تشت رسوایی امریکا از بام حقوق بشر افتاد!
اخیرا مقامات ایالات متحده از برنامههای دولت ترامپ برای اعمال تغییرات اساسی در وزارت خارجه این کشور خبر دادهاند. انحلال دفاتری که در راستای ترویج دموکراسی، حقوق بشر و دفاع از حقوق زنان ایجاد شده بودند از جمله ی این تغییرات است. به گفته ی مارکو روبیو وزیر امور خارجه ی امریکا، این تغییرات به دنبال کاهش هزینهها و همراستاسازی سیاستهای خارجی ایالات متحده با منافع ملی این کشور است.
این اقدام در ظاهر امر پایان یافتن یک پروژه کاری عادی به نظر میاید، اما تجربه نشان می دهد که شعارهای حقوق بشری، دموکراسی طلبی و حمایت از زنان، همواره برای امریکا به عنوان ابزاری برای نفوذ در افکار عامه، تسلط بر جامعه ی هدف و توجیه استکبارطلبی هایش مورد استفاده قرار گرفته است. حذف چنین نهادی تنها در چار چوب وزارت خارجه آمریکا خلاصه نمی شود و به معنای اینست که حداقل صدها رسانه، کارشناس و تحلیلگر اجاره ای در رسانه ها که در راستای منافع امریکا فعالیت داشتند و برعلیه دشمنان امریکا جنگ روانی را برمی انگیختند؛ از کار بیکار شدند. تعطیلی رادیو فردا و تلویزیون صدای آشنا از این دسته هستند.
به این متن دقت کنید:
“به گزارش آسوشیتدپرس، مارکو روبیو، وزیر خارجه امریکا در جلسه کمیته روابط خارجی سنا گفته است کمکهای امریکا که «کاملا در راستای سیاست خارجی رئيس جمهور ایالات متحده نباشند متوقف میشوند.» او گفت که «هر دالری که خرج میکنیم، هر برنامهای که تمویل میکنیم و هر سیاستی که در پیش میگیریم باید پاسخی به یکی از این سه سوال روشن باشد: آیا امریکا را امنتر میسازد؟ آیا امریکا قدرتمندتر میشود؟ آیا امریکا را مرفهتر میکند؟”
وزیر خارجه امریکا به وضوح بیان میکند که ترامپ نمی خواهد محض رضای خدا موش بگیرد! و برای هر اقدامی که در سراسر جهان انجام می دهند تنها یک مسئله اولویت دارد: منافع امریکا!
اما پشت فعالیت های حقوق بشری و دموکراسی طلب برای افغانستان چه منافعی برای امریکا نهفته بود؟
تصور امریکا اینست که به عنوان ابر قدرت جهان باید هژمونی یا نفوذ و دخالت خود را در تمام کشورهای جهان حفظ کند و حقوق بشر بهترین بهانه برای دخالت و نفوذ در کشورهایی است که بر اساس منافع امریکا حرکت نمیکنند یا از پتانسیل خوبی برای حفظ منافع امریکا برخوردار هستند. موقعیت جغرافیایی افغانستان، برای نظارت بر رقبای امریکا در منطقه یک فرصت طلایی برای امریکا محسوب میشد و حمایت از حقوق بشر و ترویج دموکراسی بهانه ی خوبی برای حضور بیست ساله در این کشور بود که به محض خروج از افغانستان دیگر اهمیتی برای این کشور نداشت.
حذف نمایندگی امور زنان در افغانستان
امریکا که خودش را مدافع حقوق زنان در سراسر جهان می داند؛ چرا در شرایط کنونی پشت زنان افغانستان که بیش از هر زمان دیگری نیاز به حمایت دارند را خالی نمود؟
پس از انتساب رینا امیری به صفت نماینده ی ویژه ی وزارت خارجه امریکا در امور زنان و دختران افغان و حقوق بشر ، آنتونی بلینکن وزیر خارجه ی آمریکا در بیانیه ای گفت: “به صفت نمایندۀ ویژه، او [امیری] بر موضوعات حایز اهمیت اساسی برای من، حکومت و امنیت ملی ایالات متحده، حقوق بشر و آزادیهای بنیادی زنان، دختران و دیگر جمعیتهای مختلف معروض به خطر کار خواهد کرد.”
در واقع حذف نمایندگی امور زنان در افغانستان، موجب نگرانی های زیادی برای جامعه ی افغانستان شده است. این نهاد که به منظور دفاع از حقوق زنان و دختران افغانستان ایجاد شده و روزنه ی امیدی برای مردم در شرایط سخت اعمال شده در حکومت طالبان محسوب میشد تا ندای زنان آسیب دیده و متضرر را به گوش جهان و نهادهای حقوق بشری برساند، اکنون حذف میشود و امید دلبستگان به نهادهای حقوق بشری امریکا را به ناامیدی مبدل کرده است و تشت رسوایی امریکا را از بام امید آنها به زمین انداخته است.

حذف نهادهای حقوق بشری وزارت خارجه آمریکا
امریکا در طول تاریخ به خود حق داده و میدهد تا با شعار خوش آب و رنگ حقوق بشر، استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی دولت های مستقل را نقض کند، حقوق مشروع ملت ها برای تعیین سرنوشت خود را زیر پا بگذارد و به بهانه برانداختن رژیم های دیکتاتوری و حاکمیت دموکراسی و احیای حقوق بشر، کشورهای دیگر را به اشغال خود درآورد.
دو دهه اشغال افغانستان، آواره شدن 6 میلیون نفر از مردم سوریه به دلیل سیاستهای امریکا و یا کشتار ۲۲۰ هزار ژاپنی با استفاده از بمب اتمی و نیز ایجاد داعش، قتل عام مسلمانان بوسنی و مردم ویتنام و یا گورهای دستهجمعی بومیان در کانادا را میتوان نمونههای روشنی از حقوق بشر مورد تایید غرب و امریکا دانست.
و از همه ی اینها مهمتر امریکا در نزد وجدان بشریت و افکار عمومی جهان بخاطر مشارکت در تجهیز و تسلیح رژیم صهیونیستی متهم اصلی در نقض انواع حقوق بشر و قوانین بشردوستانه است.
حذف نهادهای مروج دموکراسی
ایالات متحده امریکا حمله نظامی گسترده به افغانستان و اشغال طولانی مدت این کشور را با بهانه ترویج دمکراسی در افغانستان توجیه میکرد، اما با گذشت بیش از دو دهه از اشغال این کشور و خروج فرارگونه از آن در سال 2021 ثابت ساخت که دموکراسی فقط ابزاری بود برای توجیه سیاستهای جاه طلبانه امریکا در افغانستان. علاوه بر آن تعامل و توافق امریکا با طالبان که مخالف دموکراسی هستند و نوع نظامی که برای اداره ی افغانستان تعریف کرده اند، هیچ نوع سنخیتی با دموکراسی مد نظر امریکا ندارد نیز مهر تایید دیگری بر ابزاری بودن شعار ترویج دموکراسی در افغانستان است.
اگر نظام دموکراسی مورد تایید و مد نظر امریکاست، چرا با کشورهای عربستان، کویت، امارات و قطر که دارای نظام پادشاهی که جزء منقضی ترین و فاسدترین نوع حکومتداری است تعامل خوب دارد؟
به جز تعطیلی این نهادهای وزارت خارجه امریکا، شواهد دیگری نیز برای اثبات ابزاری بودن مسائل حقوق بشری از طرف امریکا وجود دارد :
نقض نهادگرایی مهر تایید دیگری بر ابزاری بودن حقوق بشر
به باور لیبرالیزم غربی این نهاد های بین المللی هستند که صدای ملتها را برای احقاق حقوق شان به گوش جهان می رسانند و زمینه ساز کاهش قدرت دولتها هستند. همین باور نهادگرایی نیز زمانی که دادگاه بین المللی لاهه، نتانیاهو را بخاطر جنایات ضد بشریش محکوم نمود و دستور بازداشت وی را صادر کرد توسط ترامپ زیر پاشد. بعد از صدور همین حکم دادگاه لاهه، نتانیاهو به آمریکا سفر کرد و ترامپ بدون اعتنا به این حکم با تشریفات خاص از او استقبال نمود.
چنین اقداماتی رازهای پشت پرده و ابزارها ی پنهانی آمریکا برای تسلط بر جهان را رو میکند. و نشانگر آن است که شعارهای پوچ آمریکا که با الفاظ خیالی حقوق بشر، دموکراسی و حقوق زن مزین شده بود، تنها پوششی برای اقدامات هژمونی طلبانه امریکا و فریبی بیش نبوده و نیست.
ترامپ هر چقدرهم که وقیح باشد اما برای جهان دستاورد بزرگی به ارمغان آورد و آن رسوایی امریکا و رونمایی از چهره ی واقعی امریکا در انظار جهان است. دستاوردی که اگر کشورهای مخالف امریکا سالها تلاش میکردند و میلیون ها دالر برای آن صرف میکردند به این وضاحت قادر به افشای آن نبودند.
عمق فاجعه آنجاست که بشر با سکوت مرگبار خودش نظاره گر این تناقضات است و حتی حافظه ی بشری تا چند ماه آینده چنین جنایاتی را به یاد نخواهد آورد.

الهام قاسمی