جستجو
Close this search box.

مبارزه با کار کودکان در افغانستان؛ چالش ­ها و راهکارها

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

کار کودکان به دلیل پیامدهای ناگواری که بر شخص کودک و جامعه وارد می­ کند، از معضلات جهانی است و علی­رغم تلاش ­های گسترده ­ای جهانی در امر مبارزه با کار کودکان، بازهم آمار کودکان کار در جهان نگران‌کننده است. طبق گزارش سازمان ملل متحد که در ماه جوزای سال گذشته منتشر شده است، جمعیت کودکان کار در جهان به 160 میلیون نفر می ­رسد و این جمعیت در افغانستان تا 3.7 میلیون نفر نیز بر آورد شده است.

این رقمی از کودکان کار در مقایسه با جمعیت افغانستان وحشتناک است و می ­تواند به عنوان یک بحران انسانی – اجتماعی توصیف شود و مبارزه با پدیده کار کودک را در رده ­ای اولویت­ های اول حکومت قرار می­ دهد؛ اما اینکه چالش­ های این پیکار چیست و چه راه­کارهایی برای عبور از چالش ­های موجود وجود دارد؟ این نوشته به بیان آن خواهد پرداخت.

  • کودک کیست؟

بر اساس اسناد بین‌المللی اصولاً به افراد انسانی کمتر از هجده سال کودک گفته می­ شود، مگر اینکه طبق قانون قابل‌اجرا در مورد کودک، سن قانونی کمتر تعیین شده باشد. ماده 1 میثاق بین المللی حقوق کودک، مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد (1989) بیان می ­دارد: «نظر به مقاصد این میثاق، طفل هر فرد انسانی است که پایین ­تر از هجده سال قرار داشته باشد، مگر اینکه طبق قانون قابل اجرا در مورد طفل، سن قانونی کمتر تعیین شده باشد.»

در میثاق حقوق طفل در اسلام معیار کودکی نرسیدن به سن بلوغ یادشده است. ماده 1 این میثاق بیان می دارد: «بر اساس این میثاق، طفل به کسی گفته می ­شود که در برابر قانون مکلف نبوده و به سن بلوغ نرسیده باشد.» در فقه اسلامی در مورد سن بلوغ اختلاف نظر است. ابوحنیفه سن بلوغ را برای دختران 17 سال و برای پسران 18 سال قمری می ­داند؛ البته دیگر فقهای حنفی سن بلوغ را برای دختر و پسر اکمال 15 سال قمری می­ دانند.

قول مشهور در بین فقهای شیعه سن بلوغ برای دختران 9 سال و برای پسران 15 سال قمری است؛ اما هستند فقهایی که سن بلوغ را برای دختران 13 سال قمری می­ دانند؛ اما باید در نظرداشت که این سن مربوط به تکالیف شرعی و عبادی افراد است و برای تشخیص مفهوم کودک در موضوع کار کودکان، نباید فهم و برداشت عرفی از مفهوم کودک و طفل را از نظر دور داشت.

  • چالش­ های مبارزه با کار کودکان در افغانستان

بدون شک مبارزه با کار کودکان چه در سطح جهان و چه در افغانستان با چالش ­هایی مواجه است که برای پیکار با کودک کاری، شناسایی این چالش ­ها ضروری می­ نماید. در افغانستان مشخصاً می­ توان موارد ذیل را از چالش ­های مبارزه با کار کودکان یادآور شد:

  1. فقر فراگیر: بر اساس آمارهای رسمی و مشاهدات عینی، افغانستان در زمره فقیرترین کشورهای جهان قرار دارد. بر اساس آمار سازمان بین المللی کار که به مناسب روز جهانی کارگر منتشر شده است، افغانستان پس از تحولات سیاسی در 15 آگست 2021 با ضعف اقتصادی و نرخ بیکاری بالایی در مقایسه با سایر کشورهای جهان مواجه بوده است و اکنون بیش از 20 میلیون جمعیت این کشور با بحران گرسنگی مواجه هستند. فقر مفرط همچنان که عامل کشاندن کودکان به بازار کار است، از موانع اصلی فراروی مبارزه با کار کودکان هم محسوب می ­شود.
  2. نبود فهم عمومی از پیامدهای کار کودکان: دومین چالش مهم فراروی مبارزه با کار کودکان، نبود یک فهم عمومی پیامدهای و عواقب است که کار کودکان بر شخص کودک و جامعه وارد می ­کند؛ بدین جهت است که برای بسیاری از خانواده ­ها کار کودک اصولاً پدیده منفی به شمار نمی ­رود، درحالی‌که پیکار با کار کودکان، مستلزم همراهی فکری خانواده کودک کار و کارفرما است.
  3. روشن نبودن آینده کودکان: عاملی دیگری که باعث شده است مبارزه با کودک کاری در افغانستان موفقیت نداشته باشد، مبهم بودن آینده زندگی برای کودکان و نوجوانان است. آینده مبهم، بسیاری از خانواده­ ها را متقاعد ساخته که از رفتن کودکانشان به مکتب جلوگیری کرده و به‌زعم خودشان با فرستادن آنها به کارگاه ­های خیاطی، ترمیم موتر، نجاری، جوشکاری و … برایشان آینده روشنی را رقم بزنند!
  4. ناکارآمدی حکومت: هرچند حکومت افغانستان چه در بیست سال گذشته و چه اکنون از مبارزه با کار کودکان می­ گویند و در این زمینه تدابیری را نیز در نظر گرفته است؛ اما ناکارآمدی حکومت چه در پلانگذاری و چه در شیوه­ای اجرای آن همواره به‌عنوان یک چالش اساسی بوده و است.
  • راهکارهای مبارزه با کار کودکان در افغانستان

راهکارهای مبارزه با کودک کاری در افغانستان، لزوماً متمرکز بر رفع چالش­ های پیش‌گفته است. حکومت زمانی می­ تواند در پیکار با کار کودکان، موفقیت بنیادین کمایی کند که سیاست ­هایی را برای برچیدن چالش ­های فوق‌الذکر در پیش بگیرد که در ذیل به مواردی اشاره می­ گردد:

  1. مبارزه سنجیده با فقر و بیکاری: حکومت افغانستان و سایر نهادهای ملی و بین‌المللی ذی‌دخل در امر مبارزه با کار کودکان، زمانی می­ توانند به طور مؤثر و ملموس جلو کار کودکان را بگیرند که سیاست ­های عملی را در راستای فقرزدایی در پیش بگیرند. سرمایه ­گذاری حکومت افغانستان، سازمان­ های بین‌المللی، مؤسسات ملی و بین‌المللی ذی‌دخل در زمینه زراعت، مال‌داری، و معادن افغانستان می ­تواند تأثیر چشمگیری بر جلوگیری از فقر و بیکاری مردم این سرزمین داشته باشد.
  2. آگاهی‌دهی عمومی در مورد پیامدهای کار کودکان: حکومت افغانستان در همکاری با سایر نهادهای ذی‌دخل لازم است که برنامه ­هایی جهت آگاهی عمومی از پیامدهای کار کودکان تنظیم نماید و از طریق رسانه­ های سمی، بصری و چاپی و همچنین از طریق منابر و مساجد در اختیار مردم قرار دهد.
  3. ایجاد امید به آینده: فرمت حکومت، شیوه ­ای حکمرانی، فساد اداری، تبعیضات عریان و… در هرچه بیشتر تاریک شدن آینده برای کودکان و نوجوانان نقش بنیادی دارند. مقامات حکومت سرپرست می ­توانند با تعریف نوع نظام در مشورت با مردم، تجدیدنظر در شیوه ­ای حکمرانی، مبارزه با فساد اداری و برچیدن تبعیضات از کلیت دستگاه مدیریتی کشور، به مردم امید بدهند و روزنه ­ای فراروی زندگی آینده ­ای آنها باز کنند.
  4. وضع قوانین مناسب و منصفانه در زمینه کار به‌ویژه کار کودکان: امروزه افغانستان در کل با یک آنارشیسم حقوقی مواجه است. تمام قوانین گذشته از جمله قوانین مربوط به کار عملاً ملغی هستند و این باعث شده است که ازیک‌طرف کارگر و کارفرما با الزامات و منهیات معلوم روبه‌رو نباشند، دستگاه اجرای و قضایی نیز گرفتار نوع سلیقه گرایی باشند و در نتیجه سیاست­ مبارزه با کار کودکان در گیرودار این ندانم ­ها و سلیقه ­ها اسیر شود و هیچ وقت به موفقیتی که باید داشته باشد دست نیابد.
مبارزه با کار کودکان
مبارزه با کار کودکان در افغانستان نیازمند تبیین سیاست های استراتژیک است

تمنا پوپلزی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=6026

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات