پس از سقوط جمهوری اسلامی افغانستان و قدرتگیری طالبان، ازبکستان به عنوان یکی از کشورهای پیشتاز در گسترش روابط با حکومت جدید افغانستان ظاهر شده است. اخیرا هیئت عالی رتبه ازبکستانی به رهبری عبدالله عارفاف، نخستوزیر این کشور به منظور تحکیم روابط هرچه بیشتر دو کشور به کابل سفر کرده است. در این نوشته، به بررسی ابعاد سفر عبدالله عارفاف، به کابل، و تحلیل عوامل ژئواکونومیکی و دیگر عناصر دخیل در روابط سیاسی و اقتصادی ازبکستان با طالبان پرداخته خواهد شد.
سفر عبدالله عارفاف به کابل
عبدالله عارفاف، نخستوزیر ازبکستان، اخیراً به کابل سفر کرده و در این سفر، مقامات دو کشور موفق به امضای ۳۵ تفاهمنامه به ارزش ۲.۵ میلیارد دالر آمریکایی شدند. این تفاهمنامهها در حوزههای مختلف اقتصادی، از جمله انرژی، حمل و نقل، زیرساختها، و تجارت، امضا شده است. سفر عارفاف به کابل به عنوان یکی از مهمترین سفرهای اقتصادی مقامات خارجی در سه سال اخیر به شمار میرود و نشاندهنده علاقه و تعهد ازبکستان به توسعه روابط اقتصادی با افغانستان است.
جایگاه عبدالله عارفاف در شکل دهی سیاست اقتصادی ازبکستان
هرچند رابطه گرم ازبکستان و طالبان، عمدتاً نتیجه استراتژیهای شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان، و نیازهای ژئواکونومیکی متقابل این دو کشور محصور در خشکی است؛ اما عبدالله عارفاف، نخستوزیر ازبکستان، نیز نقش کلیدی در شکلدهی به سیاستهای اقتصادی ازبکستان در قبال افغانستان دارد. او به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی در تصمیمگیریهای اقتصادی و دیپلماتیک کشورش، تأثیر قابل توجهی بر توسعه روابط دوجانبه و پیشبرد پروژههای اقتصادی مشترک دارد.
چرایی توجه ویژه ازبکستان به افغانستان تحت حاکمیت طالبان
1. نگاه ژئواکونومیکی ازبکستان به افغانستان: ازبکستان به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود و نیاز به دسترسی به بازارهای جدید، بهشدت به گسترش روابط اقتصادی با کشورهای همسایه خود، از جمله افغانستان، علاقهمند است. افغانستان بهعنوان یک نقطه اتصال کلیدی در کریدور اقتصادی شمال- جنوب، فرصتهای زیادی برای ازبکستان ایجاد میکند. این کریدور که از مسیرهای تجاری و حمل و نقل شمال به جنوب عبور میکند، میتواند به ازبکستان امکان دهد تا به بازارهای مهمی در جنوب آسیا دسترسی پیدا کند و نیازهای اقتصادی خود را برآورده سازد.
2. سیاست خارجی اقتصادمحور طالبان: طالبان به دنبال جذب سرمایهگذاری خارجی و ایجاد ثبات اقتصادی در افغانستان هستند تا بتوانند در داخل و خارج از کشور به رسمیت شناخته شوند. ازاینرو، سیاستهای اقتصادی طالبان بهگونهای طراحی شده که بتوانند سرمایهگذاران خارجی از جمله ازبکستان را جذب کنند و از طریق پروژههای مشترک، توسعه اقتصادی را تسریع کنند.
3. نقش عدم وجود فاکتور مداخلهگر: در دوران جمهوریت، مداخلات خارجی و نفوذ کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده، باعث شد که افغانستان نتواند به طور مستقل و بدون تأثیرات خارجی به توسعه روابط اقتصادی با همسایگان خود بپردازد. سیاستهای محدودکننده و فشارهای اقتصادی و سیاسی از سوی آمریکا و دیگر کشورها، مانع از شکلگیری چنین همکاریهایی بود. اما با تغییر رژیم و بهقدرترسیدن طالبان، فضای اقتصادی و سیاسی تغییر کرده و امکان برقراری روابط نزدیکتر با کشورهای همسایه فراهم شده است.
و کلام آخر اینکه:
سفر عبدالله عارفاف به کابل و امضای تفاهمنامههای متعدد به ارزش ۲.۵ میلیارد دالر، نشاندهنده استراتژی هوشمندانه ازبکستان برای گسترش روابط اقتصادی و بهرهبرداری از موقعیت ژئواکونومیکی افغانستان است. ازبکستان و طالبان هر دو به دنبال بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی موجود و کاهش تأثیرات منفی مداخلات خارجی هستند. این تحولات میتواند به تغییر معادلات اقتصادی در منطقه و تقویت همکاریهای بینالمللی در کریدورهای تجاری منجر شود.
جاوید یوسفی