Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

موج تازه‌ای از حملات هوایی پاکستان بر برخی از ولایت‌های مرزی افغانستان، بار دیگر منطقه را در آستانه یک بحران گسترده‌تر قرار داده است. حملاتی که در خوست، انجام شد و براساس گزارش‌ها جان ۹ کودک و یک زن را گرفت، نشان می‌دهد که خشونت از سطح یک منازعه امنیتی عبور کرده و اکنون مستقیماً زندگی غیرنظامیان بی‌پناه را هدف قرار می‌دهد.

در شبکه‌های اجتماعی، کاربران افغان با خشم و اندوه بی‌پایان از «بی‌مسئولیتی پاکستان» و «سکوت جامعه جهانی» نوشته‌اند؛ واکنش‌هایی که نشان می‌دهد این حملات هوایی پاکستان نه فقط یک حادثه مرزی، بلکه ضربه‌ای عمیق بر روح جمعی جامعه افغانستان است. در چنین فضایی، ضرورت بررسی جدی‌تر رویکرد پاکستان و پیامدهای این رفتار برای آینده امنیت منطقه بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود.

اهمیت تحلیل این رویداد از آن‌جا ناشی می‌شود که حملات اخیر بخشی از یک زنجیره طولانی تنش‌هاست؛ زنجیره‌ای که پس از حملات پاکستان بر کابل و قندهار و پاسخ متقابل طالبان آغاز شد و با شکست چهار دور مذاکرات میانجی‌گری‌شده از سوی قطر و ترکیه وارد مرحله‌ای تاریک‌تر گردید.

اکنون به نظر می‌رسد اسلام‌آباد در واکنش به حمله انتحاری تحریک طالبان پاکستان در پیشاور، بازهم مسیر «انتقام کور» را انتخاب کرده و به جای تهدیدات واقعی، غیرنظامیان افغان را هدف قرار داده است. پرسش اساسی مقاله حاضر اینست که آیا راهبرد انتقام‌جویانه و کورکورانه پاکستان می‌تواند امنیت داخلی این کشور را تأمین کند یا برعکس، بحران میان دو کشور را عمیق‌تر و آینده صلح را ناممکن‌تر خواهد ساخت؟

  • حملات هوایی پاکستان؛ کودکان قربانیان مظلوم استراتژی اشتباه پاکستان

حملات اخیر پاکستان به ولایات مرزی افغانستان نه یک خطای محاسباتی، بلکه ادامه یک الگوی تکراری است: ادعای مبارزه با تروریزم، اما هدف قراردادن غیرنظامیان. در حمله شب گذشته (4 عقرب)، ۹ کودک و یک زن جان باختند؛ آماری که خشم افکار عمومی افغانستان را به‌شدت برانگیخته است.

کاربران در فیسبوک و ایکس نوشتند: «پاکستان هر بار به جای تی‌تی‌پی، افغان‌های بی‌گناه را می‌زند» و «بچه‌های ما سپر دفاعی پاکستان نیستند». این واکنش‌ها نشان می‌دهد که رویکرد پاکستان نه تنها مشروعیت ندارد، بلکه در سطح اجتماعی موجب انزجار عمیق‌تری شده است.

الگوی اشتباه اسلام‌آباد پیش از این نیز تکرار شده بود. چنانچه مقام های اردوی پاکستان در زمان تجاوز به کابل ادعا کرده بودند که نورولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان را کشته است، اما فوراً مشخص شد که این ادعا ساختگی است. در حمله پکتیکا، بازیکنان تیم کرکت به جای اعضای TTP هدف قرار گرفتند. اکنون نیز کودکان افغان قربانی این سیاست اشتباه شده‌اند. این روند نشان می‌دهد که پاکستان از روی عصبانیت و برای ارضای فشار داخلی، دست به حملات کور می‌زند؛ حملاتی که کوچک‌ترین ارتباطی با تهدید واقعی ندارند.

  • عصبانیت پاکستان و تلاش برای فریب افکار عمومی

پس از حمله انتحاری روز دوشنبه در پیشاور که تحریک طالبان پاکستان مسئولیت آن را پذیرفت، فشار افکار عمومی بر دولت پاکستان افزایش یافت و اسلام‌آباد که ناتوان از تأمین امنیت داخلی خود است، تلاش دارد با انتقال بار مسئولیت به «خارج از مرز» و معرفی افغانستان به عنوان عامل بی‌ثباتی، توجه افکار عمومی را از ناکارآمدی امنیتی و سیاسی خود منحرف کند.

پُست‌های کاربران پاکستانی نیز حاکی از سردرگمی و خشم است. برخی از آنان می‌نویسند: «چرا دولت ما به جای مهار TTP، بر غیرنظامیان افغان بمب می‌اندازد؟» همین واکنش‌ها نشان می‌دهد که حتی در داخل پاکستان نیز باور به کارآمدی چنین حملاتی وجود ندارد.

واقعیت این است که پاکستان در یک بحران امنیتی عمیق گرفتار است؛ حملات روزافزون TTP، اختلافات سیاسی در اسلام‌آباد، و ضعف هماهنگی در نهادهای امنیتی سبب شده‌اند که دولت راه آسان‌تر، اما فاجعه‌بار را انتخاب کند: فرافکنی به بیرون از مرز و ایجاد دشمن خارجی.

  • شکنندگی روند صلح و خطر گسترش بحران

شکست چهار دور مذاکرات میان افغانستان و پاکستان نشان داد که فقدان اعتماد میان دو طرف به حدی عمیق است که حتی میانجی‌گری قطر و ترکیه نیز قادر به عبور از آن نیست. تداوم حملات پاکستان بر خاک افغانستان، احتمال احیای مذاکرات را کم‌رنگ‌تر کرده و دو کشور را به سمت یک چرخه خطرناک «اقدام و واکنش» سوق داده است.

در افغانستان، خشم عمومی افزایش یافته و حکومت طالبان نیز تحت فشار افکار عمومی ممکن است به پاسخ‌های شدیدتر سوق داده شود. در پاکستان نیز هر حمله انتحاری از سویTTP، فشار بر دولت را افزایش داده و احتمال حملات بیشتر را بالا می‌برد. این روند نه تنها صلح را دورتر می‌کند، بلکه احتمال تلفات بیشتر غیرنظامیان را افزایش می‌دهد. اگر این چرخه ادامه یابد، مرزهای شرقی افغانستان ممکن است به یکی از خطرناک‌ترین نقاط بحران در جنوب آسیا تبدیل شود.

  • جمع‌بندی

پاکستان با ادامه حملات کورکورانه، به جای تمرکز بر تهدید اصلی یعنی تحریک طالبان پاکستان، بار دیگر غیرنظامیان افغان را هدف قرار داده است؛ رویکردی که نه به تقویت امنیت داخلی پاکستان می‌انجامد و نه زمینه‌ای برای نزدیک‌شدن صلح را فراهم می‌سازد. این سیاست، خشم عمومی در افغانستان را افزایش داده، دیوار بی‌اعتمادی میان دو کشور را بلندتر کرده و مذاکرات شکننده را بیش از پیش آسیب‌پذیر می‌سازد.

تداوم چنین روندی، چشم‌انداز صلح را تیره‌تر کرده و احتمال قربانی شدن غیرنظامیان بیشتری را بالا می‌برد. آن‌چه اکنون پیش‌روی منطقه قرار دارد، تصویری از بحرانی عمیق‌تر است؛ بحرانی که در غیاب یک رویکرد عقلانی و مسئولانه، می‌تواند ثبات مرزی و امنیت جمعی را به‌شدت به خطر اندازد.

حملات هوایی پاکستان
حملات هوایی پاکستان، زنان و کودکان را هدف قرار داد. اینگونه صلحی حاصل نخواهد شد!

نقیب الله جمشید

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=10335

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *