21 ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺩﺭ چنین روزی ﯾﻌﻨﯽ تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۰۱ ﻣﯿﻼﺩﯼ برابر با 15 میزان 1380، متجاوزین غربی ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﯼ ایالات متحده ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺗﻤﺎﻡ اصول ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﯾﻢ ﻣﻘﺪﺱ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ و ظالمانه ای ﮐﺮﺩﻧﺪ. متجاوزین ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ بنا به گفته خودشان، آمده بودند تا انتقام حادثه 9/11 سپتمبر 2001 را بگیرند که برای ما افغانها هیچگاه ﻗﺎﺑﻞ قبول ﻧﺒﻮﺩﻩ، نیست و نخواهد بود. ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻓﻐﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺭ این ﺣﺎﺩﺛﻪ نقشی نداشتند ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ. اما ﺑﺎﺯ ﻫﻢ روسای دول ﻭﻗﺖ ایالات متحده ﻭ ﻣﺘﺤﺪین اروپایی اش ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺗﻤﺎﻡ اصول ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﯾﺖ ﻫﯿﭽﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩ و شواهدی، ﺑالای ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ حمله ور شدند.
ایالات متحده برای اینکه بتواند ابتدا تجاوز و سپس ماندن خود را در کشور توجیه کند و خود را از وجهه یک کشور متجاوز به یک کشور صلح دوست و ناجی تغییر بدهد، اهداف و دلایل متنوعی را برای جهانیان عنوان کرد:
پس از سقوط رژیم طالبان، بنا به گفته جهانیان ایالات متحده به کشوری آزاد تبدیل شد. کشوری که قرار بود نمونه موفق دموکراسی در خاورمیانه باشد که از سوی آقای بوش و کاندولیزا رایس وزیر وقت امور خارجه امریکا تبلیغ می شد.
آنها به کرار عنوان می کردند که ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩه ﺧﻮاهد شد، ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ریشه کن خواهد شد، ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺣﮑﻮﻣﺘﺪﺍﺭﯼ براساس میل و خواست افغانها ایجاد خواهد شد، ﺛﺒﺎﺕ، امنیت و صلح را ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ. ﺍﻣﺎ اینک ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ 21 ﺳﺎﻝ همگی ﺷﺎﻫﺪ ﻫﺴﺘﯿﻢ که امریکایی ها به هیچکدام وعده هایی که به مردم داده بودند نتوانستند عمل کنند، در نهایت آنها از کشور گریختند و کشور را براساس توافقی با طالبان، رها ساخته و شبانه گریختند و افغانستان نه تنها بر روی پای ایستاده نتوانست بلکه به کشوری همانند قبل از 11 سپتمبر 2001 تبدیل شد.
ایالات متحده و متحدین اروپایی اش که به بهانه جنگ علیه تروریسم و از بین بردن طالبان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ میلادی به افغانستان حمله ور شدند، پس از مدت ۲۰سال اشغال کشور و جنگی بی ثمر که تنها کشتار زنان و مردان بی دفاع و قدرت گرفتن دوباره طالبان عاید این مردم بود، ناگهان به صورت شبانه از پایگاه نظامی شان در ولسوالی بگرام گریختند و کشور را تقدیم طالبان کردند.
به هر حالت، در این مقاله تلاش داریم تا به پیامدهای 20 ساله ایالات متحده در افغانستان بپردازیم:
دموکراسی ناکارآمد
همانطور که گفته شد ایالات متحده به بهانه مبارزه و ریشه کن سازی تروریسم در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ به افغانستان حمله ور شد. قوای ائتلاف به رهبری امریکا پس از انکه رژیم طالبان را سرنگون ساختند، اهداف و بهانه های جدیدی را برای خود تعریف و به مردم افغانستان ارائه کردند مانند نظم دموکراسی در این کشور.
پیش از اینکه به این مسئله بپردازیم باید بدانیم که منطقه آسیای میانه که افغانستان هم تا حدودی شامل آن می شود منطقه ای سنتی با جوامع قبیله ای هستند که صدور ارزش های دموکراسی در این مناطق بسیار سخت بوده و برای مردم این منطقه قابل پذیرش نخواهد بود.
با صدور دموکراسی در کشور، مردم به این اندیشه بودند که دموکراسی یعنی اینکه هر انچه می توانی، انجام دهی! به همین دلیل در کشور ارزش های دموکراسی و لیبرالیسم که مغایر با ارزش های اسلامی بود، به شدت رونق پیدا کرد. مردم هنگامی که این وضعیت را دیدند، نسبت به انچه امریکایی ها به افغانستان صادر کرده بودند، بدگمان شدند و ساز مخالفت را با آنها زدند.
متاسفانه این مسئله را مقامات امریکایی ندانستند و بدون آگاهی به افغانستان حمله ور شدند، همانطور که بسیاری از مقامات نظامی و غیرنظامی امریکایی در مصاحبه های خود به این موضوع تاکید کرده اند.
شکست در دولت سازی
فاجعه سقوط افغانستان سوالات بسیاری را در مورد امکان سنجی مسئله ملت سازی به عنوان یک هدف سیاست خارجی، مطرح کرده است. چرا ملت سازی در افغانستان شکست خورده است، همانطور که بسیاری استدلال می کنند، پس از جنگ جهانی دوم این مسئله در آلمان و ژاپن به خوبی کار کرد؟
سقوط پرشتاب نظام جمهوری در افغانستان به دست طالبان پس از دو دهه تلاش غرب برای تغییر جامعه سنتی به جامعه ای دموکرات، تردیدهای جدیدی را در مفهوم ملت سازی ایجاد کرد. ایالات متحده و متحدانش از ۷ اکتبر ۲۰۰۱ به بعد، در پروژه افغانستان سرمایه گذاری زیادی کردند. با این حال که تعداد زیادی جان های خود را در این مسیر از دست دادند (چه نظامی و چه غیرنظامی) و تریلیونها دالر سرمایهگذاری شده به هدر رفته است.
قبل از حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش و بسیاری از محافظه کاران ایالات متحده از آغاز دوره جدیدی از تغییرات دموکراتیک، آزادی و رفاه در خاورمیانه صحبت کردند. بسیاری از افغان ها نیز ایده یک ملت حامی آزادی و دموکراسی را پذیرفتند که پس از دو دهه سرمایه گذاری این طرح تا حد زیادی شکست خورد.
اولین درسی که می توان از شکست دولت سازی در افغانستان گرفت این است که هیچگاه مداخلات خارجی نمی تواند چیزی به نام دولت – ملت سازی را شکل دهد. افغانستان با وجود جامعه ای چند فرهنگی و قومی هرگز نتوانست از این سود ببرد.
مسئله دیگری که باعث شد دولت ملت سازی در کشور شکل نگیرد و یا با شکست روبرو شود مسئله کمک های خارجی بود. کمک های مالی نه تنها وابستگی ایجاد می کنند، بلکه فساد را تغذیه و افزایش می دهند. علاوه برآن هنگامی که نیروهای خارجی عنوان کردند که افغانستان را ترک می کنند، انگیزه برای دزدی میان مقامات افغان افزایش یافت.
فقر گسترده
براساس گزارش سازمان برنامه جهانی غذا ملل متحد، افغانستان با بحران اقتصادی شدیدی دست و پنجه نرم می کند. دفتر ملل متحد برای هماهنگی امور انسان دوستانه (اوچا) در تویتی نگرانی اش را از وضعیت فعلی افغانستان ابراز کرده است: “19 میلیون نفر با ناامنی غذایی مواجه هستند، 25 میلیون نفر در فقر به سر می برند، 8/5 میلیون نفر در بیجاشدگی طولانی مدت داخلی گرفتار هستند و هزاران خانه در اثر سیل و زلزله آسیب دیده اند”
در همین حال، برنامه جهانی غذا نگرانی هایی را نیز در مورد بحران اقتصادی در افغانستان ابراز کرده است. این نهاد در حساب توییتری خود عنوان کرد: “بحران اقتصادی، مشاغل، معاش و معیشت را در سراسر افغانستان از بین برده است.”
قحطی گسترده در کشور تا بدان جا پیش رفته است که خانواده های افغان برای اینکه بتوانند مسئله گرسنگی خود را حل و فصل کنند، دختران خود را فروش و یا در کودکی آن را مجبور به ازدواج با کلان سالها می کنند و مبلغ هنگفتی را برای مدتی محدود، دریافت می نمایند.
برهمین اساس ملل متحد گزارش داده است که فقر در افغانستان سبب افزایش ازدواج دختران زیر سن شد. این نهاد مهم بین المللی در گزارش خود عنوان می کند که بسیاری از خانواده ها در افغانستان بر اثر فقر و از روی ناامیدی مجبور شده اند که دختران خود را در سن کم به شوهر بدهند.
اکنون میتوان دریافت هشدار نهادهای مختلف جهانی درباره افزایش فقر وبحران غذا در کشور این معنی را می دهد که حضور اشغالگرانه دو دهه ای ایالات متحده و متحدین اروپایی اش در این کشور، نه تنها کمکی به انکشاف نکرده، بلکه افغانستان را به یکی از بحرانی ترین کشور جهان تبدیل کرد.
امریکا در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ برای کشتار مردم ملکی آمده بودند؟
ایالات متحده پس از حضور دو دهه ای در افغانستان نه تنها نتوانست رفاه اقتصادی، حکومتداری خوب، امنیت و ریشه کن سازی تروریسم و … را در این کشور تامین کند بلکه خود باعث ناامنی های بیشتری در دوران های مختلف حضورش در افغانستان شده است.
این کشور براساس گزارشات ممتد نهادهای بین المللی، توانسته است در دوره بیست ساله اش، جان 241 هزار تن از انسان های بیگناه بدون هیچ اتهام و گناهی را بگیرند.
پوهنتون براون امریکا به عنوان یکی از معتبرترین پوهنتون های این کشور با نشر گزارشی از هزینه های انسانی جنگ ۲۰ ساله امریکا در افغانستان عنوان داشته است که تاکنون ۲۴۱ هزار نفر از مردم افغانستان در این جنگ کشته شده اند که ۷۱ هزار و ۳۴۴ نفر از آنان ملکی بوده اند.
در ادامه این گزارش ذکر شده است ۴۷ هزار و ۲۴۵ فرد ملکی در خاک افغانستان و ۲۴ هزارو ۹۹ فرد ملکی هم در میانه سرحدات مشترک افغانستان و پاکستان و در داخل خاک پاکستان کشته شده اند. بیشتر این افراد بر اثر حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکا کشته شده اند.
همچنین این مورد را باید اضافه کرد که بین ۶۶ تا ۶۹ هزار نفر از نیروهای ارتش و پلیس افغانستان و سه هزار و ۵۸۶ نیروی نظامی آمریکایی نیز در این مدت کشته شده اند.
براساس این گزارش، نیروی هوایی آمریکا از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ نزدیک به ۷۰ هزار پرواز هواپیماهای سرنشین دار بر فراز افغانستان انجام داده است که در آن ۲۷ هزار بمب هدایت شونده را پرتاب کرده است.
تلفات طالبان برپایه تخمین پوهنتون براون ۸۴ هزارو ۱۹۱ تن اعلام شده است و هزاران نفر دیگر نیز براثر جنگ جاری، فقر گسترده و هر علت دیگری که ایالات متحده متهم اصلی می باشد، جان خود را از دست داده اند.
این گزارش ،افغانستان را به عنوان یکی از خطرناکترین کشورها برای کودکان دانسته و اضافه شده است در یک دهه گذشته هفت هزار و ۷۹۲ کودک در افغانستان کشته و ۶۶۲ تن دیگر مجروح شده اند.
براساس این گزارش، از سال ۲۰۱۰ به این طرف سه هزار زن براثر جنگ کشته و هفت هزار تن دیگر مصدوم شده اند و از سال 2020 با ثبت مرگ ۳۹۰ زن مرگبارترین سال برای زنان افغان در یک دهه گذشته بوده است.
در پایان عنوان می کنیم که در دو دهه حضور امریکا از ۷ اکتبر ۲۰۰۱ نه تنها پروژه ملت سازی در کشور شکست خورد، بلکه نتیجه ای جز بی خانمان سازی مردم و کشتن مردم افغانستان نداشت. حضور نظامی ایالات متحده جنگی پرهزینه برای امریکا و ملت افغانستان بود. درحال حاضر، پیروز این جنگ طالبان هستند. ترور و خشونت مخصوصا علیه جوامع اقلیت (شیعیان) به پایان نرسید. حقوق بشر مخصوصا برای زنان و دختران نادیده گرفته شد. ملتی که چندین نسل را در مهاجرت و جنگ سپری کرده است، دیگر امیدی برای بازگشت به وطن ندارد و در نهایت باید گفت، امریکا در افغانستان شکست خورد، حقیقتی که همه چه داخلی و چه خارجی به آن پی برده اند.