Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

دوستی و حقوق بشر امریکایی زیر آوار زلزله شرق افغانستان

ایالات متحده امریکا، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان، دو دهه در افغانستان حضور نظامی و سیاسی داشت و در این مدت با شعارهای پرطمطراق از دوستی، دموکراسی، حقوق بشر و بازسازی سخن گفت. افزون براینکه در طول این مدت آمریکایی‌ها فجیع‌ترین جنایت‌ها و خیانت‌های غیر انسانی را در نهان و عیان در حق مردم افغانستان مرتکب شد، سکوت و بی‌توجهی آنها در قبال زلزله ویرانگر اخیر در ولایات شرقی کشور نشان داد که این شعارها چیزی جز توهمی برای تسلط و فریب ملت‌ها نبوده و نیست. در حالی که کشورهای همسایه و برخی قدرت‌های دیگر با سرعت دست یاری به سوی مردم دراز کردند، امریکا سکوت اختیار نمود و تنها به یک بیانیه سرد تسلیت بسنده کرد.

این واقعیت تلخ، پرسش بزرگی را به میان می‌آورد: آیا امریکا در طول این سال‌ها واقعاً دوست مردم افغانستان بوده است، یا تنها منافع خود را تعقیب کرده و با شعارهای دروغین «دموکراسی و حقوق بشر» تلاش کرده است ملت‌ها را در مسیر اهداف استعماری خویش به اسارت بگیرد؟ مقاله حاضر در جستجوی پاسخی به این پرسش اساسی است.

  • عدم کمک امریکا به زلزله‌زدگان افغانستان و افشای اصالت اهداف واشنگتن در جهان

زلزله ویرانگر ننگرهارو کنر، که جان بیش از دو هزار نفر را گرفت و هزاران خانواده را بی‌خانمان ساخت، فرصتی برای شناخت چهره واقعی مدعیان دوستی بود. در همان روزهای نخست، ایران نخستین کشوری بود که طیاره‌های حامل کمک‌های انسانی را به افغانستان فرستاد.

پس از آن کشورهای دیگری چون، روسیه، چین، اوزبکستان، تاجیکستان، ترکیه، پاکستان، قطر و حتی برخی کشورهای اروپایی نیز در این کارزار بشردوستانه سهیم شدند. اما امریکا، که دو دهه در افغانستان به‌عنوان دوست و حامی معرفی می‌شد، در برابر این فاجعه سکوت کرد.

این رفتار نشان می‌دهد که سیاست امریکا نه بر اساس اصول انسانی، بلکه صرفاً بر پایه منافع استراتژیک استوار است. تجربه‌های تاریخی این نکته را تأیید می‌کنند. در طول دوران جمهوریت (۲۰۰۱–۲۰۲۱)، میلیاردها دالر کمک بین‌المللی به افغانستان سرازیر شد، اما بیشتر آن به شرکت‌های امریکایی یا نهادهای نظامی تحت نظادت آمریکایی‌ها بازگشت. «جوزف استیگلیتز» اقتصاددان برنده نوبل، هشدار داده بود که این کمک‌ها عمدتاً ابزاری برای تأمین منافع واشنگتن‌اند، نه وسیله‌ای برای توانمندسازی مردم افغانستان.

در واقع، سیاست خارجی امریکا همواره بر مبنای «واقع‌گرایی سیاسی» تعریف می‌شود: هرجا که منافع باشد، حضور خواهد داشت؛ و هرجا که منافع از بین برود، ملت‌ها به حال خود رها می‌شوند. زلزله افغانستان برای امریکا هیچ سود اقتصادی یا ژئوپولیتیک نداشت، بنابراین هیچ اقدامی صورت نگرفت. این سکوت، پرده از حقیقتی برداشت که مردم افغانستان باید آن را برای همیشه به خاطر بسپارند.

  • زلزله شرق افغانستان و تفاوت دوست و دشمن در روزهای سخت

در روابط بین‌الملل، دوستی واقعی نه در روزهای آرام، بلکه در زمان بحران و فاجعه سنجیده می‌شود. ادعای حمایت از دموکراسی، حقوق بشر و انسان‌دوستی امریکا در لحظه‌ای که باید به عمل تبدیل می‌شد، به سکوتی مرگبار بدل گشت. این تناقض نشان داد که شعارهای واشنگتن بیش از نیم قرن است که تنها ابزار سلطه بوده‌اند.

ایران در همان ساعات نخست زلزله طیاره‌های حامل دوا و مواد غذایی را روانه کرد. سفیر ایران در کابل شخصا از مناطق زلزله زده بازدید و اقدام به کمک رسانی به آسيب دیدگان نمود. روسیه، هند، پاکستان، ترکیه، قطر و دیگر کشورهای منطقه نیز کمک‌های فوری روانه کردند. این اقدامات نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری انسانی و همسایگی بودند.

اما امریکا با وجود منابع عظیم مالی و توانایی‌های گسترده، حتی یک محموله امدادی نفرستاد. این رفتار یادآور سخنان «نوآم چامسکی» اندیشمند امریکایی است که بارها تأکید کرده: «سیاست امریکا بر مبنای منافع آنی است، نه ارزش‌های انسانی که ادعا می‌کند.»

این وضعیت برای مردم افغانستان یادآور خاطرات تلخ دیگری نیز هست. در دهه ۱۹۸۰، امریکا برای مقابله با شوروی از مجاهدین حمایت کرد. اما پس از خروج شوروی، افغانستان به حال خود رها شد و جنگ‌های داخلی دهه ۹۰ شعله‌ور شد. امروز نیز تاریخ تکرار گردید، پس از خروج نیروهای امریکایی در ۲۰۲۱، مردم افغانستان دوباره به دست سرنوشت ویرانگر سپرده شدند. فاجعه زلزله اخیر تنها یکی از نمونه‌های آشکار این بی‌توجهی است.

از سوی دیگر، تناقض میان ادعا و عمل امریکا در عرصه حقوق بشر نیز آشکار شد. واشنگتن در تمام جهان از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سخن می‌گوید، اما در عمل، هر زمان که این ارزش‌ها با منافعش تعارض پیدا کند، آن‌ها را زیر پا می‌گذارد و یا سکوت می‌کند، چنانچه در قبال زلزله ویرانگر شرق افغانستان سکوت کرد و یا با حمایت از رژیم خونخوار و قاتلی مانند صهیونیسم، پا روی تمام ارزش‌های انسانی گذاشت.

  • قدردانی مردم افغانستان از همسایگان و افشای خیانت‌ها و جنایت‌های امریکا

یکی از پیام‌های روشن زلزله اخیر در افغانستان، نمایش همبستگی ملت‌ها با افغان‌ها بود. کاروان‌های کمک بشردوستانه از روسیه، ایران، ترکیه، قطر و پاکستان وارد کشور شدند. این حمایت‌ها نشان داد که افغانستان تنها نیست و هنوز دوستان واقعی دارد. در مقابل، سکوت امریکا نه‌تنها به اعتماد مردم صدمه زد، بلکه خاطره تلخ ده‌ها سال خیانت را زنده کرد.

مردم افغانستان هیچ‌گاه فراموش نخواهند کرد که امریکا دارایی‌های ملی کشور را مسدود کرده و میلیون‌ها انسان را در معرض گرسنگی قرار داده است. گزارش سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۲ نشان داد که بیش از ۹۰ درصد جمعیت افغانستان با ناامنی غذایی مواجه‌اند و یکی از عوامل اصلی این بحران، تحریم‌ها و سیاست‌های محدودکننده امریکا بوده است. امروز نیز سکوت امریکا در برابر زلزله شرق افغانستان این تصویر را تکمیل کرد: واشنگتن نه‌تنها کمکی به ملت ما نکرد، بلکه با سیاست‌های اقتصادی‌اش در مسیر رنج بیشتر مردم گام برداشت.

در مقابل، مردم افغانستان با سپاسگزاری از همسایگان خود، به‌ویژه ایران، نشان دادند که مفهوم دوستی واقعی را به‌خوبی می‌شناسند. میلیون‌ها مهاجر افغان در طول دهه‌های جنگ و خشونت در ایران پناه یافتند، و امروز نیز این کشور نخستین امدادگر زلزله‌زدگان شد. این رفتار تفاوت میان «دوست واقعی» و «مدعی دروغین» را به‌خوبی روشن ساخت.

از زاویه‌ای وسیع‌تر، این تجربه نشان می‌دهد که سیاست امریکا در سطح جهانی همواره با یک الگو تکرار می‌شود: شعارهای جذاب برای فریب ملت‌ها، و سپس رها کردن آن‌ها به محض پایان یافتن منافع. از ویتنام تا عراق، ازافغانستان تا فلسطین، این الگو بارها و بارها تکرار شده است. بیش از نیم قرن است که امریکا با این شیوه ملت‌ها را به بردگی گرفته و هر ظهور قدرت مستقل را سرکوب کرده است. افغانستان نیز بخشی از این سناریوی تلخ جهانی بوده است.

  • جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

زلزله شرق افغانستان تنها یک فاجعه طبیعی نبود؛ بلکه پرده‌ای بود که چهره واقعی سیاست امریکا را آشکار کرد. در حالی که دوستان واقعی مانند ایران و دیگر کشورهای همسایه در لحظات نخست دست یاری دراز کردند، امریکا خاموش ماند و نشان داد که هرگز دل در گرو انسانیت نداشته است. شعارهایش درباره دموکراسی و حقوق بشر، همچون همیشه، توخالی و بی‌پشتوانه بود.

امریکا هرگز دوست مردم افغانستان نبوده و نخواهد بود. سیاست‌هایش همواره منفعت‌محور و سلطه‌جویانه بوده و هرگز به درد و رنج ملت‌ها توجه نکرده است. درس بزرگ این تجربه آن است که مردم افغانستان باید به قدرت همبستگی ملی و دوستی همسایگان تکیه کنند، نه به وعده‌های پوچ قدرتی که تنها به دنبال منافع خویش است.

در حافظه تاریخی این ملت باید ثبت شود که دوست واقعی آن است که در روز نیاز به کمک بشتابد. ایران و دیگر همسایگان چنین کردند، اما امریکا خاموش ماند. این حقیقت، باید نسل به نسل منتقل شود تا هیچ‌گاه فریب شعارهای زیبا اما دروغین قدرت‌های بزرگ به‌ویژه امریکا را نخوریم.

زلزله شرق افغانستان
زلزله شرق افغانستان پرده‌ای بود که چهره واقعی سیاست امریکا را آشکار کرد

عايشه ببرک خیل

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9519

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *