Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

حقوق زنان در دنیای امروز، بیش از آنکه بر پایه اصول انسانی و اخلاقی سنجیده شود، درگیر معادلات سیاسی و منافع قدرت‌های بزرگ شده است. روز جهانی زن، به‌جای آنکه فرصتی برای بازخوانی واقعیت‌های تلخ درباره خشونت علیه زنان در سراسر جهان باشد، بیشتر به بستری برای تبلیغات سیاسی و روایت‌های یک‌سویه قدرت‌های غربی تبدیل شده است.

رسانه‌ها و نهادهای بین‌المللی، با تمرکز بر وضعیت زنان در کشورهایی که با سیاست‌های غربی همسو نیستند، جنایات آشکاری را که علیه زنان در فلسطین، لبنان، افغانستان و بسیاری از نقاط دیگر جهان رخ می‌دهد، نادیده می‌گیرند. این برخورد گزینشی نه‌تنها حقیقت مسئله حقوق زنان را تحریف می‌کند، بلکه آن را به ابزاری برای اعمال فشارهای سیاسی بدل ساخته است. ازاین‌رو، بررسی این تناقض‌ها و سیاست‌های دوگانه ضروری است تا از ادامه سوءاستفاده غرب و سازمان‌های بین‌المللی از نام حقوق زنان جلوگیری شود و راهکارهایی برای حمایت واقعی از زنان در تمامی جوامع ارائه گردد.

  • یادآوری جنایات فراموش‌شده علیه زنان؛ از افغانستان تا فلسطین

زنان فلسطینی در بیش از هفت دهه گذشته، قربانی خشونت، اشغالگری و تبعیض سیستماتیک رژیم صهیونیستی بوده‌اند. این زنان در سایه سیاست‌های نژادپرستانه و سرکوبگرانه رژیم اسرائیل، هر روز در معرض حملات هوایی، تخریب خانه‌ها، بازداشت‌های غیرقانونی و شکنجه‌های شدید قرار گرفته‌اند.

در این میان، زنان فلسطینی علاوه بر تهدیدهای نظامی، با مشکلات اقتصادی و اجتماعی عظیمی روبه‌رو هستند که نتیجه مستقیم این اشغالگری است. ده‌ها هزار زن فلسطینی در حملات هوایی کشته، مجروح یا آواره شده‌اند و هزاران نفر دیگر در زندان‌های رژیم صهیونیستی تحت بدترین شکنجه‌ها قرار گرفته‌اند.

در حالی که نهادهای حقوق بشری غربی و سازمان‌های بین‌المللی که به‌طور معمول مدافع حقوق زنان هستند، به‌طور آشکار در برابر این جنایات سکوت کرده‌اند، هیچگونه حمایتی از زنان فلسطینی در برابر این تجاوزات صورت نمی‌گیرد. این سکوت گویای تناقض در سیاست‌های غربی است، چراکه حقوق زنان در مناطقی که با منافع سیاسی آنان همسو نیستند، به‌راحتی نادیده گرفته می‌شود.

در افغانستان نیز وضعیت زنان در دو دهه جمهوریت تحت پوشش حمایت‌های غربی، منعطف به نوعی دیگر از خشونت و بهره‌برداری سیاسی بود. غربی‌ها میلیاردها دالر تحت عنوان حمایت از حقوق زنان به افغانستان سرازیر کردند، اما این سرمایه‌ها نه‌تنها به بهبود وضعیت زنان منجر نشد، بلکه به منبعی برای فساد گسترده، بهره‌برداری سیاسی و سوءاستفاده از وضعیت زنان تبدیل شد.

بسیاری از فعالان حقوق زنان، که در واقع وابسته به نهادهای خارجی بودند، به‌جای انجام اقدامات عملی برای تغییر شرایط زنان، درگیر پروژه‌های نمایشی و نشست‌های بی‌ثمر شدند. این وضعیت نشان داد که غرب از حقوق زنان افغان تنها به‌عنوان ابزاری برای تحقق منافع ژئوپلیتیکی خود استفاده می‌کند.

زنان افغان، که زمانی نماد ترقی و پیشرفت به حساب می‌آمدند، پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، به‌طور ناگهانی به حال خود رها شدند و هیچ تدبیری برای حفاظت از حقوق آنان اندیشیده نشد. در اینجا نیز همانند فلسطین، حقوق زنان به ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی تبدیل شده بود.

در این دو بحران، یک نقطه اشتراک بزرگ وجود دارد: زنان در فلسطین و افغانستان نه‌تنها از خشونت‌های فیزیکی و نظامی رنج می‌برند، بلکه در دنیای سیاست‌های بین‌المللی به‌راحتی در معرض سوءاستفاده و بهره‌برداری قرار می‌گیرند. جنایات رژیم صهیونیستی علیه زنان فلسطینی و جنایات غربی‌ها در افغانستان، هر دو نمایانگر چگونگی استفاده ابزاری از زنان در مناسبات جهانی هستند.

در فلسطین، زنانی که زیر اشغال رژیم صهیونیستی به‌طور مستقیم هدف حملات قرار می‌گیرند، از حمایت نهادهای بین‌المللی محروم می‌شوند. در افغانستان، زنانی که تحت نام «حمایت از حقوق زنان» مورد توجه غرب قرار گرفتند، پس از بهره‌برداری از این پروژه‌ها، بدون هیچ‌گونه سازوکار حمایتی رها شدند. در هر دو مورد، قدرت‌های جهانی حقوق زنان را تنها به‌عنوان ابزاری برای فشار به حکومت‌ها و تحقق اهداف ژئوپلیتیکی خود به کار گرفته‌اند، نه بر اساس یک نگاه انسانی و حقیقی به مسائل زنان.

حقوق زنان
حقوق زنان از فلسطین تا افغانستان از سوی غربی ها پایمال می شود
  • سکوت جهانی در برابر حقوق زنان و سیاست‌های دوگانه در قبال خشونت‌ها علیه زنان

در حالی که نقض حقوق زنان در کشورهایی که با سیاست‌های غربی همسو نیستند، با واکنش‌های شدید و گاه محکومیت‌های بین‌المللی مواجه می‌شود، اما جنایات علیه زنان در کشورهای تحت نفوذ غرب، مانند اسرائیل و آمریکا، معمولاً نادیده گرفته می‌شود. این تناقض در برخورد با خشونت‌های علیه زنان، به‌ویژه در فلسطین و افغانستان، قابل مشاهده است.

سازمان ملل متحد، که به‌عنوان نهاد اصلی در زمینه نظارت بر حقوق بشر شناخته می‌شود، در عمل نتواسته است وظیفه خود را به‌درستی ایفا کند. تعارضات و تناقضات این سازمان در اجرای کنوانسیون‌های حقوق زنان، به‌ویژه در قبال کشورهای متحد غربی مانند اسرائیل، گواهی بر این است که این مفاد بیش از آنکه جنبه اجرایی داشته باشد، ابزار فشار بر کشورهای غیرهمسو با منافع قدرت‌های بزرگ است. این وضعیت به‌ویژه در مسائلی مانند تجاوزهای گسترده در زندان‌های رژیم صهیونیستی یا سرکوب زنان معترض در کشورهای غربی بیشتر به چشم می‌آید.

باتوجه به آنچه که گفته شد، نتیجه اینکه؛ آگاهی‌بخشی به جوامع مختلف، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، ضروری است تا زنان در سراسر جهان بدانند که حمایت‌های بین‌المللی از حقوق آن‌ها، بسیاری اوقات به‌جای دلسوزی، بخشی از یک بازی سیاسی است. ایجاد یک گفتمان مستقل و رهایی از وابستگی به نهادهای خارجی می‌تواند نخستین گام در راستای تحقق حقوق واقعی زنان باشد.

زیرا این مسئولیت سترگ رسانه ها، روشنفکران و حامیان واقعی زنان هستند که نگذارند که حقوق زنان به ابزار سیاسی تبدیل شود. این حقوق باید بدون تبعیض برای تمامی زنان، از فلسطین تا افغانستان، در نظر گرفته شود. سیاست‌های دوگانه و سکوت در برابر جنایات آشکار علیه زنان بزرگ‌ترین ظلم به‌حق آن‌ها است. رسانه های مستقل و روشنفکران مسئول باید با روشنگری و نقد سیاست‌های دوگانه، برای احقاق حقوق واقعی زنان در سطح جهانی تلاش کنند.

عایشه ببرک خیل

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7700

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *