Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

در سال‌های اخیر، موضوع مهاجرت گسترده اتباع افغانستان به ایران ـ به یکی از مسائل مهم اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای برای کشور میزبان تبدیل شده است. از طرف دیگر طبیعی است که این حجم از مهاجرت پیامدهایی به‌همراه داشته باشد؛ از فشار اقتصادی بر زیرساخت‌های ایران گرفته تا ضرورت تنظیم قوانین کار و اقامت. اما چیزی که می‌تواند این موضوع را به بحرانی خطرناک بدل سازد، نه خود مهاجرت، بلکه سوءاستفاده از آن برای دامن زدن به نفرت و جدایی است.

در این میان، هادی کسایی‌زاده به‌عنوان فردی که نام خبرنگار را یدک می‌کشید، اما در عمل نقش یک نفاق‌انداز رسانه‌ای را ایفا می‌کرد، به چهره‌ای بحث‌برانگیز بدل شد. او به‌جای ایفای وظیفه خبرنگاری که باید مبتنی بر حقیقت‌جویی و روشنگری باشد، به تریبونی برای مهاجرستیزی تبدیل شد. نوشته‌ها و اظهارات او بارها حاوی ادبیاتی بود که نه تنها مهاجرین افغان را تحقیر می‌کرد، بلکه چهره ایران را برای ملت افغانستان و حتی در سطح منطقه مخدوش می‌ساخت.

محکومیت او به ۱۵ ماه حبس، جریمه سنگین و اخراج از خبرنگاری، در نگاه نخست شاید یک دوسیه‌ی قضایی معمولی به نظر برسد؛ اما در واقع، این رویداد حامل پیام‌های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی عمیقی برای همه به ویژه جامعه افغانستان است که نیازمند تحلیل و بررسی جدی است. پرسشی اساسی اینست که ارگانهای عدلی و قضایی ایران چگونه با اتخاذ رویکرد عادلانه و آینده‌نگرانه، هم از حقوق جامعه مهاجرین صیانت کرده است و هم راه را بر پروژه‌های نفرت‌پراکنی و نفاق بسته تا روابط دیرینه و تاریخی ایران و افغانستان دچار خدشه نشود؟

  • کسایی‌زاده؛ پروژه‌ای برای نفرت، نه یک فرد عادی

خبرنگاری در ذات خود رسالتی سنگین دارد: رساندن حقیقت به جامعه و نظارت بر قدرت. اما در دنیای امروز، رسانه می‌تواند هم ابزار روشنگری باشد و هم ابزار فریب. کسایی‌زاده در ظاهر یک خبرنگار بود، اما در عمل نقش او فراتر از یک فرد و شبیه به پروژه‌ای هدایت‌شده به نظر می‌رسید. چرا که مهاجرستیزی او نه به‌صورت مقطعی و فردی، بلکه به شکلی سازمان‌یافته و مداوم دنبال می‌شد.

او طی سال‌های اخیر بارها در نوشته‌ها و ویدیوهای خود مهاجرین افغان را با الفاظی تحقیرآمیز خطاب کرد و کوشید آنان را تهدیدی برای ایران معرفی نماید. در شرایطی که هزاران مهاجر افغان با کارگری، کارآفرینی و تلاش روزانه در اقتصاد ایران نقش ایفا می‌کردند، او می‌کوشید تصویری وارونه و منفی از آنان بسازد. چنین مواضعی نه تنها به روان جامعه مهاجرین ضربه می‌زد، بلکه سبب ایجاد بدبینی در میان بخشی از جامعه ایران نسبت به همسایگان دیرینه می‌شد.

این نکته مهم است که انتقاد از وضعیت مهاجرت یا ضرورت قانونمندسازی آن، امری پذیرفته و حتی ضروری است. اما تفاوت بنیادی میان نقد دلسوزانه و نفرت‌پراکنی مغرضانه وجود دارد. کسایی‌زاده به جای نقد سازنده، به ابزار نفاق بدل شد. او از مشکلات واقعی بهره‌برداری کرد تا دشمنی بیافریند. این دقیقاً همان چیزی است که پروژه‌های خارجی نیز به دنبال آن‌اند: ایجاد شکاف میان ملت‌های همسایه برای تضعیف آنان.

مهاجرستیزی در ظاهر علیه افغان‌هاست، اما در باطن تهدیدی برای ایران محسوب می‌شود. زیرا تصویر بین‌المللی ایران را تخریب می‌کند، روابط دیرینه دو ملت را آسیب می‌زند و در نهایت بهانه‌ای به دست دشمنان مشترک می‌دهد. بنابراین، برخورد با چنین جریان‌هایی در حقیقت دفاع از منافع ملی ایران نیز محسوب می گردد.

  • اقدام به‌جا و آینده‌نگرانه ارگانهای عدلی و قضایی ایران

محکومیت کسایی‌زاده به زندان، جریمه و اخراج از خبرنگاری، نشان‌دهنده جدیت نهادهای عدلی و قضایی ایران در برخورد با نفرت‌پراکنی علیه مهاجرین افغان است. این اقدام صرفاً یک حکم حقوقی نیست؛ بلکه بیانیه‌ای روشن است مبنی بر اینکه دستگاه قضایی ایران، به پیوند برادری و همسایگی با افغانستان پای بند است و به این موضوع اهمیت میدهد.

در این زمینه باید از دستگاه قضایی ایران قدردانی کرد. زیرا این اقدام نشان داد که عدالت فراتر از مرزهای قومی و ملی، حافظ کرامت انسانی است. ایران با این تصمیم، پیام دوستی به ملت افغانستان فرستاد و تأکید کرد که روابط دو ملت ریشه‌دارتر از آن است که با نفرت‌های مصنوعی آسیب ببیند.

از این رو اقدام قضایی علیه کسایی‌زاده برای مردم افغانستان حامل پیامی روشن است: ایران برادری تاریخی خود را پاس می‌دارد و اجازه نخواهد داد پروژه‌های نفاق روابط دو ملت را مخدوش سازند. این پیام می‌تواند بخشی از بی‌اعتمادی‌های ایجادشده در جامعه مهاجرین را ترمیم کند و زمینه‌ای برای هم زیستی و قانونمداری را بیشتر فراهم آورد.

  • مهاجرین افغانستان؛ قانون‌مدار، زحمتکش و خواستار همزیستی

جامعه مهاجرین افغان در ایران جمعیتی بزرگ و متنوع است. از کارگران ساختمانی گرفته تا محصلان دانشگاه‌ها، آنان سهمی جدی در اقتصاد و اجتماع ایران دارند. این واقعیت که بسیاری از مهاجرین افغان مشاغل سخت و پرزحمت را بر عهده گرفته‌اند، نشان می‌دهد که حضور آنان بیشتر به‌عنوان نیروی کار و تولید است تا باری بر دوش جامعه میزبان.

از طرف دیگر اکثریت مهاجرین افغان خواستار زندگی آرام و قانونمندند. آنان نه به‌دنبال آشوب، بلکه به‌دنبال امنیت و فرصت برای کار و تحصیل‌اند. مشکل اصلی در برخی مواقع، نبود سیاست‌های سازمان‌یافته برای مدیریت مهاجرت است؛ مسئله‌ای که باید با همکاری دو دولت ایران و افغانستان حل شود.

مهاجرستیزانی مانند کسایی‌زاده می‌کوشند این واقعیت را وارونه نشان دهند؛ مهاجر قانون‌مدار و زحمتکش را به تهدید و بحران تبدیل کنند. این تصویرسازی خطرناک است، زیرا بر افکار عمومی تأثیر می‌گذارد و می‌تواند به تبعیض‌های اجتماعی دامن بزند.

ایران و افغانستان تنها دو کشور همسایه نیستند؛ بلکه دو ملت هم‌سرنوشت‌اند. زبان مشترک، دین مشترک، تاریخ و فرهنگ مشترک، پیوندی عمیق میان آنان ایجاد کرده است. هر پروژه‌ای که بخواهد این پیوند را بشکند، در حقیقت پروژه‌ای علیه آینده هر دو ملت است. بنابراین، برخورد با نفاق‌اندازان دفاع از این هم‌سرنوشتی است.

کسایی‌زاده
محکومیت کسایی‌زاده اقدامی به جا و در جهت مبارزه با مهاجرستیزی در ایران بود
  • خلاصه کلام: عدالت در برابر نفاق

محکومیت هادی کسایی‌زاده را باید نه به‌عنوان یک دوسیه فردی، بلکه به‌عنوان نمونه‌ای از رویکرد عدالت‌محور دستگاه‌های قضایی ایران دید. این اقدام نشان داد که نفرت و مهاجرستیزی جایی در نظام حقوقی ایران ندارد و کسانی که در این مسیر گام بردارند، با واکنش جدی روبه‌رو خواهند شد.

در نهایت، باید دانست که برادری میان ایران و افغانستان بسیار عمیق‌تر از آن است که با نفرت‌های مصنوعی آسیب ببیند. این برادری، میراث تاریخ مشترک است و آینده‌ای مشترک را نیز رقم خواهد زد. محکومیت کسایی‌زاده، سندی است بر اینکه عدالت می‌تواند چراغ راه این آینده باشد.

فیض الله صدیقی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9718

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *