در سپتمبر ۲۰۲۵، اسرائیل باحمله به رهبران حماس در قطر، یکی از مهمترین تحولات سیاسی و امنیتی در خاورمیانه را رقم زد. اسرائیل با این عملیات تلاش کرد با «زدن سر مار» رهبران حماس، توان تصمیم گیری و استراتژیک این گروه را مختل کند، اما پیامدهای این حمله نه تنها بر رهبران حماس بلکه بر امنیت قطر و توازن منطقه ای اثر گذاشت و نشان داد که حضور اسرائیل در منطقه تا چه حد میتواند زیانبار و پر خطر باشد.
در واقع، این عملیات که ظاهراً تاکتیکی و محدود به رهبران حماس بود، ممکن است در سطح راهبردی به یک «گل به خودی» برای تل آویو تبدیل شود که اولین پیامد آن را در اعتراضات مردمی قطر میتوانیم ببینیم، مردمی که تا دیروز حق اعتراض علیه اسرائیل در جنایات مربوط به غزه را نداشتند، امروز حرکت اشتباه اسرائیل، مجوزی برای حضور آنها در صحنه شد.
جزئیات حمله به رهبران حماس
طبق گزارش الجزیره، جنگندههای اسرائیل موشکهای دوربرد هواپرتاب را به سمت محل نشست رهبران حماس در محله “لقتیفیة” دوحه شلیک کردند. در این حمله، پسر خلیل الحیة، رئیس دفتر وی و چند محافظ کشته شدند و یک افسر امنیت داخلی قطر نیز جان باخت. هدف اسرائیل واضح بود: زدن سر مار حماس و مختل کردن روند مذاکرات آتشبس و تبادل اسرا.
تحلیل مسیر شلیک موشک ها
طبق تحلیل رسانههای بینالمللی موشکهای احتمالاً از مسیر هوایی دریای سرخ و سمت دوحه شلیک شدهاند. با این حال این پرسش مهم مطرح میشود که: نقش پدافند عربستان و قطر در این حمله چه بوده است؟ دو سناریو قابل تصور است:
۱– ضعف پدافند: ممکن است سامانه های دفاعی عربستان و قطر نتوانسته باشند موشک ها را رهگیری کنند، که این مسئله نشان دهنده نقاط ضعف امنیتی در سطح ملی و منطقه ای است.
۲–چشم پوشی یا سیاست اشتباه: سامانه های پدافندی قطر عمدتا برای مقابله با تهدیدات از سمت ایران طراحی شده اند چرا که به تضمین های امنیتی امریکا چشم بسته باور داشته و حتی گمان نمیکردند از سمت اسرائیل مورد هدف قرار گیرند.
این حمله امنیت کشورهای متحد آمریکا را زیر سوال برد و پیامی آشکار برای دیگر کشورهای منطقه داشت: حضور اسرائیل و امریکا در منطقه نه تنها امنیت نمی آورد، بلکه خود عامل اصلی بحران و ناامنی است.
پیام های کلیدی برای منطقه
اسرائیل میخواست با حمله به رهبران حماس این پیام ها را مخابره کند: نخست، هیچ جای امنی برای رهبران مقاومت وجود ندارد، حتی کشورهای میزبان، مانند قطر، نمیتوانند امنیت مطلق فراهم کنند. دوم، با این عملیات میخواست، قدرت بالای اسرائیل برای حملات فرا مرزی را نشان دهد. سوم، این حمله روند میانجیگری قطر در مسئله فلسطین را تحت تأثیر قرار داد و نشان داد که اسرائیل همچنان بر موضع خود برای اعمال فشار نظامی پایبند است.
با این حال نتیجه کاملا متفاوت شد، افکارعمومی عربی، اسرائیل را عامل بی ثباتی میبیند و روایت مقاومت تقویت شد. این موضوع همانطور که ایرنا گزارش داده، فرصت را برای محور مقاومت فراهم میکند تا حضور اسرائیل را به عنوان عامل بی ثباتی در منطقه برجسته کند.
پیامدهای استراتژیک و گل به خودی
هدف اسرائیل از عملیات، تضعیف حماس بود، اما پیامدهای آن به تقویت مشروعیت سیاسی و مردمی حماس، افزایش بی اعتمادی به اسرائیل و فشار بر کشورهای عربی انجامید. این نشان میدهد که این حمله ممکن است در سطح کلان گل به خودی محسوب شود. چرا که نه تنها مردم را علیه خود کردند بلکه اعتماد دولت ها را نیز از دست دادند.
نتیجه گیری
حمله به رهبران حماس در قطر نمونهای از عملیات محدود تاکتیکی است که پیامدهای راهبردی بسیار فراتر از هدف اولیه آن داشت. تلاش اسرائیل برای «زدن سر مار» حماس، در عمل منجر به تقویت مشروعیت این گروه، افزایش بیاعتمادی افکار عمومی عربی به اسرائیل و فشار بر کشورهای عربی شد. این تجربه نشان میدهد که حضور نظامی و سیاسی اسرائیل در منطقه نه تنها امنیت نمیآورد، بلکه خود عامل بیثباتی و افزایش تنشهاست.
در نهایت، این حمله میتواند به عنوان «گل به خودی» استراتژیک برای تلآویو تعبیر شود، چرا که برخلاف هدف اولیه، موقعیت حماس و محور مقاومت را تقویت کرده و پیام روشنی به کشورهای منطقه مخابره میکند: حضور اسرائیل و امریکا در منطقه زیان آور و خطرناک است.

زهرا هاشمی