حمله به افغانستان
در واکنش به حملات یازدهم سپتامبر 2001 توسط شبکه القاعده به اهدافی در ایالات متحده، دولت بوش در هماهنگی با متحدینش با شعار مبارزه با القاعده، نابودی پایگاه های این شبکه در افغانستان و براندازی حکومت طالبان بهعنوان دولت حامی تروریزم، به افغانستان حمله کردند. در کنار اهداف اولیه، دولت و ملتسازی، تقویت دموکراسی و جامعه مدنی اهداف تکمیلی قلمداد میشد؛ زیرا آمریکا میخواست دیگر خاک افغانستان محل رشد گروه های تهدیدکننده ای آمریکا نباشد که تنها با حضور یک حکومت دموکراتیک و جامعه آزاد و معتقد به ارزشهای مدنی ممکن بود؛ اما برخلاف تصور آمریکایی ها این جنگ که عنوان طولانی ترین جنگ تاریخ ایالات متحده را به خود گرفت در حالی پایان یافت که طالبان در قدرت است، رهبر القاعده در قلب افغانستان زندگی می کند، نهتنها القاعده نابود نشد، بلکه دیگر گروه های تروریستی فرصت مانور بیشتری در این خاک پیدا کرده اند و از آزادی های مدنی و دیگر ارزشهای جامعه دموکراتیک خبری نیست.
حملات یازدهم سپتامبر 2001
در 11 سپتامبر 2001 چهار طیاره مسافربری توسط عناصر القاعده ربوده شد که دو تا از طیاره های یادشده به فاصله 17 دقیقه به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک کوبیده شد، سومی هم 34 دقیقه پس از آن به ساختمان پنتاگون مقر وزارت دفاع آمریکا برخورد کرد و چهارمی هم 26 دقیقه پس از برخورد طیاره سوم با پنتاگون به دلیل مقاومت مسافران، در مزرعهای در ایالت پنسیلوانیا سقوط کرد.
این حملات که بهشدت قدرت اطلاعاتی آمریکا را زیر سؤال برده بود و موجب شکستهشدن هیبت نظامی و دفاعی آمریکا در انظار جامعه بینالمللی گردید، برای آمریکا سنگین تمام شد؛ لذا برای اینکه از یکسو هیبت و اعتبار شکستهشدهاش را ترمیم کرده باشد و اقتدار نظامی خود را به رخ جهانیان بکشد و از سوی دیگر نفوذ خودش را در منطقه عمق بخشیده باشد، عجولانه و بدون درنظرگرفتن عواقب رفتار خود اقدام به حمله نظامی با شعارهای بلندپروازانه به افغانستان کرد.
اهداف اعلامی آمریکا در حمله به افغانستان
پس از حملات یازدهم سپتامبر آمریکا در نامه به شورای امنیت سازمان ملل متحد، از حمله به افغانستان بهمنظور سرکوب القاعده و برچیدن پایگاه های این گروه اطلاع داد. جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا نیز در هنگام صدور دستور حمله به افغانستان به نام «حمله آزادی بلند مدت»، از پایان دادن به استفاده از افغانستان به عنوان پایگاه عملیات تروریستی – توسط القاعده – و نابودی توان نظامی طالبان یاد کرد.
در سخنان تونی بلر نخست بریتانیا – به عنوان متحد اصلی آمریکا در این جنگ – نیز نابودی القاعده و تروریسم محور اصلی حمله عنوان شده است. بنابراین میتوان گفت نابودی القاعده و برچیدن شدن پایگاه های آن از افغانستان و براندازی حکومت طالبان به عنوان حامی تروریزم و حامی القاعده در حملات یازدهم سپتامبر از اهداف اولیه این حمله بود؛ اما پس از آن ایجاد دولت دموکراتیک و توسعه جامعه مدنی در افغانستان به عنوان مانع رشد افراط گرایی و تروریسم در زمره اهداف آمریکا از حمله به افغانستان جای گرفت.
میزان موفقیت آمریکا در دستیابی به اهداف یادشده
اهداف اعلامی که تحقق آن به نحوی نجات مردم افغانستان را در خود داشت، چشم اندازی خوبی را از آینده زندگی برای مردم افغانستان خلق کرده بود؛ بدین جهت اکثریت قاطع مردم افغانستان از این حمله حمایت کردند و اتحاد شمال به عنوان جریان مخالف طالبان با آمریکایی ها و متحدینش همراهی و همکاری کامل داشتند.
سقوط برق آسایی حکومت طالبان و فرار مقامات طالبان و سران القاعده عمدتا به پاکستان، خوشبینی های را به وجود آورده بود؛ اما دیری نپایید که دوباره طالبان سر و کله اش پیدا شد و جنگی که تصور میشد پایان یافته است، به عنوان طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا به ثبت رسید.
فرسایشی شدن جنگ باعث شد آمریکایی ها از رؤیاهای اولیه خود دست بکشند و نجات خویشتن را از این مخمصه به عنوان اولویت اول برای آمریکا تعریف بکنند. سیاست جدید واشنگتن منجر به تقویت تروریزم، تضعیف حکومتداری و در نهایت منجر به سقوط حکومت مورد حمایت آمریکا و تسلط دوباره طالبان گردید. قرارگرفتن طالبان در قدرت یعنی شکست آمریکا در تمام اهداف تعریف شده اش!
پیامدهای شکست آمریکا در حمله به افغانستان
حضور بیست ساله آمریکا و متحدینش در افغانستان همراه با مصائبی بیشماری برای مردم افغانستان بود که از آن جمله میتوان به کشته شدن گسترده غیرنظامیان (بیش از چهل و هفت هزار)، تلفات بالایی نیروهای نظامی دولتی (قریب به هفتاد هزار)، رشد قاچاق مواد مخدر و انسان، مهاجرت های ناخواسته و… اشاره کرد. محدودیت های بیشمار و ناگواری های که امروز بالای مردم افغانستان تحمیل شده است، افزایش لجام گسخته قومگرایی، تشدید اختلافات مذهبی، بی خانمانی و آوارگی جمعیت بزرگی از مردم افغانستان، و خروج نیروهای انسانی متخصص از کشور نیز از آثار و پیامدهای حمله آمریکا به افغانستان و سیاست های ایالات متحده در قبال کشور و مردم ما است.
راه برونرفت از وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب
بدون تردید آوارگی مردم افغانستان در 103 کشور دنیا، بربادرفتن حیثیت بینالمللی کشور، افزایش مفرط فقر، مسدود بودن مکاتب و دانشگاهها به روی دختران، محرومیت نیمی از جمعیت کشور از حقوق انسانی و اجتماعی خویش، افزایش تنشهای قومی و مذهبی، گسترش روزافزون ناامنی، رشد تروریزم، تولید و قاچاق مواد مخدر و… برای یک مملکت فاجعه است که فروپاشی حاکمیت و نظام حاکم و همچنین جنگ داخلی در چنین جوامعی سرنوشت محتوم آن خواهد بود.
ضروری می نماید که گروه حاکم به عواقب سیاست موجود خویش – که هم اکنون آخر آن پیدا است – بیندیشند و برای نجات مردم و کشور و دستیابی به صلح و ثبات که نقش محوری در توسعه سیاسی، اقتصادی و رفاه عمومی دارد، از سیاست کنونی خود دست بکشند و با تندادن به خواسته های مردم افغانستان و احترام به حقوق همه شهروندان زمینه یک زندگی مسالمتآمیز را برای مردم رنجدیده افغانستان فراهم نمایند؛ اما در عین حال طالبان باید بدانند اصرار بر سیاست های ناسنجیده کنونی و ادامه وضعیت موجود تکرار 15 آگست 2021 را در آینده نچندان دور حتمی می نماید که مسئول اصلی آن خود طالبان خواهد بود.
جاوید یوسفی