توتالیتر؛ سیاست طالبان در برابر حقوق شیعیان افغانستان
توتالیتر یا توتالیتاریسم، نظامی است که حاکمان آن تمامیتخواهی و انحصار پیشه کردهاند و حاضر نیستند در قدرت سیاسی و نظامی و… دیگران را سهم دهند و در تصمیمگیریها شریک شان کنند. اینگونه نظام در اندک زمانی بهسمت فاشیسم و استبداد میرود و شواهد تاریخی نشان میدهد که استبداد مرگ حکومتها بوده و خواهد بود، چون نظامی که پایههای مردمی نداشته باشد، دوامی نخواهد داشت و در کوتاه مدت یا میان مدت منزوی شده و از بین خواهد رفت.
توتالیتر طالبانی یا سیاست خام در برابر شیعیان
تاریخ ثابت کرده و امروز همه طرفها به این نکته پی بردهاند که بحرانها در افغانستان زمانی قابل حل است که همه اقوام و طرفها در تصمیمگیریها شریک باشند و یک همگرایی جایگزین انحصار و تمامیتخواهی شود.
طالبان زمانی که قدرت را برای بار دوم در ۲۴ اسد ۱۴۰۰ در اختیار گرفتند، با مشکل جدی خیزش مردمی در برابر خود رو به رو نشدند، زیرا مردم افغانستان در ۲۰ سال جمهوریت زیر حاکمیت حکومتهایی زندگی میکردند که ساخته و بافته امریکا بودند و انتظار داشتند با خروج امریکا و آمدن طالبان یک حکومت بهمعنای واقعی ملی تشکیل شود تا رنج و دردِ چهل و چند ساله شان التیام یابد.
شیعیان بدون شک در میدان سیاست خوب بازی کردند و در مسیر تعامل، چهرههای شیعی بارها و بارها با رهبران طالبان نشستهای داشتند تا برادری مردم افغانستان حفظ شود و در کنار آن حقوق شیعیان افغانستان مدنظر گرفته شود که از آن جمله رسمیت فقه جعفری، تطبیق قانون احوال شخصیه تشیع، فقه جعفری در نصاب آموزشی مکاتب و دانشگاهها در ولایات شیعهنشین و سهم داشتن شیعیان در تدوین قانون اساسی جدید بود، ولی با وجود وعده و وعیدها، رهبر طالبان خلاف انتظار شیعیان در سخنرانی عیدی خود در قندهار اعلام کرد که چون اکثریت مردم افغانستان پیرو فقه حنفی هستند، قوانین و مقررات بر اساس همین فقه تطبیق و عملی میشود.
این پاسخی نبود که شیعیان منتظر آن بودند، زیرا حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد جمعیت افغانستان شیعه و پیرو فقه جعفری هستند و حذف آن و تضییع حقوق شیعیان افغانستان دور از انصاف و آموزههای دینی و شرعی است.
وقتی رهبر طالبان عامدانه در مسیر حذف مذهب شیعه سخن گفت، دقیقاً بحث یک نظام توتالیتر بهمیان میآید که تلاش دارند ذریعه زور و تمامیتخواهی، افکار و اعمال خود را بالای مردم افغانستان بقبولانند.
سیاست زور و استبداد بههیچ عنوانی نمیتواند کارایی داشته باشد و به یقین این رویکرد طالبان سیاست نپختهای است که بهمرور زمان فاصله عمیقی ایجاد کرده و کشور را بهسمت بحران جدیدی سوق میدهد.
مطالبه شیعیان از طالبان چیست؟ رسمیت حقوق شیعیان افغانستان
شیعیان و شورای علمای شیعه افغانستان بارها با مقامات طالبان نشستهای داشتند و طی جلسات و گفتمانها نیز تاکید کردند که رسمیت مذهب جعفری مثل گذشته باید ادامه داشته باشد و در ترکیب رهبری و کارمندان نهادهای عدلی و قضایی نیز همه نمایندگان مذاهب اسلامی باید حضور داشته باشند و حقوق شیعیان افغانستان باید رعایت شود.
شورای علمای شیعه؛ کنشگرِ تاثیرگذار سیاست افغانستان
تطبیق قانون احوال شخصیه اهل تشیع و آموزش فقه جعفری در نصاب آموزشی از دیگر مطالبات شیعیان بوده که طالبان اما نهتنها این مطالبات را قبول و عملی نکردند، بلکه آموزش فقه جعفری در نصاب آموزشی دانشگاهها را حذف و در جدیدترین مورد هم ملاهبتالله رهبر این گروه اعلام کرد که قوانین و مقررات بر اساس فقه حنفی تطبیق میشود که این یعنی حذف رسمیت فقه جعفری.
درنگی بر منع تدریس فقه جعفری از سوی طالبان در دانشگاه های افغانستان
اختلاف دشمن را خوشحال میکند
طالبان بارها شیعه و سنی را یک پیکر عنوان کردند و اما در عمل خلاف آن در حرکت هستند. سخنرانی یکی از مقامات طالبان را بهخوبی به یاد دارم. عبدالسلام حنفی معاون اول نخستوزیر طالبان در سخنانی گفته بود: ” دشمنان اسلام و وطن هیچگاه نباید درزی در جامعه ما پیدا کنند که اقوام و زبانها و مذاهب مختلف را مطرح کنند. ما نه شیعه هستیم نه سنی، بلکه همگی یک پیکره اصلی یعنی مسلمان هستیم. درست است که ما از نگاه مسلک و مذهب به امام ابوحنیفه معتقد هستیم اما به امام جعفر صادق (ع) احترام میگذاریم. برادرانی که به مسلک حضرت امام جعفر صادق (ع) معتقد هستند، آنها نیز همچنان به حضرت امام حنیفه و امام شافعی، امام مالک، امام احمد ابن حنبل و سایر بزرگان احترام میگذارند.زما همه یک پیکر هستیم از یک وطن هستیم، همه ما مسلمان هستیم، افغان هستیم، قرنها در اینجا بهعنوان یک برادر با یکدیگر زندگی کردیم. در آینده نیز انشالله همگی بهعنوان یک برادر واحد در یک مسجد، در یک کوچه و در یک شهر باهم زندگی میکنیم. هیچ دشمنی نمیتواند ما و شما را از یکدیگر جدا کند و به هیچ دشمنی اجازه انجام این کار را نمیدهیم”.
اینچنین سخنانی از جانب یک مقام بلندپایه طالبان قابل استقبال است، چون در راستای وحدت ملی میباشد، ولی نخستین ضربه بهوحدت ملی را خود طالبان وارد کرده که طالبان را خوشحال و دوستان را غمگین میکند.
وقتی گفته میشود که ما یک پیکره واحد هستیم، پس سیاست حذف شیعیان یعنی چه؟ اگر یک پیکر واحد هستیم، حذف شیعه یعنی نصف این پیکر را بهدست خود جدا کردیم و وحدت ملی را با دستان و زبان خود نابود ساختیم.
شیعیان افغانستان؛ از پراکندگی تا سقوط سیاسی
پیشنهاد یک افغانستانی به طالبان
نگارنده این متن بهعنوان یک افغان که در افغانستان متولد شده و امروز هم در همین خاک زندگی میکند و قرار را بر فرار ترجیح داده، از رهبری طالبان میخواهد که رویکرد توتالیتر را کنار بگذارند، سیاست تبعیض و حذف را زیر پا کنند و نگذارند اختلافی بین مردم و حکومت بهوجود بیاید که خود زهر است برای بقا و ثبات در کشور.
شیعه و سنی با هم میتوانند این کشور را آباد کنند و در کنار هم زیب دارند. حذف فقه جعفری در کنار اینکه شیعیان را از حکومت دور میسازد، اختلاف عمیقی را پدید میآورد که برنده آن دشمنان این مرز و بوم هستند که عمیقاً تلاش دارند نقطهای را بیابند تا بین طالبان و شیعیان و سایر مردم افغانستان شکاف ایجاد نمایند.
عواقب حذف رسمیت شیعه و زیر پا نهادن حقوق شیعیان افغانستان میتواند بسا خطرآفرین و بحرانزا باشد و این خواسته هیچ یک از شهروندان افغانستان نیست، پس حکومت باید فقه جعفری را رسمیت داشته و دسیسه دشمنان را خنثی نماید تا کشور بار دیگر به سمت هرج و مرج نرود و دشمن از آن سواستفاده ننماید.