شناسایی فلسطین توسط فرانسه
در تاریخ ۲۴ جون ۲۰۲۵، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در اقدامی غیرمنتظره اعلام کرد که فرانسه قصد دارد در سپتمبر ۲۰۲۵، در مجمع عمومی سازمان ملل، فلسطین را بهعنوان یک کشور مستقل بهرسمیت بشناسد. این تصمیم، که در بحبوحه تنشهای مداوم در خاورمیانه و بهویژه درگیریهای غزه اعلام شد، واکنشهای گستردهای را در سطح جهانی برانگیخت.
از استقبال کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و اردن گرفته تا انتقادهای تند آمریکا و رژیم صهیونیستی، این اقدام فرانسه نهتنها یک تحول دیپلماتیک بلکه نقطه عطفی در سیاست خارجی این کشور در قبال مسئله فلسطین محسوب میشود. در این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف تصمیم شناسایی فلسطین توسط فرانسه، انگیزههای پشت آن، پیامدها و تأثیرات آن بر معادلات منطقهای و بینالمللی پرداخته خواهد شد.
فلسطین؛ حق مسلم یک ملت برای حیات، کرامت و استقلال
حق مردم فلسطین برای برخورداری از سرزمینی مستقل، نهتنها ریشه در اصول بنیادین حقوق بینالملل دارد، بلکه در وجدان اخلاقی جهانی نیز جایگاهی انکارناپذیر یافته است. اصل حق تعیین سرنوشت ملل، که در منشور سازمان ملل متحد و قطعنامههای متعدد آن از جمله قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت (۱۹۶۷) و ۳۳۸ (۱۹۷۳) به صراحت تأیید شده، یکی از مبانی حقوقی مشروعیت خواسته فلسطینیان برای تأسیس دولتی مستقل در سرزمین تاریخیشان است.
با این حال، از زمان اشغال کرانه باختری، بیتالمقدس شرقی و نوار غزه توسط اسرائیل در جریان جنگ ۱۹۶۷، این ملت تحت اشغال نظامی زندگی کرده و همواره با نقض آشکار و مداوم حقوق انسانی و بینالمللی مواجه بوده است.
بیش از نیممیلیون شهرکنشین اسرائیلی در کرانه باختری مستقر شدهاند؛ شهرکسازیهایی که بنا به کنوانسیون چهارم جینوا غیرقانونی تلقی میشوند، بهتدریج اراضی فلسطینیان را بلعیدهاند و امکان ایجاد کشوری مستقل را بهشدت تهدید کردهاند. افزون بر آن، محاصره همهجانبه نوار غزه، محدودیت شدید دسترسی به آب، غذا، دوا و سوخت، و تخریب مستمر زیرساختهای غیرنظامی، فلسطین را به یکی از جدیترین بحرانهای انسانی در جهان تبدیل کرده است.
این در حالیست که، طبق آمار منتشرشده از سوی وزارت صحت غزه، تنها تا جون ۲۰۲۵، بیش از ۵۹,۵۸۷ فلسطینی در حملات اسرائیل جان باختهاند؛ آماری که ابعاد فجایع انسانی را روشنتر میسازد.
اما ریشه این رنجها به سالهای دورتر بازمیگردد؛ به سال ۱۹۴۸، زمانی که با اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی و وقوع فاجعه موسوم به «نکبت»، صدها هزار فلسطینی از خانه و سرزمین خود رانده شدند و به آوارگانی در کشورهای منطقه تبدیل گشتند. از آن زمان تا کنون، نهتنها روند بازگشت این آوارگان هرگز محقق نشده، بلکه ماشین اشغال و سرکوب، چهرهای خشنتر به خود گرفته است.
با اینحال، تلاشهای فلسطینیان برای تثبیت حق حیات ملی خود ادامه یافته است. در سال ۱۹۸۸، سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بیانیه استقلال فلسطین را صادر کرد؛ اقدامی که بهمرور به رسمیتشناسی بینالمللی انجامید و تا امروز، ۱۴۷ کشور از ۱۹۳ عضو سازمان ملل، کشور فلسطین را به رسمیت شناختهاند.
با این وجود، قدرتهای بزرگ غربی و بهویژه اعضای گروه ۷، همواره با استناد به ملاحظات ژئوپلیتیکی و فشارهای اسرائیل و لابیهای همسو، از این اقدام امتناع ورزیدهاند. اما تصمیم اخیر فرانسه بهعنوان نخستین کشور عضو گروه ۷ برای شناسایی رسمی فلسطین، نقطه عطفی در این روند محسوب میشود و میتواند راه را برای تحولی در رویکرد قدرتهای غربی هموار سازد.
اقدام فرانسه گامی تحسینبرانگیز با انگیزههای چندگانه
تصمیم اخیر فرانسه برای بهرسمیتشناختن کشور مستقل فلسطین، گامی مهم و تحسینبرانگیز در مسیر تحقق عدالت تاریخی و صلح پایدار در خاورمیانه تلقی میشود. هرچند این تصمیم را نمیتوان صرفاً یک حرکت اخلاقی دانست، زیرا از فرانسه و کلا کشورهای غربی تحت نفوذ آمریکا، پایبندی به مسائل اخلاقی و حقوقی بعید به نظر می رسد، اما بدون تردید، در میان انفعال برخی قدرتهای غربی، چنین اقدامی وزن سیاسی و نمادین بالایی دارد.
انگیزههای پنهان و آشکار متعددی در پشت این تصمیم قابل شناسایی است که نشان میدهد پاریس کوشیده است هم پیام روشنی درباره حمایت از حقوق فلسطینیان ارسال کند و هم منافع دیپلماتیک و ژئوپلیتیکی خود را دنبال نماید.
نخستین انگیزه شناسایی فلسطین توسط فرانسه، پایبندی تاریخی فرانسه به راهحل دو کشوری بهعنوان مبنای عادلانه حل مناقشه فلسطین و اسرائیل است. دولت فرانسه بارها اعلام کرده که تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل، تنها راه رسیدن به صلحی پایدار است.
همکاری اخیر پاریس با عربستان سعودی در سازمان ملل برای احیای این راهحل و همچنین نامه رسمی امانوئل مکرون به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، مبنی بر تأکید بر حقوق فلسطینیان و اصول حقوق بینالملل، گواهی بر همین تعهد دیرینه است.
در عین حال، نمیتوان نقش محاسبات ژئوپلیتیکی و تلاش برای ارتقای جایگاه دیپلماتیک فرانسه در سطح منطقهای و بینالمللی را نادیده گرفت. در شرایطی که بسیاری از کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده آمریکا، از کشتار بیسابقه در غزه از اسرائیل حمایت کردهاند، فرانسه کوشیده با اقدامی متفاوت، خلأ دیپلماتیک را پر کرده و ابتکار عمل را در دست گیرد. برخی تحلیلگران معتقدند که این تصمیم، تلاشی آگاهانه برای تقویت جایگاه بینالمللی مکرون در بحبوحه چالشهای داخلی و کاهش اعتماد عمومی نیز محسوب میشود.
از سوی دیگر، موج جدیدی از بهرسمیتشناختن فلسطین در سطح اروپا، از جمله توسط اسپانیا، نروژ و ایرلند، فضایی از فشار منطقهای و بینالمللی بر کشورهای تأثیرگذار ایجاد کرده است. پیوستن فرانسه به این جریان، نهتنها به تثبیت این روند مشروعیت میبخشد، بلکه بهعنوان یک قدرت جهانی، میتواند نقش محرک برای سایر کشورها، بهویژه بریتانیا، ایفا کند.
هرچند دولت کییر استارمر در لندن همچنان موضعی محتاطانه دارد، اما تحرکات دیپلماتیک فرانسه، نشانهای از تلاشی هوشمندانه برای تغییر موازنههای غربی به نفع حقوق فلسطینیان است.
در مجموع، اقدام فرانسه را باید تلاقی اراده سیاسی، فشارهای بینالمللی، ملاحظات راهبردی و ضرورتهای اخلاقی دانست. فارغ از انگیزههای متنوع پنهان در پشت این تصمیم، آنچه اهمیت دارد، اثرات ملموس آن در تقویت موقعیت فلسطین در نظام بینالملل و ایجاد امیدی تازه برای ملتی است که دههها است در حاشیه عدالت و حقوق بشر زیسته است.

واکنشها به تصمیم فرانسه برای به رسمیت شناختن فلسطین
شناسایی فلسطین توسط فرانسه با واکنشهای متفاوتی مواجه شده است. تشکیلات خودگردان فلسطین و کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، اردن و قطر از این اقدام استقبال کردند و حسین الشیخ، معاون محمود عباس، آن را نشانه تعهد فرانسه به قوانین بینالمللی و حقوق فلسطینیان دانست. سازمان همکاری اسلامی نیز این تصمیم را گامی مهم در تقویت جایگاه سیاسی و حقوقی فلسطین توصیف نموده است.
در مقابل، آمریکا این اقدام را «نسنجیده» و «هدیهای به حماس» خواند و اعلام کرد در کنفرانس سازمان ملل به میزبانی فرانسه و عربستان شرکت نخواهد کرد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، آن را «جایزه به تروریسم» نامید و رژیم صهیونیستی معاون سفیر فرانسه را احضار کرد تا اعتراض خود را رسماً اعلام کند.
از طرف دیگر، این تصمیم فرانسه، فشار دیپلماتیک بر کشورهایی مانند بریتانیا و آلمان را افزایش داده است. بیش از 220 نماینده پارلمان بریتانیا خواستار بهرسمیتشناختن فلسطین شدهاند، اما دولت استارمر تأکید کرده که این اقدام باید در چارچوب یک راهحل جامعتر انجام شود. آلمان نیز اعلام کرده که بهرسمیتشناختن فلسطین باید در پایان مذاکرات صلح صورت گیرد.
پیامدهای بینالمللی شناسایی فلسطین توسط فرانسه
تصمیم فرانسه برای بهرسمیتشناختن فلسطین میتواند پیامدهای مهمی در عرصه بینالمللی به همراه داشته باشد. یکی از اثرات بالقوه این اقدام، تقویت راهحل دو کشوری است؛ موضوعی که سالهاست از سوی بسیاری از نهادهای بینالمللی و کشورهای حامی صلح مطرح شده است. کنفرانس مشترکی که با همکاری فرانسه و عربستان در سازمان ملل برگزار میشود، میتواند زمینهساز احیای گفتگوهای صلح باشد.
این تصمیم همچنین شکافهایی را در درون اتحادیه اروپا برجسته کرده است. کشورهایی نظیر سوئیدن، اسپانیا، ایرلند و اسلووانی پیشتر فلسطین را بهرسمیت شناختهاند، در حالیکه برخی دیگر از اعضای اتحادیه، مانند آلمان و دانمارک، همچنان رویکردی محتاطانه اتخاذ کردهاند. این روند میتواند به تدریج باعث شود که تصمیمگیریهای مربوط به سیاست خارجی از نهادهای مرکزی اتحادیه به پایتختهای ملی منتقل شود؛ تغییری که شاید فضای سیاسی اروپا را در بلندمدت تحتتأثیر قرار دهد.
در سطح جهانی نیز این اقدام میتواند بهعنوان یک پیروزی برای ملت فلسطین تلقی شود. بهرسمیتشناختن فلسطین از سوی کشوری با جایگاه فرانسه، توجه مجدد افکار عمومی جهانی را به وضعیت انسانی در غزه جلب کرده است. در شرایطی که گزارشها از شهادت حدود ۶۰ هزار فلسطینی حکایت دارند، چنین تصمیمی میتواند به تقویت مطالبات بینالمللی برای توقف جنگ و تحقق آتشبس کمک کند.
با این حال، این اقدام بدون چالش نیز نیست. عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل همچنان با مانع وتوی آمریکا مواجه است و تصمیم فرانسه بهتنهایی نمیتواند این مشکل ساختاری را حل کند. مخالفت شدید ایالات متحده و اسرائیل نیز تلاشها برای ایجاد اجماع جهانی را دشوارتر میسازد. افزون بر آن، وجود اختلافات داخلی میان گروههای فلسطینی، بهویژه میان تشکیلات خودگردان و حماس، و نیاز به اصلاحات در ساختار حکمرانی فلسطین، از دیگر موانعی است که مسیر تحقق عملی این تصمیم را پیچیده میکند.
از آنچه که گفته شد، نتیجه این می شود که تصمیم شناسایی فلسطین توسط فرانسه، گامی جسورانه و تاریخی است که میتواند معادلات دیپلماتیک خاورمیانه را تغییر دهد. این اقدام نهتنها نشاندهنده تعهد فرانسه به صلح و عدالت بینالمللی است، بلکه تلاشی برای بازتعریف نقش این کشور در سیاست جهانی محسوب میشود.
با این حال، موفقیت این ابتکار به توانایی فرانسه در جلب حمایت دیگر کشورهای غربی، بهویژه بریتانیا و آلمان، و همچنین مدیریت واکنشهای منفی آمریکا و اسرائیل بستگی دارد. در نهایت، این تصمیم میتواند بهعنوان یک کاتالیزور برای احیای راهحل دو کشوری عمل کند، اما بدون حمایت گستردهتر بینالمللی و پیشرفت در مذاکرات صلح، ممکن است صرفاً به یک ژست دیپلماتیک محدود بماند. آنچه مسلم است، این اقدام فرانسه بار دیگر مسئله فلسطین را به صدر توجهات جهانی بازگردانده و امیدها را برای دستیابی به صلحی عادلانه در منطقه زنده کرده است.

نقیب الله جمشید