یومالنکبه 2025
در آستانهی هفتاد و ششمین سالگرد یومالنکبه (۱۵ می ۱۹۴۸)، قرار داریم. یومالنکبه روزی که فلسطین شاهد یکی از بزرگترین فجایع تاریخ خود بود، فرصتی است برای تأمل در اشغال، آوارگی و مقاومتی که همچنان ادامه دارد. این روز، نهتنها یادآور غصب سرزمین و هویت یک ملت است، بلکه نمادی از رنجهای مشترکی است که ملتهایی مانند فلسطین و افغانستان در برابر اشغال و ستم غرب متحمل شدهاند.
یومالنکبه، زمانی آغاز شد که رژیم صهیونیستی با حمایت قدرتهای غربی اعلام موجودیت کرد، حدود ۸۰ درصد از خاک فلسطین را اشغال نمود و صدها هزار فلسطینی را آواره کرد. این فاجعه، که تا امروز با جنایات رژیم صهیونیستی در غزه ادامه دارد، ضرورت تحلیل عمیق و بازتاب همدلی ملتهای تحت ستم را بیش از پیش آشکار میکند. این مقاله، با تکیه بر دادههای تاریخی و تجربی، به بررسی ابعاد یومالنکبه، جنایات رژیم صهیونیستی، نقش سازمان ملل و پیوندهای همدلی میان فلسطین و دیگر ملتهای مقاوم میپردازد.
امتداد فاجعه از فلسطین تا افغانستان
در قرن بیستم، دو فاجعهی تاریخی مسیر زندگی میلیونها انسان را در دو سرزمین متفاوت ولی همسرنوشت تغییر داد: یومالنکبه در فلسطین و کودتاهای خونین در افغانستان. یکی در غرب آسیا با اشغال سرزمین، آوارگی و پاکسازی قومی آغاز شد؛ دیگری در قلب آسیا با کودتایی خونین که دریچهای به سوی دههها خشونت و مداخله خارجی گشود. فلسطین با اعلام موجودیت اسرائیل، شاهد اخراج بیش از ۷۵۰ هزار انسان بیدفاع شد؛ افغانستان نیز با حمایت شوروی از دولت کمونیستی و سپس ورود گروههای تندرو، از جامعهای فرهنگی و متنوع به میدانی از جنگ و مرگ بدل شد.
این فجایع تاریخی نه تنها یک بار، که بارها و بارها تکرار شدند؛ گویی تاریخ، با سماجت، بر زخم این ملتها نمک میپاشد. در فلسطین، النکبه نه حادثهای در گذشته، بلکه زنجیرهای از اشغال، تبعیض و کشتار است که با محاصره غزه، بمباران مکاتب و شفاخانهها و قتلعام کودکان، تا امروز ادامه دارد. در افغانستان، فروپاشی دولت پیشین، بازگشت طالبان و قطع کمکهای خارجی، میلیونها نفر را به کام گرسنگی، مهاجرت و بیخانمانی کشانده است؛ همانگونه که اردوگاههای پناهندگی در غزه و لبنان، امروز به اردوگاههای مرزی پاکستان شبیه شدهاند.
وجه مشترک این دو ملت، نه فقط در آوارگی و بیسرزمینی، بلکه در شکسته شدن رؤیای آینده است. فلسطینیان نسلی پس از نسل در چادری متلاشی متولد میشوند؛ افغانها نیز در سایهی جنگ و نان خشک بزرگ میشوند، بی آنکه کودکی، امنیت یا آموزش ببینند. در هر دو سرزمین، هویت جمعی نه بر پایه امید، که بر بایگانی درد و حافظهی مقاومت شکل گرفته است؛ زخمهایی که در شعر، داستان، روایت شفاهی و نگاه بیپناه کودکان جاودانه شدهاند.
فلسطین و افغانستان، در ظاهر دو نقطهی دور از هماند، اما در بطن خود آیینهی رنج مشترکند. وقتی سخن از فجایع بشری، اشغال و بیعدالتی است، این دو ملت همانندند؛ ملتهایی که قربانی بیتفاوتی جهانیان، بازی قدرتها و دروغهای سیاستمداران شدهاند. آنچه این دو ملت را زنده نگه داشته، نه حمایت بینالمللی، که روحیهای بینظیر برای بقا، روایت و مقاومت است؛ و همین مقاومت، شاید روزی تاریخ را مجبور به بازنویسی کند.
یومالنکبه 2025؛ از کابل تا غزه؛ امیدی که در سنگ و تفنگ زنده است
فلسطینیان، از روزی که اشغال سرزمینشان آغاز شد تا همین لحظه، هرگز سر تسلیم فرود نیاوردهاند. از قیامهای مردمی در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی گرفته تا انتفاضهی نخست و دوم، و از مقاومتهای خیابانی تا عملیاتهای نظامی دقیق گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی، روایت این سرزمین، حکایت ایستادگی است.
طوفانالاقصی در اکتبر ۲۰۲۳، نقطهی اوج این پایداری بود؛ عملیاتی که با هدف قرار دادن پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی، توازن جدیدی در میدان نبرد ترسیم کرد. در حالیکه تلآویو با بمباران کور کودکان و زنان را هدف میگیرد، مقاومت فلسطین با دقت عساکر و تأسیسات نظامی را نشانه میرود؛ نشانی روشن از برتری اخلاقی و بلوغ نظامی.
این روایت آشناست. ملت افغانستان نیز، پس از بیست سال اشغال از سوی آمریکا و ناتو، در آگست ۲۰۲۱ طعم آزادی را چشید. چنانکه ذبیحالله مجاهد در اکتبر ۲۰۲۳ گفت: «ما درد فلسطینیان را درک میکنیم، زیرا خودمان زیر اشغال رنج کشیدهایم.» همین تجربهی مشترک از رنج و مبارزه، پیوندی عمیق میان دو ملت پدید آورده است. فلسطینیان، امروز، با امید به آیندهای آزاد مینگرند؛ همانگونه که افغانها از میان آتش اشغال برخاستند.

نتیجه: یومالنکبه روزی است که فاجعه آغاز شد اما شکست نه
باتوجه به آنچه که گفت شد، اینک می توان گفت که یومالنکبه، روزی است که فاجعه آغاز شد؛ روز آوارگی و اشک، روزی که خانهها در آتش سوختند و مادران، کودکانشان را به خاک سپردند. اما این روز، فقط یادآور یک اندوه تاریخی نیست؛ نمادی از ایستادگی و بیداری هم هست. مشعل مقاومت از دل همین خاکسترها برافروخته شده است. هفتاد و شش سال پس از آن روز، ملت فلسطین هنوز ایستاده، با مشتهای گرهکرده و دلهای پر از امید.
همبستگی ملتهایی چون افغانستان، که خود بهای آزادی را پرداختهاند، به فلسطین معنا میدهد؛ و فریاد محور مقاومت، نویدبخش طلوعی است که در آن، قدس آزاد خواهد شد. بنابراین جهانیان باید جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کنند، حاکمان خونریز آن را به پای میز محاکمه بکشانند و صدای مقاومت را بشنوند. یومالنکبه 2025، فراتر از یک روز، یک فریاد است؛ فریادی برای آزادی، برای کرامت انسانی، برای بازگشت به خانه. و این فریاد، تا تحقق پیروزی، خاموش نخواهد شد.

نقیب الله جمشید