افتتاح قریبالوقوع قطار مسافربری مشهد-هرات، به عنوان بخشی از پروژه راهآهن خواف-هرات، نقطه عطفی در روابط افغانستان و ایران و تقویت ارتباطات منطقهای به شمار میرود. جبارعلی ذاکری، معاون وزیر راه و شهرسازی ایران، اعلام کرده است که این قطار بزودی فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. این پروژه نهتنها از منظر اقتصادی و تجاری، بلکه از دیدگاه ژئوپلیتیک و فرهنگی نیز اهمیت بسزایی دارد.
اهمیت ژئوپلیتیک اتصال ریلی ایران و افغانستان
افغانستان، به عنوان کشوری محصور در خشکی، همواره با محدودیتهای دسترسی به بازارهای جهانی مواجه بوده است. موقعیت جغرافیایی کشور ما، که در قلب آسیا و در تقاطع مسیرهای تجاری شرق به غرب و شمال به جنوب قرار دارد، آن را به پل ارتباطی بالقوهای بین مناطق مختلف تبدیل کرده است. راهآهن خواف-هرات، به عنوان بخشی از کریدور شرق-غرب، نقش کلیدی در تحقق این پتانسیل ایفا میکند.
از منظر ژئوپلیتیک، این پروژه جایگاه افغانستان و ایران را در شبکه حملونقل منطقهای تقویت میکند. ایران، با سرمایهگذاری در این خط ریلی، دسترسی افغانستان به بندر چابهار را تسهیل کرده و ما را به آبهای آزاد متصل میسازد. این امر نهتنها وابستگی افغانستان به بنادر پاکستان را کاهش میدهد، بلکه ایران را به دروازهای برای دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی تبدیل میکند.
علاوه بر این، تکمیل این مسیر ریلی میتواند به احیای جاده ابریشم در قالبی مدرن کمک کند. اتصال هرات به شبکه ریلی ایران و در آینده به آسیای مرکزی، تاجیکستان، ازبکستان و حتی چین، چشماندازی از یک کریدور ترانزیتی قدرتمند را ترسیم میکند. این کریدور نهتنها برای ایران و افغانستان، بلکه برای کل منطقه مزیتهای استراتژیک به همراه دارد.
از سوی دیگر، این پروژه میتواند به کاهش تنشهای منطقهای کمک کند. همکاریهای مشترک در زیرساختهای حملونقل، مانند راهآهن خواف-هرات، زمینهساز اعتمادسازی بین دولتها و ملتها میشود. افغانستان تحت حاکمیت امارت اسلامی با چنین پروژههایی میتواند روابط با همسایگانش، بهویژه ایران را بهبود ببخشد.
فرصتهای فرهنگی، مذهبی
یکی از مهمترین ابعاد راهآهن مشهد-هرات، تأثیر آن بر تقویت پیوندهای فرهنگی و مذهبی بین افغانستان و ایران است. حرم مطهر امام رضا (ع) در شهر مشهد، سالانه میزبان میلیونها زائر از سراسر جهان، به ویژه از افغانستان است. برای زائران افغانستانی، سفر به مشهد اغلب با هزینههای بالا و مشکلات حمل و نقل همراه بوده است. قطار مسافربری مشهد-هرات این موانع را کاهش داده و سفر را برای زائران آسانتر، ایمنتر و مقرونبهصرفهتر میکند.
علاوه بر زائران، مهاجران افغانستان در ایران نیز از این پروژه بهرهمند میشوند. میلیونها مهاجر افغانستانی در ایران زندگی میکنند، و بسیاری از آنها در شهرهای مرزی مانند مشهد ساکن هستند. این قطار امکان تردد آسانتر بین هرات و مشهد را برای دیدار با خانوادهها یا انجام امور تجاری فراهم میکند.
از منظر فرهنگی، این پروژه به تقویت همگرایی بین دو ملت با اشتراکات زبانی، دینی و تاریخی کمک میکند. هرات، که زمانی پایتخت فرهنگی جهان اسلام بود، و مشهد، به عنوان مرکز معنوی شیعیان، از طریق این خط ریلی به یکدیگر نزدیکتر میشوند. تبادلات فرهنگی، مانند برگزاری نمایشگاههای مشترک یا برنامههای آموزشی، میتواند از طریق این مسیر تقویت شود.
ابعاد اقتصادی و تجاری قطار مسافربری مشهد-هرات
راهآهن خواف-هرات، که با سرمایهگذاری ایران احداث شده، از منظر اقتصادی و تجاری دستاوردهای قابلتوجهی برای هر دو کشور به همراه دارد. این خط ریلی، با طول ۲۲۵ کیلومتر، نهتنها حملونقل کالا را تسهیل میکند، بلکه هزینهها و زمان انتقال را به طور چشمگیری کاهش میدهد.
برای افغانستان، این پروژه دسترسی به بازارهای بینالمللی را بهبود میبخشد. در حال حاضر، بخش عمده تجارت افغانستان از طریق بنادر پاکستان انجام میشود که با مشکلات لجستیکی و سیاسی همراه است. راهآهن خواف-هرات، با اتصال به بندر چابهار، گزینهای جایگزین و کارآمد ارائه میدهد. گزارشها نشان میدهد که حجم تجارت بین ایران و افغانستان در سال ۲۰۲۴ به بیش از ۳ میلیارد دالر رسیده است، و این پروژه میتواند این رقم را افزایش دهد.
راهآهن خواف-هرات به بهرهبرداری از منابع معدنی افغانستان کمک میکند. معادن غنی در غرب افغانستان، بهویژه در ولایت هرات، با استفاده از این خط ریلی به بازارهای جهانی متصل میشوند. این امر نهتنها برای اقتصاد افغانستان، بلکه برای شرکتهای ایرانی که در این پروژهها سرمایهگذاری میکنند، سودآور خواهد بود.
برای مردم محلی هرات و خواف، این پروژه فرصتهای شغلی ایجاد میکند. ساخت و نگهداری خطوط ریلی، ایستگاهها و خدمات مرتبط با آن، به نیروی کار محلی نیاز دارد. همچنین، افزایش تردد مسافران و کالاها میتواند به رونق کسبوکارهای کوچک در این مناطق منجر شود.
چشماندازی برای توسعه پایدار
راهاندازی قطار مسافربری مشهد-هرات تنها آغاز یک تحول بزرگتر در منطقه است. در بلندمدت، این پروژه میتواند به تکمیل کریدورهای ترانزیتی منطقوی، مانند کریدور شمال-جنوب و جاده ابریشم نو، کمک کند. اتصال این خط به شبکههای ریلی آسیای مرکزی و اروپا، افغانستان را از یک کشور منزوی به یک قطب ترانزیتی تبدیل خواهد کرد.
از منظر اقتصادی، توسعه این مسیر میتواند به جذب سرمایهگذاریهای خارجی در افغانستان منجر شود. کشورهایی مانند چین، که به دنبال گسترش طرح «کمربند و جاده» هستند، ممکن است در پروژههای ریلی افغانستان سرمایهگذاری کنند. این امر نهتنها زیرساختهای حملونقل را بهبود میبخشد، بلکه به ایجاد فرصتهای شغلی و کاهش فقر کمک میکند.

کلام آخر
این پروژه، با پیامدهای منطقوی، اقتصادی، فرهنگی و انسانی خود، میتواند به یکی از نقاط عطف تحولآفرین در اتصال کشورها بدل شود. با این حال، موفقیت آن وابسته به توان دو کشور در عبور از چالشهای امنیتی، تخنیکی و مالی خواهد بود.
در چشماندازی بلندمدت، این خط ریلی نهتنها میتواند افغانستان را به یک کانون ترانزیتی و فرهنگی در قلب منطقه بدل سازد، بلکه نقشی کلیدی در احیای مسیرهای تاریخی مانند جاده ابریشم ایفا کند.
برای مردم افغانستان، این پروژه فراتر از یک مسیر حملونقل، نمادی از پیشرفت، پیوند با جهان و امید به آیندهای روشنتر است؛ آیندهای با فرصتهای اقتصادی گستردهتر و ارتباطی عمیقتر با همسایگان.
سیدمهدی حسینی