نگاهی به بازی جدید پاکستان
پاکستان از دیرباز به عنوان کشوری که با مهارت و زیرکی از گروههای شبهنظامی و تروریستی برای دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی خود استفاده کرده است، شناخته میشود. این استراتژی به ویژه در دوران جنگ سرد و پس از آن، هنگامی که پاکستان از گروههای مجاهدین و بعدها طالبان برای تأمین نفوذ خود در افغانستان بهره گرفت، به وضوح نمایان شد.
در عین حال، پاکستان توانست در صحنه بینالمللی خود را به عنوان یک قربانی تروریسم معرفی کند، در حالی که بسیاری از این گروهها تحت حمایت مستقیم یا غیرمستقیم سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) عمل میکردند. با این حال اما؛ پاکستان در این آواخر پیوسته تاکید دارد که افغانستان (طالبان) به مرکز تروریسم تبدیل شده است و گروه های هراس افگن که امنیت پاکستان را نیز تهدید می کنند، در داخل افغانستان استقرار یافته اند.
این ادعای پاکستان باتوجه به سابقه ای همکاری و حمایت اسلام آباد از گروه های تروریستی و همچنان وجود گروه ها، اردوگاه ها و مدارس آموزشی پاکستان که سالهاست به رادیکالیست ها و افراطی های تروریست، فنون جنگی و مهارت های حملات انتحاری را آموزش می دهد، به شدت متناقض به نظر می رسد و احتمال اینکه (ISI) بازی پیچیده و دوگانه را به راه انداخته باشد، بسیار بالاست. به همین دلیل لازم است تا در رابطه به این مسئله کنکاش بیشتر صورت گیرد و ابعاد موضوع مورد تحلیل و بررسی قرار داده شود.
نگاهی به سابقه حمایت پاکستان از تروریزم
پاکستان طی دهههای گذشته بارها به دلیل حمایت از گروههای تروریستی و شبهنظامی تحت فشار بینالمللی قرار گرفته است. این اتهامات نه تنها از سوی دولتها و نهادهای بینالمللی، بلکه از سوی گزارشهای مستقل و مدارکی که به صورت عمومی منتشر شده، نیز مطرح شده است.
۱. حمایت از مجاهدین افغان در دهه ۱۹۸۰
در دهه ۱۹۸۰، سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) به عنوان هماهنگکننده اصلی کمکهای مالی و تسلیحاتی به مجاهدین افغان علیه ارتش شوروی عمل میکرد. این حمایتها با کمک مالی و تسلیحاتی ایالات متحده و عربستان سعودی انجام میشد و هدف اصلی آن مقابله با نفوذ شوروی در منطقه بود. مجاهدین که از این حمایتها بهرهمند شدند، بعدها به گروههای مختلفی از جمله طالبان تبدیل شدند.
2. ارتباط با القاعده و گروههای وابسته به آن
پاکستان همچنین به ارتباط با القاعده و گروههای وابسته به آن متهم است. از جمله مهمترین شواهد، حضور اسامه بن لادن، رهبر القاعده، در شهر حیات آباد پاکستان تا زمان کشته شدن او در عملیات نیروهای ویژه آمریکایی در سال ۲۰۱۱ است. این واقعه باعث شد تا فشارهای بینالمللی بر پاکستان برای توضیح این مسئله افزایش یابد، چرا که بن لادن برای سالها در نزدیکی یک پایگاه نظامی بزرگ پاکستان زندگی میکرد.
3. حمایت از گروههای تروریستی در کشمیر
یکی دیگر از زمینههای حمایت پاکستان از گروههای تروریستی، منطقه کشمیر است. سازمانهایی مانند لشکر طیبه و جیش محمد، که در پاکستان فعالیت میکنند، به طور مستقیم از سوی ISI حمایت شدهاند. این گروهها بارها در حملات تروریستی در هند دست داشتهاند، از جمله حملات معروف بمبئی در سال ۲۰۰۸ که جان صدها نفر را گرفت. این حملات باعث شد تا هند و جامعه بینالمللی بارها پاکستان را به دلیل حمایت از این گروهها محکوم کنند.
5. گزارشهای بینالمللی و اسناد افشا شده
گزارشهای متعددی از سوی نهادهای بینالمللی و تحلیلگران مستقل وجود دارد که نشاندهنده حمایت پاکستان از گروههای تروریستی است. گزارشهای منتشر شده از سوی وزارت دفاع ایالات متحده، وزارت خارجه هند، و سازمان ملل متحد به طور مکرر به نقش پاکستان در حمایت از گروههای شبهنظامی اشاره کردهاند. همچنین اسناد افشا شده توسط ویکیلیکس نیز به همکاریهای نزدیک ISI با القاعده و دیگر گروههای افراطی اشاره دارد.
باتوجه به آنچه که گفته شد و همچنان با در نظر داشت اسناد و مدارکی که از سوی سازمان ملل و دیگر نهادهای استخباراتی منتشر شده است، شواهد و مدارک متعددی نشان میدهد که پاکستان سالهاست از گروههای تروریستی حمایت میکند و این حمایتها همچنان ادامه دارد. این سیاست، هرچند که ممکن است در کوتاهمدت به تأمین برخی از اهداف استراتژیک پاکستان کمک کرده باشد، اما در بلندمدت به ناپایداری منطقهای و افزایش تنشهای بینالمللی منجر شده است. این وضعیت همچنان چالشی بزرگ برای امنیت و ثبات در منطقه جنوب آسیا به شمار میآید.
بازی دوگانه پاکستان؛ حمایت و قربانی
در دوران جمهوریت در افغانستان (۲۰۰۱-۲۰۲۱)، پاکستان همواره نقش پیچیدهای ایفا کرده است. از یک سو، این کشور به عنوان حامی اصلی طالبان شناخته میشد و از سوی دیگر، در سطح بینالمللی خود را به عنوان یک کشور قربانی تروریسم، به ویژه در مبارزه با گروههای مرتبط با القاعده و تحریک طالبان پاکستان (TTP) معرفی میکرد. این رویکرد دوگانه به پاکستان اجازه داد تا هم در معادلات داخلی افغانستان نفوذ داشته باشد و هم از حمایتهای بینالمللی، به ویژه از سوی ایالات متحده، بهرهمند شود.
در هر حال، پاکستان به طور مستمر از طالبان حمایت کرد، چه از طریق پناهگاههای امن در خاک خود و چه از طریق حمایتهای مالی و لجستیکی. این حمایتها به طالبان کمک کرد تا پس از سقوط در سال ۲۰۰۱، دوباره تجدید قوا کنند و به مرور زمان مناطق وسیعی از افغانستان را تحت کنترل خود درآورند. این در حالی بود که پاکستان به صورت رسمی، در تلاش برای برقراری صلح و ثبات در افغانستان مشارکت داشت و خود را به عنوان یک میانجیگر در مذاکرات صلح معرفی میکرد.
در همین حال، پاکستان با اشاره به حملات تروریستی در خاک خود و فعالیتهای گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP)، سعی داشت چهرهای از خود به عنوان قربانی تروریسم به نمایش بگذارد. این استراتژی به پاکستان اجازه داد تا از حمایتهای بینالمللی، به ویژه کمکهای نظامی و اقتصادی از سوی ایالات متحده و دیگر کشورها، برخوردار شود.
نگاهی به بازی جدید پاکستان
با توجه به سابقه پیچیده پاکستان در استفاده از گروههای شبهنظامی و تروریستی به عنوان ابزار سیاست خارجی، این فرضیه مطرح میشود که ممکن است پاکستان در دوران پساجمهوریت افغانستان نیز در حال اجرای بازی مشابهی باشد. با مطرح کردن ادعاهایی مبنی بر وجود تروریسم در افغانستان و ارتباط این گروهها با تهدیدات امنیتی در داخل پاکستان، ممکن است اسلامآباد در بازی جدید پاکستان به دنبال جلب حمایتهای بینالمللی و افزایش نفوذ خود در معادلات افغانستان باشد. این احتمال وجود دارد که پاکستان با بزرگنمایی تهدیدات تروریستی، قصد داشته باشد فشارهای بیشتری بر دولت طالبان وارد کند تا منافع استراتژیک خود را در منطقه تأمین کند.
سابقه پاکستان در بازی زیرکانه با گروههای شبهنظامی و تروریستی نشان میدهد که این کشور از این ابزارها برای دستیابی به اهداف خود در افغانستان و منطقه استفاده کرده است. این استراتژی دوگانه، که هم شامل حمایت از گروههای تروریستی و هم ارائه ژست قربانی تروریسم است، به پاکستان اجازه داده تا نقش پیچیدهای در تحولات منطقهای ایفا کند. در این چارچوب، ممکن است پاکستان در دوران جدید افغانستان نیز به دنبال استفاده از این تاکتیکها باشد تا به اهداف سیاسی و استراتژیک خود دست یابد.
مسلم اخلاقی