در قلب قاره آفریقا، کشوری وجود دارد که نامش با جنگ و بحران گره خورده است: سودان. کشوری که با زمینهای حاصلخیز، منابع طبیعی سرشار و موقعیت راهبردیاش در کنار دریای سرخ میتوانست به یکی از کشورهای توسعه یافته در آفریقا تبدیل شود، امروز به یکی از بحرانیترین میدانهای نبرد نیابتی جهان بدل شده است.
از اپریل 2023، درگیری میان ارتش سودان (SAF) و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) به جنگی تمامعیار تبدیل شد که میلیونها نفر را آواره و این کشور را در معرض فروپاشی کامل قرار داده است. اما بحران سودان صرفاً یک جنگ داخلی نیست؛ این صحنهای است که منافع قدرتهای منطقوی و بینالمللی در آن تلاقی میکند. پشت خطوط آتش، ردپای همیشگی امریکا و امارات متحده عربی بهوضوح دیده میشود؛ کشوری که با تأمین مالی و تسلیحاتی یکی از طرفهای جنگ، نقش مهمی در تداوم بیثباتی دارد.
ریشههای بحران سودان
سودان پس از سقوط رژیم عمر البشیر در سال 2019 وارد دوره گذار شد که ترکیبی از حکومت نظامی و مدنی بود. این دوره ناپایدار، زمینه را برای افزایش اختلاف میان فرماندهان نظامی فراهم کرد. در اوایل سال 2023، اختلاف میان عبدالفتاح برهان و محمد حمدتی به جنگ داخلی تمامعیار تبدیل شد.
پیامدهای این بحران چندجانبه بوده است:
بیش از 10 میلیون نفر بهصورت اجباری آواره شدهاند، آماری که معادل حدود 20% کل جمعیت سودان است.
گزارشها حاکی است که هر دو طرف درگیر، جنایات جنگی علیه غیرنظامیان مرتکب شدهاند.
بحران غذایی و کمبود دوا افزایش یافته و سودان به یکی از کشورهای با بالاترین نرخ سوءتغذیه شدید تبدیل شده است.
در بسیاری از ابعاد، وضعیت سودان مشابه غزه است: محاصره، نابودی زیرساختها، آوارگی گسترده و اولویت دادن به منافع قدرتها به جای حفظ حقوق مردم.

چرا سودان مهم است؟
سودان از نظر جغرافیایی، منابع طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیک، کشوری با اهمیت فوقالعاده است:
ساحل دریای سرخ
سودان دارای بیش از 800 کیلومتر ساحل در دریای سرخ است. بندر پورت سودان یکی از مسیرهای کلیدی تجارت جهانی به سمت خلیج عدن و دریای عرب به شمار میرود. این موضوع باعث میشود که هر بازیگر خارجی که در سودان نفوذ کند، امکان تأثیرگذاری بر مسیرهای دریایی و تجارت جهانی را داشته باشد.
منابع طبیعی و زراعت
سودان زمینهای زراعی وسیع، معادن طلا و دیگر منابع طبیعی دارد. این منابع در شرایط بحران، فرصتی برای تأمین مالی جنگ و کسب درآمد برای بازیگران داخلی و خارجی فراهم کرده است.
خلا قدرت داخلی
اختلاف میان SAF و RSF و ضعف حکومت مرکزی، فضای نفوذ خارجی را فراهم کرده است. نبود دولت قدرتمند، باعث شده که بازیگران منطقوی بتوانند سیاستهای خود را بدون مانع اجرا کنند.
محور منطقوی بین آفریقا و خلیج فارس
سودان پلی میان شمال و شرق آفریقا و شبهجزیره عرب است. نفوذ در این کشور به معنای توانایی تأثیرگذاری بر امنیت دریای سرخ، خلیج عدن و کشورهای همسایه است.
در نتیجه، سودان برای قدرتهای جهانی و منطقوی یک میدان استراتژیک است، نه صرفاً یک کشور بحرانزده.
نقش امارات در پشت پرده جنگ
امارات متحده عربی یکی از فعالترین بازیگران خارجی در بحران سودان است. تحلیلها نشان میدهند:
امارات با حمایت مالی و تسلیحاتی از RSF، نقش تعیینکنندهای در تداوم جنگ دارد. این کشور حجم قابل توجهی از طلای سودان را خریداری کرده است؛ در سال 2024 تقریباً 97٪ طلای صادرشده از مناطق تحت کنترل SAF به امارات رفته است.
امارات نقش تاجر آشوب در سودان ایفا میکند و از بیثباتی برای کسب منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی بهره میبرد.
شباهتهای سودان با غزه
مقایسه سودان و غزه، چند محور مهم دارد:
1. بحران انسانی و آوارگی: میلیونها نفر در سودان و غزه بیخانمان شدهاند.
2. حضور بازیگران خارجی: در غزه اسرائیل و در سودان امارات.
3. استفاده از بحران برای منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی: منابع طبیعی در سودان و محدودیتهای تجاری و انرژی در غزه.
اگرچه تفاوتهایی وجود دارد، اما کلیت وضعیت، تبدیل منطقه به میدان بازی برای منافع قدرتها است.
پیامدهای انسانی و منطقوی بحران سودان
بحران سودان فراتر از مرزهای آن تأثیر میگذارد:
فشار بر کشورهای همسایه مانند مصر، اتیوپی و چاد افزایش یافته است.
امنیت دریای سرخ و تنگه بابالمندب در خطر است، زیرا بیثباتی در سودان میتواند تجارت جهانی را تحت تأثیر قرار دهد.
سودان به نقطهای برای نفوذ قدرتهای خارجی تبدیل شده است.
راهکارها برای خروج از بحران
راهکارهای پیشنهادی شامل:
1. فشار بینالمللی بر بازیگران خارجی مانند امارات برای قطع حمایت نظامی و مالی از طرفهای جنگی.
2. ایجاد آتشبس انسانی و تضمین دسترسی کمکهای بشردوستانه به مناطق بحرانزده.
3. بازسازی ساختار حکمرانی و تأکید بر حقوق بشر و مشارکت مدنی.
4. مدیریت شفاف منابع طبیعی برای رفاه مردم سودان، نه منافع خارجی.
5. همکاری منطقوی برای امنیت دریایی و کاهش رقابتهای نظامی میان قدرتها.

کلام آخر
سودان امروز بیش از آنکه یک جنگ داخلی باشد، نمونهٔ زنده تقاطع منافع قدرتهای منطقوی و بینالمللی است. امارات، با حمایت از RSF و بهرهبرداری از منابع، نقش کلیدی در ادامه بحران دارد. امریکا و قدرتهای غربی با دخالتهایشان ، به صورت غیرمستقیم بحران را تشدید کردهاند.
شباهت وضعیت سودان با غزه در این است که هر دو منطقه قربانی دخالت بیگانگان شدهاند و مردم بیگناه تحت فشار شدید انسانی قرار گرفتهاند. پایان جنگ و بازسازی سودان، نهتنها به نفع مردم آن، بلکه به نفع امنیت و ثبات منطقه خواهد بود.
حمید محمدی











