پیامدهای استقرار دولت جولانی در سوریه
با سقوط دمشق و به قدرت رسیدن ابومحمد جولانی، رهبر هیئت تحریرالشام، صفحهی جدیدی در تاریخ پرتلاطم سوریه ورق خورده است. جولانی، که زمانی نامش با جهادگرایی افراطی و داعش گره خورده بود، اکنون در تلاش است تا خود را به عنوان رهبری عملگرا و متفاوت به جهان معرفی کند. اما سایهی گذشتهاش، همراه با ویرانیهای جنگ و فقر گستردهای که گریبان مردم سوریه را گرفته، پرسشهای بسیاری را دربارهی پیامدها و تأثیرات آن بر منطقه ایجاد کرده است.
نخستین پیامد استقرار و تداوم دولت جولانی بدون تردید متوجه کشورهای آسیای مرکزی خواهد بود، زیرا اینکشورها از یکطرف از ظرفیت بالای جذب و پرورش گروههای تندروبرخوردار است و از طرف دیگر از جمله کشورهای پیرامون روسیه محسوب میگردد و با چین نیز نزدیک است. بنابراین تمام شرایط جهت نا امن سازی توسط اربابان الجولانی را دارند. از اینرو، پرسش اساسی اینست که استقرار حکومت جولانی در سوریه چه پیامدهایی برای ثبات و آیندهی آسیای مرکزی و خاورمیانهی بزرگتر به دنبال خواهد داشت؟ این مقاله با نگاهی تحلیلی به این موضوع میپردازد و تلاش میکند ابعاد مختلف این وضعیت را روشن سازد.
جولانی؛ کارنامهای آکنده از جنایت
ابومحمد جولانی، رهبر پیشین جبههالنصره و هیئت تحریر شام، سابقهای پر از جنایت، خشونت و سرکوب در سوریه دارد. وی با دست داشتن در قتلعامهای متعدد در حلب، ادلب و حماه، مسئول مستقیم شکنجه و اعدام هزاران غیرنظامی، پاکسازی قومی و حملات تروریستی به غیرنظامیان است. گروه تحت فرمان او، در قالب هیئت تحریر شام، در مناطق تحت کنترل خود بهطور گسترده دست به بازداشتهای خودسرانه زده است و جنایات مانند اعدامهای میدانی، سلب آزادیهای مذهبی و مدنی، مصادرهی اموال و نقض حقوق زنان را مرتکب شده است.
افزون بر اینها، جنایات جولانی صرفاً نظامی نبودهاند؛ او ساختارهای مدنی را نیز نابود کرده است. کنترل منابع بشردوستانه، مالیاتهای سنگین، ایجاد محاکم شریعت فرقهای و تشکیل پولیس مذهبی افراطی، بخشی از شیوههای حاکمیت او در شمال سوریه بودهاند. با این کارنامه، تلاش او برای تطهیر چهرهاش، بیشتر شبیه به یک عملیات روانی مشترک با نهادهای غربی بهویژه آمریکاست.
جولانی و فروپاشی سوریه
وضعیت کنونی سوریه، آینهای از ویرانی، گرسنگی و فروپاشی کامل نهادهای اجتماعی و اقتصادی است. با گذشت بیش از ده سال از جنگ داخلی، بیش از ۹۰ درصد مردم سوریه زیر خط فقر قرار دارند، بیکاری و ناامیدی در میان جوانان بیداد میکند، و ساختارهای خدمات عمومی، از جمله تعیلم و تربیت، صحت و امنیت، عملاً نابود شدهاند.
در این میان، حکومت جولانی نهتنها نتوانسته کمکی به ترمیم این ویرانیها بکند، بلکه با تسلط خشن و بهرهکشی از وضعیت بحرانی، مسئول مستقیم تعمیق این فروپاشی است. او با تبدیل سوریه به جزایر بستهی فرقهای، زمینه را برای تجزیه این کشور و نهادینهکردن فقر و ترس فراهم کرده است.
پیامدهای فاجعهبار استقرار و تداوم حکومت الجولانی برای آسیای مرکزی
استقرار حکومت جولانی در سوریه، فقط یک موضوع سوری نیست بلکه تهدیدی جدی برای منطقه و بهویژه آسیای مرکزی است. حمایت آمریکا و ترکیه از جولانی، حضور اتباع آسیای مرکزی در تحریرالشام، و پتانسیل سرایت افراطگرایی، آسیای مرکزی را در معرض بیثباتی قرار داده است. چنانچه مصاحبهها و تحلیلها نیز نشاندهنده ابعاد گسترده این تهدیدات هستند. در ذیل هر یک از تهدیداتی جدیای که همین اکنون از سوریه نسبت به کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد، اشاره میگردد:
گسترش ایدئولوژی افراطی
حکومت جولانی با ترویج اسلامگرایی جهادی، جوانان فقیر و ناامید آسیای مرکزی، بهویژه در دره فرغانه و بدخشان، را هدف قرار میدهد. هزاران جنگجوی آسیای مرکزی در سوریه، که برخی در پستهای مدیریتی هستند، میتوانند ایدئولوژی تندرو را منتقل کنند. حملات اخیر در تاجیکستان و قرقیزستان نشاندهنده این خطر است.
موج مهاجرت و بیثباتی اجتماعی
تداوم بحران در سوریه میتواند موج پناهجویان را از طریق افغانستان به آسیای مرکزی سرازیر کند. این امر فشار بر زیرساختها، تشدید تنشهای قومی و افزایش جرم و جنایت را به دنبال دارد. ضعف مرزهای تاجیکستان و ترکمنستان این تهدید را تشدید میکند.
ابزار نیابتی غرب
جولانی، با حمایت آمریکا، میتواند برای بیثباتسازی آسیای مرکزی، بهویژه علیه منافع روسیه و چین، استفاده شود. کوژمیاکین هشدار میدهد که شبهنظامیان سوری ممکن است برای تحریک ناآرامی در سینکیانگ یا کشورهای متحد روسیه به کار گرفته شوند.
عملیات نیابتی و تهدیدات امنیتی
ادغام گروههای تروریستی در ارتش سوریه و حضور جنگجویان تاجیک و اویغور در پستهای فرماندهی، خطر حملات در آسیای مرکزی را افزایش میدهد. ارتباط این گروهها با داعش شاخه خراسان و نقاط ضعف مرزی، بستر را برای ناآرامی فراهم میکند.
پیچیدگی روابط با ترکیه
نقش ترکیه در حمایت از جولانی روابطش با آسیای مرکزی را پیچیده کرده است. فشار آنکارا برای بهرسمیتشناختن دولت جولانی و استفاده از اهرمهای اقتصادی یا افراطی، استقلال این کشورها را تهدید میکند.
چالشهای اقتصادی و فرهنگی
منابع مالی تزریقشده به سوریه در خدمت گروههای افراطی قرار گرفته و فقر و فساد در آسیای مرکزی بستر را برای نفوذ سلفیگری فراهم میکند. نظارت ضعیف بر فعالیتهای مذهبی این خطر را تشدید میکند.

پیامدهای منطقهای استقرار دولت جولانی در سوریه : تهدیدی علیه کل خاورمیانه
پیامدهای استقرار حکومت جولانی تنها به سوریه و آسیای مرکزی محدود نمیماند. در سطح منطقهای نیز حکومت او نقشی فاجعهبار ایفا خواهد کرد:
تحکیم نفوذ اسرائیل و صهیونیسم: با توجه به چراغ سبزهای آشکار برخی رسانهها و نهادهای صهیونیستی به جولانی، این گمان تقویت میشود که او به یکی از مهرههای مهم پروژهی جدید اسرائیل برای تجزیه و کنترل خاورمیانه تبدیل شده است. در این سناریو، جولانی نه دشمن اسرائیل، بلکه یک متحد پنهان آن محسوب میشود.
تضعیف آرمان فلسطین: با گسترش نفوذ جولانی، که جزئی از پروژهی تضعیف جریان مقاومت است، خطر از میان رفتن آرمان فلسطین، نابودی دولت مستقل فلسطینی و تقویت عادیسازی روابط با اسرائیل توسط کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس افزایش مییابد.
افزایش درگیریهای نیابتی: حضور جولانی میتواند به تقویت جریانهای سلفی ـ جهادی در لبنان، عراق و یمن منجر شود و با تحریک فرقهگرایی، خاورمیانه را به میدان جنگهای بیپایان مذهبی و سیاسی تبدیل کند.
- جمعبندی و هشدار
حاکمیت جولانی نه تنها بازگشت تروریسم رسمی به منطقه است، بلکه آغاز مرحلهای جدید از دخالت مستقیم آمریکا و اسرائیل از طریق نیروهای نیابتی بهشمار میرود. این مسئله هم امنیت سوریه را نابود میکند، هم آسیای مرکزی را به میدان نفوذ افراطگرایی بدل میسازد و هم آینده مقاومت فلسطین و ثبات خاورمیانه را تهدید میکند.
توصیهها:
- اقدام فوری نهادهای منطقهای: کشورهای آسیای مرکزی باید با تشکیل ائتلاف امنیتی ویژه، تهدیدات ناشی از نفوذ جولانی را شناسایی و مهار کنند.
- افشای پروژههای نیابتی آمریکا: رسانهها و نهادهای تحقیقاتی باید چهره واقعی جولانی و اهداف پشت پرده حامیانش را افشا و افکار عمومی منطقه را آگاه کنند.
- پاسخ هماهنگ سیاسی و دیپلماتیک: کشورهای اسلامی باید از بهرسمیتشناختن دولت جولانی خودداری کرده و آن را بهعنوان ادامهای از تروریسم ساختاریافته معرفی کنند.

عایشه ببرک خیل