فلسطین نماد قدرت: از سنگ تا موشک
یادم میآید زمانی که هشت ساله بودم، خانه خواهرم در شهر کوچکی بود. من همیشه به خانه خواهرم میرفتم و گاهی حتی تا یک هفته آنجا میماندم. یک روز همراه بچههای کوچه جنگ و دعوا کردیم و با سنگ به جان هم افتادیم. همه محل یک طرف شده بودند و من و پسر خواهر و دختر خواهرم یک طرف بودیم. هم ترسیده بودیم، هم برایمان خنده دار بود. ما به طرف دشمنان سنگ پرت میکردیم و فرار میکردیم. به همدیگر میگفتیم:« عجب! شبیه فلسطینیها شدیم!» دعوا عاقبت خوشی پیدا نکرد و با زخمی شدن چند نفر پایان یافت.
یادم میآید در دوران کودکیمان، پرتاب کردن سنگ به طرف دشمن، نماد مبارزه به روش فلسطینیها بود. ما از فلسطین چیز زیادی نمیدانستیم، یعنی تقریبا هیچ نمیدانستیم اما همین را فهمیده بودیم که مردمی در فلسطین وجود دارند که با دست خالی و ضعیف، مظلومانه مقاومت میکنند.
یادم میآید اولین باری که در راهپیمایی روز قدس شرکت کردم، ده ساله بودم. اولین باری شعار مرگ بر اسرائیل دادم، اولین باری که پرچم فلسطین را در دست گرفتم، اولین باری که مشتهایم را گره کردم و فریاد کشیدم. آن زمان مشتهای گره کرده به همراه یک پرچم، نماد مبارزه بود، حالا هم هست؛ اما حالا نه فقط مشت، نه فقط سنگ، بلکه موشکهای نقطه زن و پهبادهای رادارگریزنیز هست.
روزی فلسطین نماد ناتوانی بود، نماد ضعیف بودن و شکست، اما اکنون تمام مسلمانان و آزادگان جهان از پیروزی شکوهمند آن در شعف و شگفت است. چگونه این تحول رخ داد؟ چگونه معادلات قدرت جابجا شد؟ چگونه یک گروه مقاومت کوچک، مخوفترین دستگاه اطلاعاتی موجود در دنیا را غافلگیر کرد؟ چگونه سنگ به موشک تبدیل شد؟ چگونه فلسطین نماد قدرت شد؟
تیری که ز غیب آید
در طی بیست سال زندگی، با چشم خود دیدم که چگونه یک ملت میتواند از ضعف به قدرت برسد: با مقاومت. خداوند راستگو و بلندمرتبه است که فرمود: وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا. و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود هدایتشان خواهیم کرد.
این مردم روزی که سنگ داشتند، ایستادند! خود را به خدا نشان دادند و خدا هم برایشان خواست. هرکس دیگری، فقط وسیله الهی بود. و اینگونه است که هر چه بیشتر تلاش و مقاومت کنیم، راههای بیشتری مییابیم؛ به علومی دست پیدا میکنیم که نمیدانستیم وجود دارند، به اموری دست پیدا میکنیم که نمیدانستیم ظرفیت انجامش را داریم. بسیاری از اتفاقاتی که خدا برای هدایت ما رقم میزند، با علمی که امروزه داریم، قابل تفسیر نیست.
ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ دقیقا در همینجاست که معنا پیدا میکند. بر اساس هیچ حساب و کتاب فلسفی یا هیچ سازوکار مدیریت بحران یا هیچ آمار و ارقام دستگاه اطلاعاتی، نمیتوانستند پیشبینی کنند که حماس اینگونه بتواند ارتش رژیم صهیونیستی را غافلگیر کند، اما:
ساقیا جام میم ده که نگارنده غیب نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد؟
فاطمه رضایی