جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

اوایل ماه قوس سال جاری، کاروان مسافران که شامل کودکان، نوزدان و زنان بودند، در بزرگ‌راهِ اصلی اتصال کُرَم پاکستان مورد حمله‌ای افراد مسلح قرار گرفت که بیش از 80 نفر قربانی و 156 نفر مجروح و زخمی گردیدند. به دنبال این حادثه‌ی دلخراش، ناامنی‌ها و درگیری‌ها در این منطقه تداوم یافتند و مطابق برخی گزارش‌ها تاکنون بیش از 133 نفر کشته شده است.

این در حالی است که سازمان‌های بین المللی و حامیان حقوق بشر، در رابطه به بحران کُرَم سکوت کرده اند و دولت پاکستان نیز ظاهرا به نظر می رسد تعمدا کم‌کاری و کوتاهی می‌کند تا ناامنی‌ها و درگیری ها در منطقه مذکور تداوم یابد. به همین دلیل لازم است تا به کابوس پایان ناپذیر ساکنین کُرَم پاکستان پرداخته شود و سیاست‌های ترسناکِ اسلام آباد حداقل در رابطه به وضعیت کُرَم مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.

دلایل بحران کُرَم پاکستان

منطقه کُرَم، به‌ویژه بخش بالایی آن (پاراچنار/پاره چینار)، واقع در ایالت خیبرپختونخوا پاکستان، یکی از مناطق راهبردی در مرز افغانستان و پاکستان است. این منطقه دارای تاریخی پیچیده از درگیری‌های قبیله‌ای است که به دوران پیش از استقلال پاکستان بازمی‌گردد. اگرچه این تنش‌ها معمولاً با روایت‌های مذهبی و فرقه‌ای تفسیر می‌شوند، اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که عوامل دیگری نظیر اختلافات بر سر زمین و منابع طبیعی، نقش محوری‌تری در این درگیری‌ها ایفا می‌کنند.

بخش عمده‌ای از درگیری‌ها در این منطقه بر سر تصاحب زمین‌های کشاورزی و مراتع بوده است. بر اساس داده‌های محلی، هزاران جریب زمین در این منطقه بین قبایل مختلف مورد ادعا قرار گرفته است. در این میان، رقابت بین قبایل طوری (که عمدتاً شیعه هستند) و قبایل دیگر مانند منگل و دیگر قبایل اهل سنت، از قدیمی‌ترین نزاع‌های منطقه به شمار می‌رود.

در دوران استعمار بریتانیا، منطقه کُرَم به عنوان بخشی از مناطق قبیله‌ای تحت کنترل غیرمستقیم قرار داشت. سیاست‌های بریتانیا برای مدیریت این مناطق، از جمله ترویج نظام جرگه و عدم تدوین قوانین مدرن زمین‌داری، به تداوم این منازعات دامن زد. این اختلافات، هرچند ریشه‌دار و گاه شدید بودند، اما اغلب توسط بزرگان قبایل و ریش‌سفیدان از طریق مذاکرات و راهکارهای سنتی حل‌وفصل می‌شدند. نظام جرگه، به‌عنوان سازوکاری محلی، نقش مهمی در کاهش تنش‌ها و ایجاد سازش میان طرفین ایفا می‌کرد و اجازه نمی‌داد این اختلافات به خشونت‌های گسترده منجر شوند.

اما با گذر زمان و به‌ویژه در دو دهه اخیر، نفوذ گروه‌های افراطی و مسلح در این منطقه، پویایی درگیری‌ها را تغییر داد. این گروه‌ها که اغلب با ایدئولوژی‌های مذهبی افراطی عمل می‌کردند، اختلافات ملکی و قبیله‌ای را به ابزارهایی برای شعله‌ور کردن تنش‌های فرقه‌ای تبدیل کردند. نزاع‌هایی که پیش‌تر بر سر زمین و آب بود، اکنون رنگ‌وبوی مذهبی به خود گرفت و بهانه‌ای برای ایجاد شکاف‌های عمیق‌تر میان جوامع شیعه و سنی شده است.

این تغییر در ماهیت درگیری‌ها، نه‌تنها بافت اجتماعی منطقه را مختل کرده، بلکه باعث شده است که نظام‌های سنتی حل‌وفصل منازعات، از جمله جرگه‌ها، کارایی خود را از دست بدهند. گروه‌های مسلح با استفاده از ابزار خشونت و تهدید، مسیر دیالوگ و مذاکره را مسدود کردند و مردم را به درگیری‌های خشونت‌بار و ناخواسته کشاندند. یکی از پیامدهای اصلی این تغییر، تضعیف همزیستی تاریخی میان جوامع منطقه کُرَم است. جایی که روزی نزاع‌ها بر اساس مصلحت‌های قبیله‌ای و اقتصادی پایان می‌یافت، اکنون به میدان جنگی با انگیزه‌های ایدئولوژیک و مذهبی بدل شده است. نفوذ این گروه‌ها و بی‌توجهی دولت پاکستان به ریشه‌های اصلی این بحران، وضعیت را بیش از پیش پیچیده و امنیت محلی را متزلزل کرده است.

کُرَم پاکستان
بی توجهی دولت اسلام آباد به بحران کُرَم پاکستان، بحران را تشدید کرده است

کُرَم در محاصره و سکوت مبهم اسلام آباد

کُرَم پاکستان، این روزها شاهد یکی از تاریک‌ترین فصول تاریخ خود است. محاصره شدید ساکنان این منطقه توسط گروه‌های مسلح و افراطی، زندگی مردم را به کابوسی پایان‌ناپذیر تبدیل کرده است. راه‌های عبور و مرور مسدود شده و بازارهای محلی، به سکوتی سنگین و خفقان‌آور فرو رفته‌اند. مردم این منطقه، که سال‌ها با چالش‌های مختلف دست‌وپنجه نرم کرده‌اند، حالا با بحران انسانی بی‌سابقه‌ای روبه‌رو استند.

محاصره کُرَم تنها به قطع دسترسی به نیازهای اولیه ختم نمی‌شود. موترهای حامل مواد غذایی، سوخت، و دوا به محض ورود به منطقه هدف حملات گروه‌های مسلح قرار می‌گیرند. این وضعیت، ساکنان را با کمبود شدید مواد غذایی و دیگر اقلام ضروری روبه‌رو کرده است. خانواده‌ها برای تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای خود در مضیقه استند و بیماران، به‌ویژه کودکان و سالمندان، با خطر مرگ مواجه‌اند.

در این میان، دولت پاکستان به جای اتخاذ تدابیر عملی برای رفع محاصره و بازگرداندن امنیت، به سیاست‌هایی بی‌تفاوت و حتی مشکوک روی آورده است. ناتوانی اسلام‌آباد در مقابله با گروه‌های مسلح و آزاد گذاشتن میدان برای آن‌ها، این گمان را تقویت می‌کند که دولت در اعمال فشار به ساکنین این منطقه از طریق این گروه‌ها، نقش غیرمستقیم دارد. این در حالی است که ساکنین منطقه، که از حامیان عمران خان در انتخابات گذشته بودند، اکنون نه‌تنها از حمایت سیاسی محروم مانده‌اند، بلکه با بی‌توجهی کامل دولت روبه‌رو شده‌اند.

سیاست‌های ترسناک دولت پاکستان نه‌تنها به بهای نابودی امنیت و رفاه مردم کُرَم تمام شده، بلکه زمینه‌ساز گسترش تنش‌های مذهبی و قومی در منطقه نیز شده است. با وجود اعتراضات و تحصن‌های متعدد مردم کُرَم و نمایندگان آن‌ها، هیچ اقدام جدی برای رفع بحران صورت نگرفته است. این سکوت و بی‌عملی دولت، به‌نوعی تأیید ضمنی اعمال خشونت‌آمیز گروه‌های افراطی است که به تهدیدی جدی برای ثبات منطقه‌ای تبدیل شده‌اند.

آنچه این بحران را تلخ‌تر می‌کند، سکوت معنادار نهادهای بین‌المللی و حامیان حقوق بشر در قبال وضعیت کُرَم است. در حالی که مردم این منطقه با بحران انسانی جدی روبه‌رو استند، این نهادها هیچ اقدام جدی برای وادار کردن دولت پاکستان به پاسخگویی انجام نداده‌اند. این در حالی است که در مورد افغانستان، حتی مسائل کوچک‌تر با حساسیت و دخالت فوری این نهادها مواجه می‌شود.

رفتار دوگانه نهادهای بین‌المللی، سوالات جدی درباره اولویت‌های آن‌ها ایجاد کرده است. چگونه ممکن است بحران انسانی در کُرَم پاکستان که جان هزاران نفر را تهدید می‌کند، نادیده گرفته شود، اما مسائل کوچک‌تر در افغانستان بارها برجسته و مورد مداخله قرار گیرند؟ این رفتار نه‌تنها اعتبار نهادهای حقوق بشری را زیر سوال می‌برد، بلکه به تشدید بحران و احساس بی‌عدالتی در میان مردم منطقه دامن می‌زند.

درس‌هایی کُرَم برای افغانستان و مسئولیت نهادهای بین‌المللی

بحران کُرَم در پاکستان، به‌وضوح نشان‌دهنده پیامدهای فرقه‌گرایی، سوءمدیریت و بی‌توجهی به شکایات مردم است. این وضعیت هشداری جدی برای افغانستان است که از سیاست‌های مبتنی بر تفرقه پرهیز کرده و وحدت ملی را به عنوان یک اولویت حیاتی حفظ کند. تنوع قومی و مذهبی افغانستان، اگر به درستی مدیریت نشود، می‌تواند زمینه‌ساز چالش‌هایی مشابه شود. تاریخ به ما آموخته است که بی‌عدالتی و تبعیض، تنها به تقویت افراط‌گرایی و تشدید بحران‌های اجتماعی منجر خواهد شد.

در عین حال، بحران کُرَم مسئولیت‌های سنگینی را متوجه نهادهای بین‌المللی می‌کند. رفتار دوگانه جامعه جهانی، که در مسائل کوچک‌تر افغانستان مداخله کرده ولی در برابر فاجعه انسانی در کُرَم سکوت کرده است، غیرقابل قبول است. نهادهای حقوق بشری و سازمان‌های بین‌المللی موظف‌اند دولت پاکستان را برای رفع محاصره، تأمین امنیت و پاسخگویی در قبال مردم منطقه تحت فشار قرار دهند. جامعه جهانی نمی‌تواند نسبت به رنج‌های مردم کُرَم بی‌تفاوت باشد و باید از استانداردهای واحد در برخورد با بحران‌های انسانی استفاده کند.

تجربه کُرَم پاکستان یادآور این حقیقت است که مدیریت بحران و تأمین عدالت، نه تنها مسئولیت دولت‌ها بلکه تعهدی جهانی است. فشار بر دولت پاکستان برای پایان دادن به این بحران، نه تنها کمکی به مردم کُرَم خواهد بود، بلکه می‌تواند به تقویت ثبات و امنیت در کل منطقه نیز منجر شود. این یک آزمون واقعی برای نهادهای بین‌المللی است تا نشان دهند آیا واقعاً در حمایت از حقوق بشر بی‌طرف هستند یا خیر.

کُرَم پاکستان
رسیدگی به کُرَم پاکستان، مسئولیتی جهانی است

مسلم اخلاقی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7257

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *