محمد الماس زاهد که سابقهی دو دور نمایندگی پارلمان و مشاورت اشرف غنی را در کارنامه خویش دارد و در حال حاضر به عنوان رئیس کمیته صلح شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان است، اعلام کرده که این شورا پس از نشستهای متعدد با طالبان به صلح در افغانستان امیدوار شده است. زاهد بدون اینکه به جزئیاتِ نشستهای شان با طالبان اشاره کند، گفته است که این شورا با دیپلماتهای آمریکایی در رابطه به گفتگوها با طالبان بیش از یک ساعت صحبت و گفتگو نموده اند.
مردم افغانستان بدون استنثاء از اقدامات و نشستهای که به منظور تامین صلح و ثبات در کشور برگزار شوند، با دیدهی باز استقبال نموده و حمایت مینمایند. اما آنچه که در اینجا اذهان همه را می خلد و به نوعی آزار میدهد، عدم توجه به مردم افغانستان و دخالت آمریکا در روند صلح و گفتگوها و نشستهای اند که الماس زاهد به آن اشاره نموده است. به همین دلیل لازم است تا دیدگاه مردم افغانستان، به صورت واضح توضیح داده شود تا برای تمام طرفها آشکار و معلوم باشد.
دخالت آزار دهنده ای آمریکا در امور افغانستان
آمریکا به رغم اینکه دو دهه کامل در افغانستان جنایت و شرارت نمودند و سرانجام با حقارت فرارکردند. با این حال اما رهبران ایالات متحده، همچنان در امور افغانستان دخالتهای خودسرانه دارندکه افغانها را به شدت آزار میدهد. از اظهارات وقیحانه و غیر مسئولانهی مقامهای مختلف آمریکا گرفته تا دخالت بعضی از دیپلماتهای آمریکایی در روند صلح افغانستان که به گفته ای الماس زاهد طی نشست ها و گفتگوها میان طالبان و دیگر طرف ها در جریان است.
این در حالی است که نسخههای صلحی که ایالات متحده آمریکا در طول دو دهه گذشته برای افغانستان ارائه کرده، نه تنها به بهتر شدن وضعیت کمک نکرده است، بلکه بحرانها و فجایعی جدیدی را برای مردم این کشور ایجاد کرده است. از توافقهای اولیه با طالبان گرفته تا روندهای طولانی و ناکام گفتگوهای بینالافغانی، همه نشاندهنده این است که نسخههای صلح خارجی، به ویژه آنهایی که تحت نظارت و حمایت آمریکا بودهاند، ناتوان از فهم عمیق مسائل داخلی افغانستان بودهاند.
زیرا تمام برنامه ها و اقدامات آمریکاییها مبتنی بر منافع سیاسی و استراتژیک ایالات متحده است و مردم افغانستان به عنوان قربانی در نظر گرفته شده و می شوند. به همین دلیل مردم افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری به این حقیقت پی بردهاند که تنها راه خروج از این وضعیت، قطع وابستگی به قدرتهای خارجی و اعتماد به نیروی خود و وحدت ملی است.
مسئلهای صلح و مطالبهی اساسی مردم افغانستان
یکی از مهمترین درسهایی که تاریخ معاصر افغانستان به همراه داشته، این است که تصمیمگیری در مورد آینده کشور باید به دست مردم افغانستان باشد. افغانها به خوبی آگاهاند که سرنوشت کشورشان تنها در دستان خودشان قرار دارد و هیچ قدرت خارجی نمیتواند به جای آنها تصمیمگیری کند.
پس از سالها جنگ و بیثباتی، مردم افغانستان به این نتیجه رسیدهاند که نسخههای صلح خارجی، بهویژه آنهایی که تحت نفوذ آمریکا یا سایر قدرتهای خارجی تهیه شدهاند، نمیتوانند منافع ملی کشور را تأمین کنند. در واقع، این نسخهها اغلب برای تأمین منافع سیاسی و استراتژیک کشورهای خارجی طراحی شدهاند و نه بر اساس نیازها و خواستههای واقعی مردم افغانستان.
مردم افغانستان خواستار یک صلح واقعی و پایدار هستند، اما این صلح تنها زمانی محقق خواهد شد که ریشه در اراده و خواست ملت داشته باشد. هرگونه تلاشی برای تحمیل نسخههای صلح خارجی، بدون در نظر گرفتن منافع ملی و مشارکت واقعی مردم، محکوم به شکست خواهد بود. تصمیمگیرندگان اصلی در هر فرآیند صلحی باید مردم افغانستان و نمایندگان واقعی آنها باشند، نه بازیگران خارجی که منافع خود را دنبال میکنند.
از این رو تمام طرفهای ذیدخل در قضیهی افغانستان بایستی به مطالبات و خواستهای اساسی افغانها توجه کنند و در تمام اقدامات شان، در نظر داشته باشند که این مردم افغانستان استند که حرف اول و آخر را میزنند و هیچ کسی نمیتواند در قبال خواست ها و مطالبات افغانها و بر خلاف منافع ملی کشور اقدام نماید.
در این راستا با آنکه مطالبهی اساسی تمام افغانها در این برهه حساس از تاریخ، تشکیل حکومت فراگیر است که در آن نمایندگان تمام اقوام این کشور حضور داشته باشند؛ ولی نمایندگان این اقوام، نباید به رهبران فراری و کسانی که در طول سالهای گذشته در فساد و ناکارآمدیها نقش داشتهاند، محدود شوند. این رهبران فراری، که طی سالهای گذشته به جای تلاش برای حل مشکلات داخلی کشور، به دنبال منافع شخصی بوده اند و سر انجام خائینانه از افغانستان گریختهاند، دیگر هیچ مشروعیت در نزد مردم ندارند.
مردم افغانستان به دنبال نمایندگانی هستند که واقعی و برآمده از میان آنها باشند؛ افرادی که با مشکلات و چالشهای روزمره مردم زندگی کرده و ارتباط مستقیم با جامعه داشتهاند. این نمایندگان باید قادر باشند تا صدای واقعی اقوام و گروههای مختلف افغانستان را به گوش برسانند و در تصمیمگیریهای کلان کشور مشارکت داشته باشند. رهبران فراری که سالها در حق مردم افغانستان خیانت کرده اند و فرمانبردار آمریکا و متحدان کاخ سفیده بوده اند و عامل چالشها و بحران های کنونی هستند، تحت هیچ شرایطی، نمیتوانند نماد اراده و خواست ملت باشند.
بنابراین باتوجه به آنچه که گفته شد، اینک طالبان، باید با درک عمیق از شرایط داخلی و منطقهای، قدمهای جدی و عملی در راستای تقویت گفتگوهای صلح بردارند. این گروه باید به این باور برسد که هیچ راهحلی به جز از طریق مشارکت همهجانبه مردم افغانستان و پذیرش تنوع قومی و سیاسی کشور به صلح پایدار نخواهد انجامید. گفتگوهای بینالافغانی باید بر اساس منافع ملی و با مشارکت نمایندگان واقعی از تمامی اقوام و گروههای سیاسی و اجتماعی انجام گیرد.
زیرا صلح پایدار زمانی میتواند محقق شود که تمام طرفهای دخیل در فرآیند گفتگو، بدون دخالتهای خارجی و با تمرکز بر خواستههای مردم افغانستان، به بحث و تفاهم بپردازند. طالبان به عنوان نیرویی که اکنون کنترل کشور را در دست دارد، این فرصت را دارد که با تقویت گفتمانهای بینالافغانی، نشان دهد که به دنبال وحدت و صلح واقعی برای افغانستان است.
به همین دلیل، طالبان باید از هرگونه اقدام و سیاستی که موجب تقویت شکافها و اختلافات داخلی میشود، پرهیز کرده و به جای آن بر وحدت ملی تأکید کند. ایجاد یک فضای امن و باز برای گفتگو و تفاهم میان تمام اقشار جامعه، از جمله اقلیتها، زنان و گروههای سیاسی مختلف، میتواند گامی اساسی برای رسیدن به صلح پایدار باشد.
عایشه ببرک خیل