یازدهم سپتمبر؛ آغازی بر پایان امنیت جهانی
حادثهی یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ نه تنها نقطهی عطفی در تاریخ معاصر جهان بود، بلکه بازتابی از تاریکترین لایههای سیاست و قدرت در عصر مدرن به شمار میآید. آن روز، آسمان نیویورک و واشنگتن پر از دود و آتش شد و برجهای دوقلو، نماد اقتصاد و غرور آمریکا، در برابر چشم جهانیان به تلی از خاکستر فرو ریخت. رسانهها آن را «بزرگترین حملهی تروریستی تاریخ» نامیدند؛ اما پشت پردهی این تراژدی، پرسشهای فراوانی در ذهن تحلیلگران و ملتها شکل گرفت: این حادثه محصول چه سیاستهایی بود و چه کسانی بیشترین بهره را از آن بردند؟
امروز، بیش از هر زمان دیگری، لازم است این حادثه را با نگاهی تحلیلی و انتقادی بررسی کنیم. پرسش اساسی اینجاست: یازدهم سپتمبر نتیجهی خشونت کور گروهی تروریستی بود یا محصول سیاستهای هژمونیک آمریکا که از دل آن هیولاهایی چون القاعده بیرون آمدند؟ پاسخ به این پرسشها نه تنها به درک حقیقت کمک میکند، بلکه راهی برای فهمیدن چرایی بحرانهای خونبار دو دههی اخیر است.
آمریکا و اعتیاد به جنگ: از ویتنام تا یازدهم سپتمبر
ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم، به جای آنکه پرچمدار صلح و بازسازی جهانی شود، خود را در میدان جنگهای پنهان و آشکار تعریف کرد. از ویتنام تا کره، از آمریکای لاتین تا خاورمیانه، ردپای سیاستهای مداخلهگرانه و جنگطلبانهی آمریکا آشکار است.
این کشور نه تنها از طریق فروش سلاح، بلکه از راه ایجاد و مدیریت بحران، قدرت خود را تثبیت میکرد. کودتاها علیه دولتهای مستقل، سرکوب جنبشهای آزادیخواهانه، و حمایت از دیکتاتورهای وابسته بخشی از کارنامهای است که خون میلیونها انسان را در خود دارد.
در آستانهی قرن بیستویکم، آمریکا با سابقهای انباشته از جنگ و مداخله وارد شد؛ سابقهای که پایههای خشم و نفرت بسیاری از ملتها را علیه واشنگتن برانگیخت. این واقعیت نشان میدهد که حادثهی یازدهم سپتمبر نه رویدادی جداگانه، بلکه ادامهی منطقی تاریخ مداخلات و خشونتپروری آمریکا بود.
حادثهی ۱۱ سپتمبر را بسیاری تحلیلگران صرفاً نتیجهی حملات القاعده نمیدانند، بلکه آن را «نمایشی خونبار» برای بازتعریف هژمونی آمریکا در جهان تحلیل میکنند. سیاستمداران کهنهکار واشنگتن که میدیدند اقتدار جهانیشان در حال فرسایش است، نیاز به شوکی بزرگ داشتند تا افکار عمومی جهانی را دوباره به سوی خود جلب کنند.
افزون بر این، اسناد و تحلیلهای متعدد نشان میدهد که خود آمریکا و متحد اصلیاش، عربستان سعودی، در شکلگیری و حمایت از القاعده نقش داشتند. هنگامی که افسار این گروه از کنترل خارج شد و به آمریکا ضربه زد، نتیجه نه تنها یک تراژدی ملی، بلکه فرو ریختن افسانهی امنیت آمریکا بود. حمله به قلب نیویورک نشان داد که حتی «قلعهی شیشهای» قدرت آمریکا نیز آسیبپذیر است.
پس از یازدهم سپتمبر؛ آمریکا در نقش سگ هار
اگرچه در آن حادثه تنها حدود سههزار آمریکایی کشته شدند، اما واکنش واشنگتن چیزی کمتر از جنون نبود. آمریکا مانند سگ هاری که به هر طرف حملهور میشود، به افغانستان، عراق، سوریه، لیبیا و یمن یورش برد و میلیونها انسان بیگناه را قربانی سیاستهای جنگطلبانهی خود کرد.
برای انتقام سههزار کشتهی یازدهم سپتمبر، آمریکا میلیونها انسان را قتلعام کرد، هزاران میلیارد دالر از زیرساختهای کشورهای مختلف را نابود ساخت و ملتهای خاورمیانه را به خاک و خون کشید. این پیام آشکار بود: جان یک آمریکایی هزار برابر ارزشمندتر از جان یک افغان، عراقی، فلسطینی یا یمنی است. فجایع انسانی در ایران، غزه و سراسر منطقه نشان داد که «جنگ با ترور» در حقیقت نقابی برای «ترور با جنگ» بود.
یازدهم سپتمبر نه پایان یک تراژدی، بلکه آغاز زنجیرهای از بحرانهای جهانی بود. آمریکا پس از این حادثه به جای بازاندیشی در سیاستهایش، تمام توان خود را در گسترش جنگ صرف کرد. از تحریک جنگهای نیابتی گرفته تا دامنزدن به اختلافات مذهبی و قومی، همه چیز در راستای شعلهور ساختن آتشهای جدید بود.
امروز، جهان هنوز در آتش پیامدهای یازدهم سپتمبر میسوزد. امنیت جهانی آسیب دیده، ملتهای منطقه ویران شدهاند، و آمریکا که میخواست خود را منجی جهان معرفی کند، بیش از هر زمان دیگری به عنوان عامل بحران و خشونت شناخته میشود.
جمعبندی
یازدهم سپتمبر بیش از آنکه یک حادثه باشد، پردهای بود که چهرهی واقعی امپراتوری آمریکا را آشکار ساخت؛ امپراتوریای که در پس شعارهای آزادی و دموکراسی، با خون و آتش تغذیه میشود. آن روز، برجهای دوقلو فروریختند، اما پس از آن، میلیونها خانه و شهر در خاورمیانه ویران شد. آن روز سههزار انسان در نیویورک جان باختند، اما پس از آن میلیونها انسان بیگناه در کابل، بغداد، دمشق، صنعا و غزه به خاک و خون کشیده شدند.
یازدهم سپتمبر در حقیقت یک «بهانه» بود؛ بهانهای برای گسترش جنگ، برای بازسازی هژمونی لرزان آمریکا و برای نمایش قدرتی که دیگر بوی ضعف و زوال میداد. امروز، پس از دو دهه، جهان بهتر میداند که آمریکا نه قربانی ترور، بلکه معمار بزرگترین تراژدیهای بشری است. اگر درسی از این واقعه باید گرفت، آن است که جنگطلبی هیچگاه امنیت نمیآورد و قدرتی که بر خون ملتها بنا شود، دیر یا زود در میان همان آتشهایی که افروخته است، فرو خواهد ریخت.

مسلم اخلاقی