Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

سازمان‌های بین‌المللی چماق قدرت‌های غربی

نظام بین‌الملل پس از جنگ جهانی دوم بر مبنای نهادهایی چون سازمان ملل متحد، شورای امنیت، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بنا شد. در ظاهر هدف این ساختارها ایجاد صلح، ثبات و توسعه جهانی بود، اما در عمل، این نهادها به ابزارهای سلطه قدرت‌های بزرگ، به ‌ویژه امریکا و متحدان غربی‌اش، تبدیل شدند. تجربه تاریخی چند دهه گذشته نشان می‌دهد که این سازمان‌ها بیش از آن‌که حافظ عدالت و حقوق ملت‌ها باشند، ابزاری در دست نظام سلطه برای فشار بر کشورهای مستقل و در حال توسعه‌اند.

تصویب نشدن تعویق تحریم‌های ایران در شورای امنیت و فعال شدن مکانیسم ماشه (اسنپ‌بک) تنها یکی از آخرین نمونه‌های این روند است. همان‌گونه که لیبیا، عراق، افغانستان و بسیاری دیگر از کشورهای جهان سوم پیش‌تر طعم تلخ این سیاست‌ها را چشیده‌اند، امروز ایران بار دیگر قربانی بازی‌های قدرت در ساختارهای به‌اصطلاح «بی‌طرف» بین‌المللی می‌شود.

  • حقوق بین‌الملل یا تله حقوقی؟

مکانیسم ماشه یا اسنپ‌بک بخشی از توافق هسته‌ای ایران (برجام) است که در سال ۲۰۱۵ میان ایران و گروه ۱+۵ امضا شد. این مکانیزم به کشورهای طرف توافق اجازه می‌دهد در صورت ادعای «نقض تعهدات» از سوی ایران، تحریم‌های سازمان ملل به ‌طور خودکار بازگردد. به زبان ساده هر کدام از کشورهای غربی که در توافق حضور داشتند، می‌توانند به سادگی ادعا کنند که ایران تعهدات خود را درباره مسئله هسته‌ای نقض کرده است. در مقابل ایران در این روند حق وتو یا حتی فرصت واقعی دفاع از خود را ندارد. نتیجه این کار بازگشت فوری همه تحریم‌هاست.

این سازوکار نشان‌دهنده یک عدم توازن آشکار در حقوق بین‌الملل است. وقتی امریکا یک‌جانبه از برجام خارج شد، نه تنها هزینه‌ای نپرداخت، بلکه امروز با کمک متحدانش همچنان از همان ابزار حقوقی برای فشار بر ایران استفاده می‌کند. این یعنی ساختاری که باید «قرارداد برابر» باشد، در واقع تبدیل به تله‌ای حقوقی شده که تنها یک طرف را خلع سلاح می‌کند.

برای یک مخاطب افغان، این وضعیت بی‌نهایت آشناست: در طول دو دهه گذشته افغانستان نیز بارها تحت فشار تصمیمات ناعادلانه بین‌المللی قرار گرفت، تصمیماتی که به‌جای بازتاب منافع مردم، صرفاً بیانگر خواست قدرت‌های بزرگ بود. قبل از جنگ جهانی دوم، غربی‌ها بدون در نظرداشت هیچ قانونی، کشورهای دیگر را استعمار و چپاول می‌کردند، اما زمانی که مستعمره‌هایی مثل هند، ایران و افغانستان به سمت آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی گام برداشتند، غربی‌ها سازمان ملل را بوجود آوردند تا بتوانند به اعمال زورگویانه خود وجهه قانونی ببخشند.

بنابراین ظاهر این نهادها فریبنده است. شورای امنیت خود را ضامن صلح جهانی معرفی می‌کند، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی شعار توسعه سر می‌دهند، و سازمان ملل ادعای دفاع از حقوق بشر دارد. اما این نهادها بیشتر از آن‌که ابزار عدالت جهانی باشند، به‌عنوان چماق سیاسی و اقتصادی غرب عمل می‌کنند.

شورای امنیت سازمان ملل با داشتن پنج عضو دائم و حق وتو (امریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین) عملاً صحنه انحصار قدرت است. در عمل نیز، سه کشور آمریکا، بریتانیا و فرانسه با هم‌پیمانی یکدیگر تصمیمات کلان را هدایت می‌کنند. رأی اخیر درباره ایران نشان داد که حتی اگر روسیه و چین مخالفت کنند، بازهم اکثریت تحت نفوذ غرب باقی می‌ماند.

صندوق بین الملیی پول و بانک جهانی نیز در ظاهر برای کمک به توسعه کشورهای فقیر تأسیس شدند، اما در عمل به اهرم فشار اقتصادی تبدیل شده‌اند. وام‌ها و کمک‌ها اغلب با شروط سیاسی همراه است: خصوصی‌سازی اجباری، بازکردن بازارها به روی سرمایه غربی و محدود کردن استقلال اقتصادی کشورها.

غربی‌ها بارها از شعار حقوق بشر برای دخالت نظامی یا تحریم کشورها استفاده کرده‌اند. عراق، لیبیا، سوریه و افغانستان نمونه‌های روشن‌اند. در عین حال، موارد نقض حقوق بشر توسط متحدان غرب (مثلاً عربستان سعودی یا رژیم صهیونیستی) یا نادیده گرفته می‌شود یا با برخوردی بسیار ملایم مواجه می‌گردد.

  • چرایی فشار بر ایران از طریق اسنپ‌بک

ایران از نگاه غرب یک قدرت مستقل است که حاضر نیست زیر چتر سیاست‌های واشنگتن حرکت کند. عوامل اصلی فشار عبارت‌اند از:

1. موقعیت ژئوپولیتیک ایران: قرارگرفتن در قلب خاورمیانه و کنترل مسیرهای حیاتی انرژی.

2. روابط با روسیه و چین: نزدیکی ایران به قدرت‌های رقیب غرب تهدیدی مستقیم تلقی می‌شود.

3. حمایت از جنبش‌های مقاومت: نقش ایران در فلسطین، لبنان و یمن برخلاف خواست واشنگتن و تل‌آویو است.

4. استقلال سیاسی: ایران برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه حاضر نشده سیاست‌های داخلی و خارجی‌اش را با غرب هماهنگ سازد.

بنابراین مسأله هسته‌ای تنها یک بهانه است. هدف اصلی، مهار و تضعیف یک کشور مستقل است که می‌تواند الگوی مقاومت برای دیگر ملت‌ها باشد.

اسنپ‌بک
اسنپ‌بک فعال شد، زیرا ایران از نگاه غرب یک قدرت مستقل است که حاضر نیست زیر چتر سیاست‌های واشنگتن حرکت کند
  • نمونه‌های تاریخی استفاده ابزاری از سازمان‌های بین‌المللی

۱لیبیا؛ از قطعنامه شورای امنیت تا بمباران ناتو

لیبیا یکی از روشن‌ترین نمونه‌هاست. در سال ۲۰۱۱ شورای امنیت با استناد به «حمایت از غیرنظامیان» قطعنامه‌ای تصویب کرد که به ناتو اجازه دخالت نظامی داد. نتیجه چه شد؟ بمباران گسترده، سقوط دولت معمر قذافی، فروپاشی ساختارهای دولتی و تبدیل لیبیا به کشوری تکه‌تکه و گرفتار جنگ داخلی. در اینجا سازمان ملل نقش «مهر تأیید» بر سیاست‌های ناتو را ایفا کرد.

۲عراق؛ تحریم‌های مرگبار و اشغال

از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ عراق تحت تحریم‌های شدید شورای امنیت قرار داشت. این تحریم‌ها به بهانه مقابله با صدام حسین اعمال شدند، اما در عمل میلیون‌ها شهروند عادی را قربانی کردند. آمارها نشان می‌دهد صدها هزار کودک عراقی بر اثر کمبود دارو و غذا جان باختند. نهایتاً در سال ۲۰۰۳ امریکا بدون مجوز سازمان ملل عراق را اشغال کرد، اما بازهم هیچ مجازاتی برای نقض آشکار قوانین بین‌المللی متوجه واشنگتن نشد.

۳افغانستان؛ ابزار سیاست‌های دوگانه

افغانستان نیز بارها میدان بازی سازمان ملل شد. از یک‌سو این کشور محل مأموریت‌های صلح‌بانانه معرفی شد، اما از سوی دیگر بسیاری از تصمیمات کلان شورای امنیت صرفاً در راستای اهداف واشنگتن و ناتو بود. تحریم‌ها، لیست‌های سیاه و حتی نحوه کمک‌های بین‌المللی همه با فشار امریکا شکل گرفتند.

۴کوبا؛ مقاومت در برابر محاصره اقتصادی

کوبا بیش از شش دهه است که تحت محاصره اقتصادی آمریکا قرار دارد. مجمع عمومی سازمان ملل بارها با اکثریت قاطع علیه این تحریم‌ها رأی داده، اما ایالات متحده و متحدانش با بی‌اعتنایی کامل به این رأی‌ها همچنان تحریم‌ها را ادامه داده‌اند. این مثال به‌خوبی نشان می‌دهد که حتی رأی‌گیری‌های سازمان ملل نیز وقتی برخلاف منافع واشنگتن باشد، هیچ ضمانت اجرایی ندارد.

نظام بین‌الملل کنونی اساساً بر پایه توازن عادلانه ساخته نشده است. پنج کشور دارای حق وتو تصمیم می‌گیرند که چه کسی باید تحریم شود و چه کسی معاف. این ساختار بیشتر شبیه به دیکتاتوری جهانی است تا نظامی عادلانه.

قدرت‌های غربی بارها از این ساختار برای تحمیل سیاست‌های خود استفاده کرده‌اند. آن‌ها در یک دست «حقوق بشر» و «دموکراسی» را بالا می‌برند، و در دست دیگر «تحریم» و «بمباران» را. این دوگا‌نگی، ماهیت واقعی نظام سلطه را آشکار می‌سازد: قانون تنها تا جایی اعتبار دارد که در خدمت قدرت‌های بزرگ باشد. فعال شدن اسنپ‌بک علیه ایران تنها یک رخداد حقوقی نیست؛ بلکه نمادی است از ماهیت استعماری نظام بین‌الملل. همان ساختاری که روزی لیبیا را ویران کرد، عراق را تحریم نمود، افغانستان را اشغال کرد و کوبا را منزوی ساخت، امروز علیه ایران به‌کار گرفته می‌شود.

در نهایت، آنچه در برابر ما قرار دارد انتخابی است روشن: یا پذیرش سلطه و ماندن در جایگاه قربانی، یا ایستادگی در کنار ملت‌هایی که می‌خواهند سرنوشت خویش را خود رقم بزنند. اسنپ‌بک، نه پایان ماجرا، بلکه تنها یکی از ابزارهای همان نظام سلطه‌ای است که باید با آگاهی، اتحاد و مقاومت در برابرش ایستاد.

اسنپ‌بک
اسنپ‌بک، ادامه قصه تکراری استفاده غرب از سازمان های بین المللی، در جهت منافع خود!

هادی محمدی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9780

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *