Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

افغانستان در طول تاریخ، بارها قربانی بازی‌های قدرت‌های بزرگ شده است، اما شاید هیچ‌گاه به اندازه‌ی دو دهه‌ی حضور امریکا، مردم این سرزمین با چنین فریب بزرگ و خیانت آشکاری روبه‌رو نبوده‌اند. امریکایی‌ها با شعار «دموکراسی» و «حقوق بشر» آمدند، اما نتیجه‌ی حضورشان چیزی جز فساد، وابستگی، جنگ، و در نهایت یک سقوط تحقیرآمیز نبود. آنها نظامی را ساختند که پایه‌هایش بر منافع خودشان استوار بود، نه بر اراده‌ی مردم افغانستان، و وقتی دیگر نیازی به آن ندیدند، همه‌چیز را در یک معامله‌ی پنهانی فروختند.

با این حال، با آنکه بیش از سه سال از سقوط نظام جمهوری می‌گذرد، سرنوشت افغانستان همچنان در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است و پرسش‌های متعددی بی‌پاسخ و لاینحل باقی مانده است. پرسش‌هایی مانند اینکه، آیا آنچه در آگوست ۲۰۲۱ رخ داد، یک شکست ناگهانی بود یا خیانتی از پیش طراحی‌شده؟ آیا امریکا واقعاً برای صلح و ثبات آمده بود، یا مأموریتش چیزی جز ایجاد وابستگی و سپس رها کردن کشور در گرداب بحران نبود؟ این مقاله می‌کوشد پرده از نقش آمریکا در فروپاشی نظام جمهوری برداشته و زوایای پنهان این خیانت را آشکار سازد، تا هیچ افغان آزاده‌ای دوباره فریب شعارهای دروغین غرب را نخورَد و میهن ما بار دیگر به دام مداخله‌گران خارجی نیفتد.

  • سیاست‌های امریکا در افغانستان؛ از ورود تا خروج

پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، امریکا با شعار مبارزه با تروریسم و سرنگونی رژیم طالبان وارد افغانستان شد و نظام جمهوری را در این کشور بنا نهاد. اما آنچه در دو دهه بعد از آن رخ داد، نشان داد که واشنگتن اهداف فراتر از مبارزه با تروریسم را دنبال می‌کرد. کنترل بر منابع طبیعی، ایجاد موازنه قدرت در برابر چین، ایران و روسیه، و استفاده از افغانستان به عنوان پایگاهی برای سیاست‌های ژئوپلیتیکی، از جمله اهداف استراتژیک آمریکا در این کشور بودند.

بنابراین به دلیل اینکه آمریکا به دنبال تأمین صلح و ثبات نبود و اهداف فراتر از افغانستان را دنبال می‌کرد، علی‌رغم هزینه‌های هنگفت و حضور طولانی‌مدت، نه تنها در افغانستان صلح و ثبات برقرار نگردید، بلکه زمینه‌ساز بی‌ثباتی بیشتر شد. حمایت از نهادهای ناکارآمد، گسترش فساد، تضعیف استقلال ملی و وابستگی شدید افغانستان به کمک‌های خارجی، از جمله تبعات این سیاست‌ها بود.

  • مسئولیت روشنفکران و رسانه‌ها چیست؟

حضور امریکا در افغانستان با جنایات بی‌حد و اندازه‌ای همراه بود که باید به‌طور جدی مورد بررسی قرار گیرد. بمباران‌های بی‌هدف، تلفات غیرنظامیان، و شیوه‌های ناپسند مانند شکنجه و تجاوز به حقوق بشر، تنها گوشه‌ای از این جنایات است. این موارد باید به‌وضوح به مردم و نسل‌های آینده منتقل شود تا آگاهی نسبت به این تاریخ تلخ افزایش یابد و از تکرار آن جلوگیری شود.

مسئولیت رسانه‌ها و روشنفکران در این زمینه بسیار حیاتی است. آنها باید به‌طور مستمر به تحقیق و افشای حقیقت بپردازند و صدای قربانیان این جنایات را به گوش جامعه برسانند. این کار نه تنها می‌تواند به‌عنوان یک ابزار برای ایجاد آگاهی عمومی عمل کند، بلکه می‌تواند به محاکمه تاریخی کسانی که در این جنایات دست داشته‌اند، کمک کند. روایت حقیقت باید در کانون توجه قرار گیرد تا نسل‌های آینده بتوانند با آگاهی از این تجربیات، تصمیمات بهتری در مورد آینده خود بگیرند.

باید با دقت به تحلیل تبعات این مداخلات پرداخته شود و تأثیرات منفی آنها بر جامعه افغانستان به‌طور شفاف به تصویر کشیده شود. این کار به تقویت جامعه مدنی و ایجاد فضایی برای گفت‌وگوی باز و سازنده کمک می‌کند که در آن حقایق تاریخی به‌خوبی مورد بحث و بررسی قرار گیرند.

با در نظر گرفتن تمام این مسائل، روشن است که افغانستان پس از خروج آمریکا با چالش‌ها و فرصت‌های بزرگی مواجه است. این چالش‌ها شامل بحران‌های انسانی، اقتصادی و امنیتی هستند که در سایه مداخلات خارجی به وجود آمده‌اند. اما در عین حال، فرصت‌هایی برای بازسازی و توسعه نیز وجود دارند که می‌توانند از این چالش‌ها به‌عنوان نقطه شروعی برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کنند.

مسئولیت روشنفکران و رسانه‌ها در بیان حقیقت و افشای جنایات آمریکا، نه‌تنها برای بهبود وضعیت افغانستان ضروری است، بلکه برای جلوگیری از تکرار تاریخ در آینده و حفظ ارزش‌های انسانی و اجتماعی نیز الزامی است. بنابراین، باید تلاش کرد تا فضایی شفاف و عادلانه در جامعه ایجاد شود و از درس‌های گذشته بهره‌برداری شود تا آینده‌ای بهتر برای نسل‌های آینده ساخته شود.

امریکا
جنایات امریکا در افغانستان را باید هر روز به همگان یادآوری کرد

عایشه ببرک خیل

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7666

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *