Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

چابهار

در طول تاریخ منطقه و جهان، دسترسی به دریا همیشه فراتر از یک مسئله اقتصادی بوده است. دریا برای کشورها نه تنها گذرگاهی برای تجارت، بلکه منبع قدرت، استقلال، و توان چانه‌زنی در روابط بین‌الملل است. کشورمان افغانستان با وجود وسعت جغرافیایی و موقعیتی که در قلب آسیا دارد، از دسترسی مستقیم به آب‌های آزاد محروم بوده است. افغانستان در قرن اخیر در رقابت‌های منطقوی، بارها به دلیل همین محرومیت استراتژیک در موضع ضعف قرار گرفته است. از این نگاه، بندر چابهار نه تنها یک مرز آبی ایران است؛ بلکه فرصتی برای افغانستان به‌شمار می‌رود تا موقعیت جغرافیایی خود را از کشور محصور به کشور محوری تغییر دهد.

چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است که در کنار آب‌های عمیق اقیانوس هند قرار دارد و قابلیت پهلوگیری کشتی‌های بزرگ اقیانوس‌پیما را داراست. این ویژگی، چابهار را از سواحل خلیج فارس و بنادر کوچک‌تر جنوب ایران متمایز می‌سازد. اما اهمیت چابهار تنها در ظرفیت بندری خلاصه نمی‌شود. آنچه این بندر را به یک نقطه کلیدی در معادلات منطقوی تبدیل کرده، قرار گرفتن آن در مسیررقابت بزرگ ژئوپلیتیکی آسیاست: رقابت هند و چین بر سر دسترسی و نفوذ در اقیانوس هند و آسیای مرکزی.

  • جغرافیا به‌عنوان سرنوشت

افغانستان در چهارراه سه حوزه بزرگ تمدنی و امنیتی آسیای جنوبی، آسیای مرکزی و خاورمیانه قرار دارد.

این موقعیت می‌تواند مزیت باشد، اما در طول تاریخ بیشتر به محاصره و فشار بدل شده است. دلیل آن روشن است:
افغانستان به دریا راه نداشت، و هر بار که می‌خواست از خاک خود به تجارت منطقوی نقش بدهد، درهای مسیرها در اختیار دیگران بود. این همان نقطه‌ای است که مسئله بندر چابهار را از یک بحث تجاری به یک موضوع ژئوپلیتیکی تبدیل می‌کند.

چابهار نخستین بار در دوران معاصر، به‌ ویژه پس از سال 2016، زمانی که هند سرمایه‌گذاری در توسعه این بندر را آغاز کرد، وارد گفتمان منطقوی شد. هند به دنبال کاهش وابستگی به مسیرهای پاکستان و دستیابی مستقیم به بازار افغانستان و آسیای مرکزی بود. برای افغانستان، این پروژه به ‌منزله تنفس در فضای جدید تجاری مطرح شد. برای ایران نیز، توسعه چابهار به معنای افزایش جایگاه ژئوپلیتیکی کشور در مسیرهای ترانزیتی بود. اینجا جایی ا‌ست که منافع کابل و تهران بر هم منطبق می‌شود.

  • چابهار در برابر گوادر؛ رقابت خاموش در حاشیه اقیانوس هند

در فاصله کمی از چابهار، بندر گوادر در پاکستان قرار دارد؛ بندری که توسعه آن را چین در قالب پروژه بزرگ کمربند و راه به ‌عهده گرفته است. گوادر، به ‌ظاهر بندری پیشرفته‌تر و پرهزینه‌تر از چابهار است، اما مسئله اساسی گوادر، امنیت است. بلوچستان پاکستان یکی از ناآرام‌ترین مناطق این کشور است و حملات گروه‌های مسلح، قاچاق و ضعف دولت مرکزی پاکستان، امنیت این بندر را به‌شدت شکننده کرده است.

در مقابل ثبات سیاسی جنوب ایران، کنترل و امنیت خطوط حمل‌ و نقل و ظرفیت ایران در مدیریت مسیرهای ترانزیتی، چابهار را برای کشورهای منطقه قابل اعتمادتر می‌سازد. از این دید، رقابت چابهار و گوادر تنها رقابت دو بندر نیست؛ رقابت دو مدل امنیت و دو مدل سیاست‌گذاری اقتصادی است.

  • افغانستان در مرکز بازی؛ از مصرف‌کننده تا تصمیم‌ساز

برای نخستین بار پس از دهه‌ها، افغانستان در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند به‌جای پیروی از مسیرهای تعیین‌شده توسط دیگران، در شکل‌دهی به مسیرهای تجاری منطقه نقش فعال ایفا کند. اتصال ریلی چابهار – زاهدان – زرنج – هرات می‌تواند:

1. افغانستان را به دروازه ورود به آسیای مرکزی تبدیل کند.

2. هزینه واردات و صادرات را کاهش دهد.

3. جایگاه افغانستان را از کشوری در حاشیه به کشوری در مسیر تغییر دهد.

  • هند؛ از رقابت منطقوی تا ضرورت راهبردی

برای درک نقش چابهار، نباید هند را تنها به‌عنوان سرمایه‌گذار در این پروژه دید. هند در دو دهه اخیر با یک واقعیت سخت روبه‌رو شد و آن هم نفوذ رو به رشد چین در اقیانوس هند بود. چین از طریق پروژه کمربند و راه و سرمایه‌گذاری در بندر گوادر، در حال پیشروی به حوزه‌ای است که هند آن را فضای امنیت حیاتی خود تعریف می‌کند. دهلی‌نو این وضعیت را تهدیدی مستقیم بر امنیت دریایی و توازن ژئوپلیتیکی خود می‌بیند.

در اینجا چابهار برای هند تبدیل به پاسخ استراتژیک شد که:

این کشور می‌تواند بدون عبور از خاک پاکستان، به افغانستان و آسیای مرکزی دسترسی یابد.

از وابستگی ترانزیتی به مسیرهای تحت کنترل چین اجتناب کند.

در موازنه قدرت منطقوی، نقطه اتکای مستقل خود را ایجاد نماید.

اما نکته مهم اینجاست که چابهار برای هند یک گزینه لوکس یا انتخاب ثانویه نیست بلکه چابهار برای هند مسئله امنیتی و استراتژیک است. به همین دلیل، حضور هند در چابهار، کاملا قابل پیش‌بینی است زیرا پشت آن ترس از انزوا در برابر موقعیت چین قرار دارد. افغانستان اگر این منطق را درک کند، می‌تواند مذاکرات و همکاری را از موضع شریک، نه تابع، پیش ببرد.

چابهار
بندر چابهار بعنوان رقیب بزرگی برای گوادر، فرصتی تاریخی برای افغانستان فراهم می کند
  • پاکستان؛ چرا بندر چابهار برای اسلام‌آباد تهدید است؟

برای پاکستان، موضوع چابهار یک مسئله اقتصادی صرف نیست. اسلام‌آباد به‌خوبی می‌داند که بخش عمده درآمد و نفوذ آن بر افغانستان از کنترل مسیرهای تجاری حاصل شده است و اگر افغانستان از بندرچابهار استفاده کند و مسیر زرنج ـ زاهدان و سپس هرات فعال شود، پاکستان بخش مهمی از ابزار فشار خود را از دست خواهد داد. به همین دلیل پاکستان پروژه گوادر را نه فقط برای توسعه بندری، بلکه برای تقویت انحصار راه‌های ترانزیتی طراحی کرده است. اما گوادر دچار دو ضعف بنیادی است:

1. امنیت شکننده بلوچستان.

2. وابستگی شدید به چین.

این دو ضعف سبب می‌شود که هزینه تجارت از گوادر افزایش یابد و اعتماد منطقوی به پاکستان کاهش پیدا کند.

در مقابل، چابهار در یک محیط امن‌تر و بدون وابستگی یکجانبه به قدرت خارجی قرار دارد. این اختلاف، جوهر رقابت چابهار ـ گوادر را شکل می‌دهد.

  • افغانستان؛ از محاصره جغرافیایی به محور منطقوی

افغانستان در طول تاریخ معاصر، هزینه‌های سنگینی از وابستگی به مسیرهای تجاری پاکستان پرداخته است.
این وابستگی تجارت کشور را آسیب‌پذیر کرد، چانه‌زنی اقتصادی کابل را تضعیف ساخت و فضای حرکت سیاست خارجی افغانستان را محدود نمود. اما در جغرافیای سیاسی، فرصت‌ها کمیاب اما تعیین‌کننده‌ هستند و چابهار چنین فرصتی است.

اگر افغانستان مسیر زرنج – زاهدان – چابهار را فعال و تقویت کند، صادرات از افغانستان بدون توقف و فشار سیاسی انجام می‌شود، زمان و هزینه حمل‌ونقل کاهش چشم‌گیر می‌یابد و افغانستان از یک مشتری تجارت جهانی به یک مسیر عبور تبدیل می‌شود. این یعنی افغانستان نه فقط از دریا بهره می‌برد، بلکه دیگران برای عبور از او به دریا نیاز پیدا می‌کنند.

  • چابهار یک فرصت تاریخی

چابهار یک پروژه صرفا بندری یا تجاری نیست؛ این بندر در قلب رقابت ژئوپلیتیکی جنوب آسیا و آسیای مرکزی قرار دارد و سه بازیگر اصلی منطقه را به‌طور مستقیم درگیر می‌کند: افغانستان، ایران و هند.

افغانستان در طول تاریخ، به دلیل نداشتن دسترسی مستقیم به آب‌های آزاد، همواره در تنگنای سیاستی و اقتصادی قرار گرفته و ناچار بوده است مسیرهای تجاری خود را از کانال‌های تحت کنترل دیگران عبور دهد و این موضوع سبب مشکلات بسیاری برای افغانستان شده است اما چابهار این معادله را واژگون می‌کند.

حکومت افغانستان باید همکاری راهبردی و پایدار با تهران و دهلی را تثبیت کند و مسیرهای ریلی و جاده‌ای را با اراده سیاسی پیگیری نماید و در این صورت است که افغانستان آینده تجاری و ژئوپلیتیکی خود را از حالت وابستگی به حالت بازی‌سازی تغییر می‌دهد.

چابهار
بندر چابهار، در قلب رقابت ژئوپلیتیکی جنوب آسیا و آسیای مرکزی

سیدمهدی حسینی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=10183

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *