کریدور لاجورد که بخشی از جاده ابریشم بوده است، از مهمترین و جدیدترین مسیرهای ترانزیتی برای افغانستان می باشد که این کشور محصور در خشکی را از طریق آسیای مرکزی به اروپا متصل می کند. این مسیر که از آن به عنوان کوتاهترین و مطمئنترین مسیرهای ترانزیتی یاد می شود، از بنادر آقینه و تورغندی در ولایات فاریاب و هرات افغانستان آغاز میشود و پس از طی بندر ترکمنباشی ترکمنستان از دریای خزر عبور میکند و به باکو در آذربایجان و تفلیس، پایتخت گرجستان می رسد و سپس با عبور از بنادر پوتی و باتومی در دریای سیاه از طریق ترکیه به اروپا میرسد.
به اعتقاد کارشناسان این کریدور که شامل حمل و نقل جادهای، ریلی و دریایی است، پتانسیل تقویت روابط سیاسی و اقتصادی کشورهای عضو را دارد و به همین ترتیب میتواند راه را برای طرح های دیگری مانند خط لوله گاز ترانس خزر در درازمدت هموار کند و حتی از طریق افزایش ادغام و همکاری اقتصادی، توسعه منطقهای را تضمین نماید و پیامدهایی برای توسعه کلی در منطقه داشته باشد.
اهمیت ژئواکونومیکی کریدور لاجورد
به طور کلی کریدور لاجورد علاوه بر اینکه طیف وسیعی از دسترسی ها را به مناطق آسیای مرکزی-قفقاز و اروپا فراهم می کند، می تواند با تقویت همکاری های متنوع اقتصادی و سیاسی، همچنین توسعه زیرساخت ها در بخش های انرژی و حمل و نقل، محیط مناسبی را برای جذب سرمایه گذاری شکل دهد که به افزایش فرصت های شغلی کمک فراوان خواهد کرد که در نهایت درآمد ملی افغانستان نیز روند صعودی پیدا می کند.
از سوی دیگر، این کریدور با تقویت همکاری با آسیای مرکزی، قفقاز و اروپا، ادغام اقتصادی و ثبات منطقهای را ارتقا میدهد و انگیزههای اقتصادی مشترکی ایجاد میکند که باعث می شود ژئواکونومی افغانستان به عنوان ابزاری برای چانه زنی با غرب مورد توجه قرار گیرد. البته این شرایط در حالی می تواند عملیاتی شود که افغانستان و سایر کشورهای ترانزیتی بتوانند بر چالش های زیرساختی خود غلبه نمایند.
با توجه به موقعیت استراتژیک افغانستان در قلب آسیا که در نقش یک چهارراه برای کریدورهای منطقه ای ظاهر شده است، کریدور لاجورد می تواند افغانستان را به یک قطب حیاتی در شبکه تجارت جهانی تبدیل کند. تحت این شرایط، وزن ژئوپلیتیکی افغانستان تا حد زیادی ارتقا خواهد یافت، از این رو اهرم این کشور در مذاکرات بینالمللی و جلب حمایت سرمایه گذاران تقویت می شود.
ضمن اینکه این کریدور در اتصال مستقیم با کریدور «زنگزور»(در صورت بازگشایی) فرصت ادغام در کریدورهای حمل و نقل بینالمللی «شمال-جنوب» و «جاده ابریشم جدید» را پیدا خواهد کرد. بدین ترتیب کریدور لاجورد سریعترین روش و وسیله تحویل محصولات از چین به بازار اوراسیا را مهیا خواهد کرد به طوری که محصول حداکثر در ۱۲ روز به لندن تحویل داده میشود.
فرصت ایران
نگرانی های امنیتی همواره می توانند به تغییر مسیرهای اقتصادی و سیاست خارجی منتهی شود. این در مورد کشورهای نظیر افغانستان و کشورهای پیرامونی آن بسیار حائز اهمیت می باشد. در فضای پیرامونی افغانستان، تلاقی ژئوپلیتیک، امنیت و اقتصاد یک چشم انداز پویا و در حال تحول ایجاد می کند که نمی توان بدون در نظر گرفتن مشارکت کلیه کشورهای منطقه هر ابتکار عملی به خصوص پروژه های تجاری-اقتصادی را به پیش برد. از این رو مسیرهای ترانزیتی جایگزین به رشد و توسعه پایدار کریدورها کمک خواهد نمود.
در این بین، ایران امتیازات و پتانسیل های ژئواکونومیکی قوی نسبت به سایر مناطقی که در مسیر کریدور لاجورد قرار گرفتند، دارا می باشد که با توجه به زیرساخت های جدید در بخش حمل و نقل می تواند به عنوان شاخه دوم کریدور لاجورد یک شبکه تجاری را برای رسیدن کالا و خدمات به بازار کشورهای حوزه خلیج فارس(به عنوان قدرت های رو به رشد اقتصادی و ژئوپلیتیکی در اوراسیا) ایجاد کند. این مسیر کوتاه ترین ارتباط زمینی بین افغانستان و کشورهای نظیر عراق، کویت و عربستان سعودی که به دنبال تنوع بخشیدن به روابط تجاری، سیاسی خود هستند ارائه می دهدکه حتی چین نیز می تواند از مزایای آن استفاده نماید.
از سوی دیگر، ظرفیت های مناسب زیرساختی در بخش های حمل و نقل، بنادر، فرودگاه، لجستیک، پایانه های ترانزیتی و مناطق ویژه اقتصادی همچنین برخورداری از موقعیت جغرافیایی ایدهآل، ایران را به حلقه اتصال موثرتر به زنجیره های تامین در غرب آسیا و شمال افریقا و منطقه یورو-مدیترانه تبدیل کرده است. بدین ترتیب مسیر ایران یک شبکه مطمئن تر و بسیار کوتاهتر چند وجهی را به سمت شرق مدیترانه –جنوب اروپا باز خواهد کرد که نسبت به مسیر کنونی لاجورد مقرون به صرفه تر خواهد بود. از این رو، سیستمهای ریلی و شبکههای جادهای مدرن، حلقه اصلی مسیر حمل و نقل شاخه دوم کریدور لاجورد خواهد بود که ایران به آن مجهز می باشد.
جمع بندی
اگرچه با وجود تحریم های افغانستان و ایران، ایجاد تعادل بین ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک با چالش های همراه است که تا حد زیادی تدوین قراردادهای تجاری و سرمایه گذاری جامع را با موانعی مواجه می سازد، اما کماکان افغانستان و ایران شرکای استراتژیک کلیدی یکدیگر در موضوعات مختلف به خصوص اقتصاد و تجارت محسوب می شوند.
مسیر ایران از نظر توسعه مناسب مسیرهای ارتباطی به خصوص در مسیرهای شمالی، قابلیت های تجاری و ترانزیت ترکیبی، بالاتر بودن ضریب امنیتی، کوتاه ترین و ارزان ترین مسیر ترانزیت، دسترسی به آبهای آزاد و زیرساخت های ترانزیت دریایی، دسترسی بهتر و راحت تر به بازارهای غرب و جنوب غرب آسیا و شرق مدیترانه، ترمینال های چندمنظوره، دسترسی به کریدور شمال-جنوب، و سایر مزایای ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک منحصر به فرد، بسیار جذاب تر از مسیر کنونی لاجورد که با تنگناهای جغرافیایی و رقابت های ژئوپلیتیکی روسیه با سایر بازیگران در آسیای مرکزی و قفقاز نیز رو به روست، به شمار می آید.
از این رو، مسیر کنونی کریدور لاجورد که با انگیزه های سیاسی توسعه یافته است قابل مقایسه با مسیر چند منظوره ایران نمی باشد و دو کشور می بایست جهت استفاده از مزیت های تجاری دو جانبه، ایجاد بستر مناسب برای توسعه و رشد کریدورهای ترانزیت فراملی که به دریای سیاه و دریای کاسپین(خزر) و خلیج فارس متصل می شوند را در اولویت استراتژیک برنامه های ملی خود قرار دهندکه تنها مراودات اقتصادی و تجاری ضامن تامین امنیت و توسعه پایدار برای دو کشور می باشد.

مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک