حمایت پاکستان از داعش؟
در جنوب و مرکز آسیا، جایی که مرزها بیشتر یادآور خطوطی در ریگزارند تا توافقهای پایدار دولتی، ظهور و فرسایش گروههای مسلح، بخش جداییناپذیر سیاست و امنیت منطقه شده است. افغانستان در این میان موقعیتی ویژه دارد: سرزمینی که در چهار دهه اخیر، در لایههای تودرتوی جنگ، رقابت قدرتهای منطقهای و حرکتهای ایدئولوژیک گرفتار بوده است. از میان این گروهها، داعش خراسان جایگاه منحصربهفردی دارد؛ پدیدهای که نه کاملاً بومی است و نه تماماً وارداتی، اما سایهاش بر سیاست و امنیت افغانستان و پاکستان به یک اندازه سنگینی میکند.
پیشروی صاعقهوار این گروه در سالهای نخست، همزمان با ضعف ساختارهای امنیتی جمهوری پیشین افغانستان، روایت مسلطی ساخت: افغانستان مرکز رشد داعش خراسان است. این روایت در حالوهوای سیاست روز، هم توسط رقبای داخلی حکومتها تکرار شد و هم در رسانههای خارجی بازتاب یافت. آنچه کمتر دیده شد، دگرگونی تدریجی این گروه پس از سقوط دولت جمهوری و استقرار طالبان بر کابل بود؛ دگرگونیای که مسیر داعش را به شکلی عجیب به سوی پاکستان منحرف کرد.
افغانستانِ زیر حاکمیت طالبان تلاش کرد تصویر تازهای از خود نشان دهد: کشوری که توانسته با ضربات امنیتی، داعش خراسان را از مهمترین پایگاههایش بیرون براند. این روایت، هرچند در سطح داخلی با استقبال روبهرو شد، اما در عرصه منطقهای و جهانی با تردیدهایی جدی همراه بود؛ در بخشی به دلیل خلا نمایندگی طالبان در سازمان ملل، و در بخشی به سبب رقابت دیرینهی کابل و اسلامآباد.
در همین زمان، پاکستان خود را در نقطهای متناقض یافت: کشوری که رسماً با تروریسم مخالف است، اما در سطح عملی، میزبان جریانهای مسلحی است که بخشی از آنها از جمله داعش خراسان با انگیزههای ژئوپولیتیک پیچیده مورد استفاده قرار میگیرند. تحولات سالهای اخیر نشان میدهد که مسئله تنها حضور یک گروه در جغرافیا نیست؛ بلکه استفاده از آن در بازیهای بزرگتر منطقهای است.
در این نوشتار با رویکردی مبتنی بر داده، روایتهای موجود را واکاوی میکنیم: از تاریخچه پیدایش داعش خراسان، تا خروج آن از افغانستان و استقرار در پاکستان، و از آن مهمتر، ابزارسازی رسانهای و امنیتی پاکستان از گروههای تروریستی علیه افغانستان. در نهایت، این تحلیل به این پرسش میرسد که افغانستان، در شرایط کنونی، چه سیاستی را باید در برابر این منظومه پیچیده در پیش بگیرد.
تاریخچه داعش خراسان از افغانستان تا پاکستان
داعش خراسان (ISIS-K) یکی از شاخههای منطقهای گروه دولت اسلامی است که حضور آن در افغانستان به حدود سال ۲۰۱۴–۲۰۱۵ بازمیگردد. پس از شکلگیری خلا خلافت در عراق و سوریه، برخی از جنگجویان تندرو در مرزهای پاکستان و افغانستان، به دعوت ایدئولوژیک اسلامی دولت اسلامی پیوستند، و اعلام ولایت خراسان کردند.
یکی از مکانهای مهم رشد اولیه آن در ولایت ننگرهار بود، جایی که این گروه موفق به گسترش نفوذ خود و ایجاد پایگاههایی شد.
در دوران جمهوریت افغانستان، ضعف نهادهای امنیتی و خلاهای حکمرانی به داعش خراسان اجازه داد رشد کند؛ در برخی دورهها این گروه حملات تروریستی متعددی انجام داد، از جمله زندانشکنیهای پیشرفته (مثل حمله زندان جلالآباد).
با این حال، ارتباط داعش خراسان با داعش عراق و شام کمتر از آن چیزی بود که رسانهها بیان میکردند، و این گروه تا حد زیادی محلی و منطقهای بود، نه تنها بازتاب مستقیم سازمان مرکزی داعش.
در مجموع، شکلگیری داعش خراسان در افغانستان ناشی از ترکیب عوامل محلی (جنگ داخلی، قدرت خلاها)، مرزهای مرزپذیر با پاکستان، و جنبش ایدئولوژیک جهانی داعش بود.
وضعیت داعش در دوره طالبان و فرار آنها به پاکستان
وقتی طالبان در سال ۲۰۲۱ بر افغانستان مسلط شدند، برخی انتظار داشتند که حکومت جدید، بهسادگی داعش خراسان را سرکوب کند. واقعیت اما پیچیدهتر بود. طالبان، با وجود تفاوت ایدئولوژیک با داعش، برای مدتی با آن بهعنوان رقیبی امنیتی جدی مواجه شدند.
گزارشها حاکی از آناند که در دوره طالبان، طالبان عملیاتهایی علیه شبکه داعش خراسان انجام دادهاند. رسانههای طالبان گزارش دادهاند که یک شبکه داعش که از بلوچستان پاکستان هدایت میشد، در شمال شرق افغانستان منهدم شده است.
از سوی دیگر، طالبان مدعیاند که پایگاههای داعش در داخل افغانستان نابود شدهاند. برخی گزارشها نشان میدهند که پس از فشارِ امنیتی، بسیاری از رهبران و نیروهای داعش خراسان به پاکستان هجرت کردهاند، بهویژه به منطقه بلوچستان.
گفته میشود که انتقال به پاکستان نه فقط یک خروج انفرادی، بلکه یک «انتقال سازمانیافته» بوده است، بهطوری که داعش، پایگاهها، زیرساختهای تدارکاتی و رهبری خود را در آنجا مستقر کرده است.
این تحولات نشاندهنده دگرگونی استراتژیک برای داعش: از یک تهدید محلی در خاک افغانستان به نیرویی منطقهای که میکوشد بقای خود را در یک کشور همسایه تضمین کند.
چرایی حمایت پاکستان از داعش و کاربرد آن برای این کشور
یکی از بزرگترین سوالات در تحلیل وضعیت کنونی این است که چرا پاکستان، کشوری که بارها تحت فشار بینالمللی برای مبارزه با تروریسم بوده، به لحاظ عملی تمایل دارد که داعش خراسان در خاک آنجا فعالیت کند. به تعبیری باید گفت پاکستان جنبه ابزاری داعش را برای پیشبرد اهداف ژئوپولیتیک خود میبیند.
پاکستان امکان استفاده «چندمنظوره» از داعش خراسان را دارد: نخست، برای سرکوب گروههای جداییطلب بلوچ یا دیگر مخالفان دولت مرکزی پاکستان؛ دوم، به عنوان اهرمی در منازعات منطقهای با افغانستان، به خصوص وقتی طالبان را رقیب تلقی میکند یا میکوشد نفوذ در کابل را با فشار امنیتی و اطلاعاتی حفظ کند.
علاوه بر این، بعضی از گزارشها میگویند که محافل در پاکستان بهطور آشکار “استفاده تاکتیکی” از داعش را رد نمیکنند و حتی ممکن است برخی عناصر در نظام امنیتی پاکستان در گذشته نسبت به فعالیتهای آن چشمپوشی کردهاند.
اما این مسئله کاملاً یکطرفه نیست: در مقابل اتهامات، مقامات پاکستانی همزمان ادعا میکنند که تحت فشار بینالمللی برای سرکوب داعش قرار دارند. بهعنوان مثال، پاکستان اخیراً اعلام کرده که بخشی از تلاشهای ضدتروریستی بینالمللی برای سرکوب رهبران داعش خراسان را به عهده دارد.
در نتیجه، به نظر میرسد حمایت (یا کمعملی) پاکستان در قبال داعش خراسان بخشی از یک استراتژی پیچیده است که ترکیبی از هدفهای داخلی، منطقهای و بینالمللی را دنبال میکند.
استفاده رسانهای پاکستان از گروههای تروریستی علیه افغانستان؛ از داعش تا تیتیپی
رسانه در پاکستان، چه در قالب شبکههای تلویزیونی خصوصی و چه در سطح رسانههای دولتی، در بسیاری موارد ابزاری برای مهندسی برداشت افکار عمومی از تحولات افغانستان بوده است. این مهندسی، بهویژه زمانی پررنگ شده که منافع امنیتی و سیاسی اسلامآباد در معرض تهدید قرار گرفته است. در این میان، تصویرسازی از گروههای تروریستی همچون داعش خراسان و تحریک طالبان پاکستان (TTP) نقشی اساسی پیدا کرده است؛ گاهی برای فرافکنی، گاهی برای فشار بر کابل، و گاهی برای توجیه سیاستهای امنیتی داخلی.
پاکستان در چند سال گذشته تلاش کرده است داعش خراسان را «مسئله داخلی افغانستان» نشان دهد، حتی زمانی که گزارشهای امنیتی و عملیاتهای طالبان حاکی از انتقال سازمانیافته عناصر داعش از ننگرهار و کنر به بلوچستان بوده است. رسانههای پاکستانی با برجستهسازی حملات داعش در کابل، تلاش میکنند معادلهای ذهنی بسازند: طالبان ناتوان از کنترل خاک خود هستند و بنابراین فشار امنیتی پاکستان بر افغانستان توجیه دارد. این بازنمایی، ابزاری برای تقویت موضع اسلامآباد در مجامع بینالمللی نیز بوده است.
در مورد تحریک طالبان پاکستان، بازی رسانهای پیچیدهتر است. در حالی که TTP عملاً از خاک افغانستان برای تجدید سازمان استفاده کرده، رسانههای پاکستانی گاهی تلاش کردهاند روابط میان طالبان افغانستان و TTP را بزرگنمایی کرده و کابل را عامل اصلی ناامنی در پاکستان نشان دهند. این شیوه روایتسازی، همزمان با فشارهای سیاسی و نظامی پاکستان بر مرزهای شرقی افغانستان انجام شده تا یک بحران امنیتی به مسئلهای «افغانستانمحور» تبدیل شود.
اما شاید مهمترین جنبه این استفاده رسانهای، ایجاد فضای «ابهام راهبردی» باشد؛ فضایی که در آن پاکستان میتواند هم خود را قربانی تروریسم نشان دهد، و هم در پشت صحنه، جریانهایی را که برایش سود استراتژیک دارند، مدیریت کند. داعش خراسان در این چارچوب، فرصتی دوگانه ایجاد کرده: هم ابزار فشار بر طالبان، و هم ابزاری برای کنترل بلوچستان، جایی که مسأله جداییطلبی میتواند برای پاکستان هزینهساز باشد.
در مقابل، خلأ حضور رسانهای و دیپلماتیک طالبان در سطح جهانی، باعث شده روایت پاکستان گستردهتر شنیده شود. نبود نمایندگی رسمی افغانستان در سازمان ملل متحد، و محدودیت رسانههای بینالمللی در کابل، میدان را برای تسلط روایت پاکستانی باز گذاشته است. این واقعیت، افغانستان را در موقعیتی تدافعی قرار میدهد، جایی که روایتها از خاک دیگران ساخته میشود و کابل تنها میتواند واکنش نشان دهد، نه مدیریت.
در نهایت، استفاده رسانهای پاکستان از گروههای تروریستی، صرفاً عملیات روانی نیست؛ بخشی از یک استراتژی بزرگتر امنیتی و ژئوپولیتیکی است که هدف آن مهار افغانستان، کنترل مرزهای غربی پاکستان، و استفاده از بحرانها برای بازتعریف نقش خود بهعنوان «کشور ضروری» در مبارزه با تروریسم جهانی است. ادامه این روند پیامدهای گستردهای برای آینده روابط دو کشور و امنیت منطقه دارد.

نبرد روایتها میان پاکستان و افغانستان با وجود ضعف طالبان در روایتگری
در حوزه روایتسازی، افغانستان (به خصوص حکومت طالبان) و پاکستان هر دو از کارزار رسانهای برای مشروعسازی مواضع خود بهره میبرند. طالبان، در اطلاعیهها و رسانههای رسمی، بارها تاکید کردهاند که پایگاه داعش خراسان در پاکستان است و عملیاتهایی که علیه داعش انجام دادهاند را نشاندهنده جدیتشان در مبارزه با تروریسم میدانند.
از سوی دیگر، پاکستان این ادعاها را سیاسی و تبلیغاتی خوانده و آنها را رد کرده است. مثلاً سخنگوی وزارت خارجه پاکستان گفته است که اتهام استقرار داعش در خاک پاکستان «تبلیغاتی» است.
چنین نبرد روایتی، ابعاد ژئوپولیتیکی عمیقی دارد: برای طالبان، برجستهسازی داعش بهعنوان تهدید خارجی (و خاص در پاکستان) میتواند به توجیه اقدامات امنیتی و مشروعسازی حضورشان در قدرت کمک کند. از طرف دیگر، پاکستان با تکذیب کامل، نشان میدهد که نمیخواهد خود را بهعنوان میزبان تروریسم خراسان معرفی شود، به خصوص در سطح بینالمللی.
ضعف بزرگ طالبان در این نبرد روایتی، وضعیت بینالمللیشان است: تا امروز دولت طالبان توسط اکثر کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشده است و نمایندگی رسمی آنها در مؤسسات بینالمللی، از جمله سازمان ملل متحد، محدود است. این فقدان نمایندگی، مانع بزرگی است برای پیشبرد روایتهای رسمیشان در سطح دیپلماتیک و رسانهای.
در نتیجه، افغانستان (تحت قدرت طالبان) برای تأثیرگذاری بر فضای بینالمللی در مورد داعش خراسان، با محدودیتهای جدی مواجه است: نه فقط از نظر قدرت نظامی، بلکه بهخاطر چالش در روایتسازی و اعتبار بینالمللی.
جمعبندی
مسئله داعش خراسان در افغانستان یک پدیده امنیتی ساده نیست؛ بلکه نقطهای است که تقاطع سیاست داخلی، رقابت منطقهای و روایتسازی بینالمللی به هم میرسد. از یک سو، این گروه تاریخی عمیق در افغانستان ندارد اما در دوران جمهوریت رشد کرده بود، و از سوی دیگر، فشار طالبان باعث شده بسیاری از عناصر آن به پاکستان منتقل شوند. در این انتقال، پاکستان نقش پیچیدهای ایفا کرده است که ممکن است فراتر از مبارزه صرف با تروریسم باشد و بخشی از بازی ژئوپولیتیکی گستردهتر باشد.
نبرد روایتها بین افغانستان و پاکستان بر سر داعش خراسان اهمیت زیادی دارد، چون روایت غالب میتواند بر حمایت بینالمللی، اقدامات امنیتی، و مشروعیت دیپلماتیک تأثیر بگذارد. برای افغانستان، اتخاذ سیاستی چندگانه، ترکیبی از گزارشگری شفاف، دیپلماسی، تقویت امنیت مرزی و همکاری منطقهای، ضروری است تا بتواند تهدید داعش را مدیریت کند و جایگاه بینالمللیاش را در این منازعه تقویت نماید.
در نهایت، موضوع داعش خراسان نه فقط یک چالش امنیتی، بلکه آزمونی برای حکمرانی، مشروعیت و توانایی افغانستان در تدوین استراتژی بلندمدت در عرصه منطقهای است.
مجتبی همت











