آتش بس رژیم صهیونیستی، در بطن خود معنای روشن و غیرقابل انکار دارد؛ شکست مطلق و فروپاشی هیبت ساختگی رژیمی که سالها با تبلیغات، خود را قدرت منطقه معرفی کرده بود. در جنگ ۱۲ روزه، زمانیکه ایران با موشکهای ایرانی و پهپادهای دقیق هدف، مراکز حیاتی نظامی رژیم صهیونیستی را درهم کوبید، جهان شاهد لحظهای بود که رژیم صهیونیستی نه در میدان جنگ، بلکه در ارادهٔ سیاسی و ساختار دفاعی خود شکست خورد.
جنگ ۱۲ روزه و حملات سنگین ایران باعث شد که خودِ اسرائیل برای آتشبس درخواست بدهد؛ آتشبسی که در واقع به معنای پذیرش ناتوانی بود. این آتشبس نه یک توافق، بلکه یک عقبنشینی شرمآور بود؛ عقبنشینیای که نشان داد موشکهای ایرانی، توان و ارادهٔ جدید معادلات قدرت را تعیین میکند.
آغاز فروپاشی: چگونه ایران محاسبات اسرائیل را برهم زد؟
رژیم صهیونیستی در روزهای نخست جنگ ۱۲ روزه باور داشت که میتواند با حملات هوایی، تأسیسات دفاعی ایران را تضعیف کند. اما آنچه در میدان اتفاق افتاد، شکستن کامل این توهم بود. ایران با شلیک موجهای متوالی موشکهای نقطهزن، پایگاههای حیاتی، مراکز ارتباطی، سامانههای راداری و حتی تأسیسات امنیتی اسرائیل را هدف قرار داد. طبق گزارشها، برخی از این حملات چنان دقیق بود که ساختار فرماندهی اسرائیل برای چند ساعت مختل گردید.
منابع مختلف بینالمللی و منطقهای گزارش دادند که دستکم چندین مرکز مهم نظامی رژیم صهیونیستی نابود شده و سامانه گنبد آهنین در دفع حجم سنگین موشکهای ایرانی ناکام مانده است. این حجم ضربه، چیزی نبود که رژیم بتواند پنهان کند.
درخواست آتش بس رژیم صهیونیستی؛ لحظهٔ اعتراف اسرائیل به شکست
زمانیکه موشکهای ایرانی یکی پس از دیگری به اهداف حساس اصابت میکرد، فضای سیاسی اسرائیل دچار آشفتگی شد. نتانیاهو که در روزهای نخست شعار «پاسخ کوبنده» میداد، تحت فشار نظامی و اجتماعی مجبور شد از آمریکا کمک بخواهد. طبق گزارش رسانههای بینالمللی، ترامپ که در آن زمان یکی از حامیان اصلی اسرائیل بود، با میانجیگری وارد شد و از ایران خواست سطح حملات را متوقف کند تا اسرائیل از نابودی کامل نجات یابد، بنابراین آتش بس نه از موضع قدرت اسرائیل بلکه بعنوان تنها راه نجات اسرائیل از فروپاشی شکل گرفت.
ایران با هدفگیری دقیق و با تکیه بر توان موشکی و پهپادی، نشان داد که در برابر تهدید خارجی نه تنها دفاع میکند، بلکه هزینهٔ سنگین به دشمن تحمیل خواهد کرد.
موشکهای ایرانی؛ تغییردهندهٔ معادلات جنگ
در جنگ ۱۲ روزه، ایران تنها بخشی از توان موشکی خود را استفاده کرد؛ اما همین بخش محدود توانست ۲۶ مرکز مهم نظامی و امنیتی اسرائیل را هدف قرار دهد. سخنگوی سپاه در یکی از سخنرانیهایش اشاره کرده بود:
«اگر جنگی اتفاق افتد، دست برتر و قدرت پاسخ پشیمان کننده داریم.»
این حملات چند پیام مهم برای منطقه داشت:
1. توان موشکی ایران واقعی، دقیق و اثباتشده است.
2. گنبد آهنین، بهعنوان بزرگترین ابزار تبلیغاتی اسرائیل، کاراییاش زیر سؤال رفت.
3. ایران تنها کشوری بود که توانست اسرائیل را وادار به عقبنشینی مستقیم کند.
این آتشبس، پیام استراتژیک بزرگتری هم داشت: هرگونه تجاوز علیه ایران با پاسخ چندبرابر روبهرو خواهد شد.
شکست رژیم صهیونیستی؛ فراتر از یک توقف جنگ
این آتشبس، صرفاً پایان یک درگیری نبود؛ بلکه شکستن یک «مفهوم تاریخی» بود:
۱-فروپاشی هیبت نظامی اسرائیل
برای دههها، اسرائیل تلاش میکرد خود را «قویترین ارتش منطقه» معرفی کند. جنگ ۱۲ روزه نشان داد این تبلیغات پایهٔ واقعی ندارد.
۲- فشار سنگین روانی به جامعه اسرائیل
حملات ایران باعث شد شهرهای مهم اسرائیل برای اولینبار از زمان جنگ ۱۹۷۳ به حالت اضطرار مطلق درآیند.
۳- وابستگی کامل اسرائیل به آمریکا
وقتی نتانیاهو نتوانست وضعیت را کنترل کند، مجبور شد به واشنگتن التماس کند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند اگر آمریکا دخالت نمیکرد، اسرائیل در روزهای بعد خسارتهای بسیار بزرگتر متحمل میشد.
۴- بازدارندگی ایران در خاورمیانه
پس از این درگیری، کشورهای منطقه فهمیدند که قدرت ایران تنها شعار نیست.

نتیجهگیری
آتش بس رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه با ایران، در واقع سند رسمی ناتوانی نظامی، فروپاشی سیاسی و شکست روانی اسرائیل بود. ایران با موشکهای ایرانی، با پهپادهای دقیق و با ارادهٔ سخت، توانست رژیمی را که خود را «قدرت اول منطقه» مینامید، وادار به زانو زدن کند. این آتشبس، توافق نبود؛ نجات رژیم از نابودی بود، آن هم با میانجیگری آمریکا. و این حقیقتی است که در حافظهٔ منطقه ثبت شد.
زهرا هاشمی











