ندارد، اشک در چشمانش حلقه زد و از خود بیخود شد و همراه با دیگر چهرههای مهم سیاسی تعهد سپردند که مقاومت شان واقعا اثربخش بوده و آنرا ادامه خواهند داد.
روایتهایی از داخل مُلک وجود دارد که نظام فعلی در آستانه سقوط قرار دارد و مردم در همه جا شورش بهراه انداخته و انتظارها بر این است که در همین روزها مارشال صاحب با قشون چند میلیونی خود وارد مُلک شده و قدرت را در اختیار بگیرد.

الیاس احمدی