Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

ایران و اتباع افغانستانی

از آنجایی که هر دولتی در راستای بهبود اوضاع داخلی کشورش این حق مسلم را دارد که هرنوع تصمیمی را اتخاذ نماید در ایران نیز دولت چهاردهم به این نتیجه رسید که باید جمعیت اتباع خارجی که 90 درصد آنها را مردم افغانستان تشکیل می دهند در کشور کاهش دهد. این طرح شامل آن دسته از اتباع میشود که فاقد اسناد اقامتی معتبر هستند اما چرا کشور ایران تصمیم به اخراج مهاجرین گرفت؟

  • از نظر امنیتی

عواملی همچون جلوگیری از ورود غیر مجاز افراد به ایران یا سو استفاده از ورود مجازتوسط افراد تروریست و انجام اقدامات تروریستی در داخل ایران همچون حمله تروریستی در ولایت کرمان در جوار آرامگاه سردار سلیمانی و دستگیری افراد تروریست و همکاری با اسرائیل در تهران در هفته های اخیر از جمله ملاک هایی است که دولت فعلی ایران را بیش از پیش برای اخراج مهاجرین  با هدف حفظ امنیت داخلی کشورش ترغیب نمود.

  • زاویه اقتصادی

دولت کنونی در ایران حضور حجم وسیعی از اتباع خارجی را هزینه ی اضافی می داند که روی دست آنهاست. ایران به‌عنوان یک همسایه، پس از خروج بی‌پروای آمریکا از افغانستان در سال 2022، بخش نامتناسبی از بار ناشی از بحران افغانستان بر دوش کشید. بیش از شش میلیون افغان در ایران حضور دارند که سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دالر برای تأمین نیازهای آنان هزینه میشود.

این هزینه های اضافی شامل برخورداری اتباع از خدمات عمومی، آب، برق، گاز و… با همان قیمت مشابه برای یک شهروند ایرانی می باشد. از طرفی هم عده ای بر این باورند که به کارگیری کارگران افغانستانی در فرصت های شغلی متعدد به عنوان نیروی کار ارزان توسط کارفرمایان ایرانی و فارغ از پرداخت حق بیمه برای آنان، سبب کاهش زمینه های اشتغال برای مردم این کشور شده است.

  •  زاویه فرهنگی

همواره مهاجریت یکی از عوامل تغییر و سمت و سو گیری های فرهنگی میشود؛ این را میتوان از لهجه و پوشش تا دانش و نوعیت زندگی در نظر گرفت؛ این تغییرات هم در جامعه میزبان و هم در جامعه میهمان به وجود می آید. مسئله مهم اینجاست که در برخی مواقع دو جامعه در صورت عدم همخوانی و بافته شدن رفتارهای فرهنگی دچار برخورد و تنش خواهند شد.

این قضیه در برخی شهرها که نزدیکی با فرهنگ افغانستانی داشتند به صورت ملموس رخ نداد، اما در شهرهایی که تفاوت فرهنگی فراوان تر به چشم میخورد، تنش و عدم میل به زیست کنار یکدیگر مشاهده شد؛ شهرهایی در غرب و شمال غرب ایران را میتوان از آن قبیل دانست.

از سویی هم نباید رد کرد که انجام برخی رفتارهای هنجار شکنانه از جانب عده ی معدودی از افغانستانی ها در ایران موجب بروز خشم مردم ایران شد و فشار مضاعفی را به منظور کاهش جمعیت مهاجرین افغانستانی بر دولت ایران وارد نمود که از بهار 1404 اوج این روند را شاهد هستیم.

  • پیامد خروج اتباع افغانستانی از ایران 

با وجود تنش های فرهنگی رخ داده، میزان وجوه اشتراک میان دو کشورایران و افغانستان تا حدی است که عملا در هیچ جای دنیا نمی توان دو کشور را به این اندازه نزدیک به هم دانست. دین مشترک، زبان مشترک، فرهنگ مشابه، تاریخ کاملا مشترک، اقتصاد به شدت وابسته به هم و حتی بعد از روی کار آمدن طالبان، سیاست خارجی همسان از جمله موارد غیر قابل انکاری است که میتوان گفت مرز میان دو کشور را به مرزی نامرئی تبدیل کرده است.

چنین تفاهم زیستی را نه ایران با سایر همسایگانش دارد و نه هم افغانستان. بنابراین گرایش شهروندان افغانستان به کشور ایران امری طبیعی و عامل اصلی حضور وسیع اتباع افغانستان در این کشور است. در مقابل، همین وجوه اشتراک باعث شده که ایران سهم عظیمی در میزبانی از بیجا شدگان افغانستانی داشته باشد. پر واضح است که این مهمان نوازی مردم ایران همواره در افکار عامه ی مردم افغانستان ماندگار بوده و هست.

اما در این میان مسئله ای که موجب نگرانی میشود گزارشها و مدارکی است که حکایت از بدرفتاری، آزار و اذیت ها و سخت گیری هایی نسبت به مهاجرین افغانستانی در زمان طرد از کشور ایران دارد. بدیهی است که این رویکرد بر تصویر ذهنی مردم افغانستان نسبت به مردم ایران تاثیر منفی خواهد گذاشت و دو ملت همیشه همراه را که در صفحه صفحه ی تاریخ درکنار هم و برادرانه زیسته اند با یکدیگر بیگانه خواهد کرد.

به طور مثال استفاده ازعبارت “اتباع بیگانه” توسط برخی از اصحاب رسانه در ایران و یا سایر ادبیاتی که در مکاتبات اداری و گفتاری در مورد اتباع افغانستانی به کار گرفته میشود بر دوستی میان دو ملت خدشه وارد میکند. یک تبعه ی افغانستانی را در نظر بگیرید که بدون مدرک اقامتی معتبر در کشورایران زندگی می کند، بخش بزرگی از سرمایه ی زندگیش را در این کشور به کار انداخته و یا برای رهن و یا خرید خانه مصرف نموده و برای آینده اش در کشور ایران برنامه ریزی کرده است.

اما به یکباره تحت فشار تدابیری که کشور ایران بنا بر حق مسلم خویش در راستای اخراج مهاجرین افغانستانی غیر مجاز اتخاذ کرده مجبور به ترک این کشور میشود و با بدرفتاری های متعدد از کارفرما و صاحب خانه اش گرفته تا مسئولین انتقال اتباع غیر مجاز از ایران به افغانستان رو به رو میشود.

چنین شرایطی فشار روحی و روانی زیادی را بر او وارد میکند و خواسته یا نا خواسته به محض ورود به افغانستان زبان به گله و شکایت از هر آنچه در ایران بر او گذشته می گشاید. در روزهای اخیر روزانه 30 هزار تبعه افغانستانی به کشورشان برگردانده میشوند در میان آنها تعداد غیر قابل انکاری وجود دارند که از این دست خاطرات تلخ را ذهن خود دارند و هر کدام به سوی هر ولایت افغانستان که بروند به مثابه ی یک تریبون برعلیه این دوستی دیرینه ی دو ملت عمل میکنند و نمیتوان از تاثیر منفی این روند بر افکار عامه دو ملت همیشه همراه که سبب کمرنگ شدن اشتراکات آنان میشود غافل شد.

اینکه جمهوری اسلامی ایران در اتخاذ هر نوع رویکرد دارای حق مسلم است را نباید و نمیخواهیم رد کنیم یا نادیده بگیریم، اما هر آنچه در این نوشتار مورد تاکید است رعایت کرامت انسانی و حفظ دوستی دو ملت مسلمان می باشد. به عبارتی تاکید بر دوستی و یکپارچگی امت واحده مسلمان و برادر در کنار تشویق به بازگشت به وطن و بازسازی آن به جای ناملایمتی هایی که از سوی عده ای از ماموران ایرانی نسبت به مردم افغانستان صورت میگیرد و برای رسانه های معاند خوراک می دهد، مطلوب تر به نظر می رسد.

اتباع افغانستانی
ایران در اخراج اتباع افغانستانی غیر مجاز حق مسلم دارد، اما رعایت کرامت انسانی و تمهیدات دو دولت در رفع مشکلات مهاجرین بسیار مهم است
  • برای حفظ این دوستی دیرینه چه باید کرد؟

بهترین عملکرد را دولت ها باید انجام دهند. وقتی در سطح کلان دو کشور تصمیم گیری و مشارکت صورت بگیرد تا اتباع افغانستانی با اشتیاق و داوطلبانه به سوی وطنشان بازگردند، یقینا این اتحاد دیرینه میان مردم افغانستان و ایران بیشتر حفظ میشود. اگر یک تبعه ی افغانستانی اطمینان حاصل کند که در کشورش شرایط اسکان و اشتغال حداقلی  و زمینه ی تحصیل برای دخترانش فراهم خواهد شد یقینا در برابر برگشت به وطن و زادگاه اصلیش مقاومت نمیکند.

به بیان دیگر آنچه روند بازگرداندن اتباع افغانستانی را در ایران با مشکل مواجه میکند، مقاومت آنها برای بازگشت است. اگر رایزنی های وسیع و جدی میان دو دولت در مورد برطرف نمودن نیازهای مردم در افغانستان به خصوص در سه زمینه یاد شده مانند مسکن، اشتغال و تحصیل انجام بگیرد، کار دولت جمهوری اسلامی ایران راحت تر خواهد شد.

در مورد تهیه ی مسکن، ایران میتواند با در اختیار قرار دادن علم و تجربه و راهکارهای کارآمد به دولت افغانستان برای رفع این معضل کمک نماید. در زمینه ی اشتغال زایی به عنوان یک سیاست دراز مدت اگر سازمان فنی و حرفه ای ایران در صدد آموزش حرفه های متعدد به اتباع با هزینه ی خودشان در نواحی مرزی یا در کلان شهرها برآید، بخش بزرگی از نگرانی مردم در زمینه ی شغلی برطرف میشود.

درباره ی موضوع بسیار با اهمیت تحصیل دختران نیز زمزمه هایی شنیده شد که دولت جمهوری اسلامی ایران قصد دارد برای دانش آموزان دختری که به وطنشان برمیگردند زمینه ی آموزش آنلاین فراهم کند و در پایان دوره ی تحصیلی آنلاین نیز دختران دانش آموز افغانستانی مدرک تحصیلی از آموزش و پرورش ایران دریافت خواهند کرد. این اقدام در صورتی که عملی شود در خور ستایش است  و با توجه به نگرانی عمده مردم افغانستان از محرومیت دخترانشان از تحصیل میتواند موجب استحکام روابط دو ملت گردد.

با توجه به حساسیت زمانی که ما زندگی میکنیم و شیطنت های دشمنان اسلام نسبت به امت مسلمان، این نوع مدیریت برای افکار عامه به شدت مطلوب است و نقطه ی اتصال دو جغرافیای واحد ایران و افغانستان را مستحکم تر خواهد کرد.

الهام قاسمی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=8753

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *