طالبان در ۲۴ اسد سال گذشته پس از خروج نیروهای امریکایی و فروپاشی نظام جمهوریت، توانستند قدرت را در اختیار گرفته و بهنوعی نظام جدیدی را شکل دهند که بهقول خودشان ” نظام اسلامی” میباشد. با این وجود اما حول و حواشی زیادی در صدر و متن نظام حاکم وجود دارد که سد راه فصل جدید افغانستان شده و آنرا بهشدت آسیبپذیر کرده است. از این میان، خبرهایی از اختلافات درونی طالبان می رسد و به نظر اختلاف نظرهایی بین اعضای رهبری طالبان وجود دارد که در این مقاله به بررسی آن پرداخته میشود که این اختلافات آیا فرصت است یا تهدید.
چرایی اختلافات درونی طالبان و نارضایتی شماری از چهرههای طالبانی
یک و نیم سال از بهقدرت رسیدن طالبان بر افغانستان میگذرد و در همان اوایل رهبری این گروه تصمیم بهبستن مکاتب دخترانه بالای صنف ششم گرفت که با واکنشهای گسترده داخلی و خارجی مواجه شد.
با حاکمیت دوباره طالبان، انتظارها بر این بود که طالبانِ امروز با طالبانِ ۲۰ سال قبل متفاوت است و همین شد که مردم افغانستان هیچگونه حرکتی در برابر این گروه انجام ندادند و امید داشتند و دارند که حاکمان فعلی اوضاع را بر وفق مراد مردم و منافع ملی بچرخانند تا کشور بعد از چهار و نیم دهه جنگ و خونریزی و اشغال، دَم خوش بزند و بهسوی پیشرفت و آرامش و صلح سوق داده شود.
از جانبی هم انتظار بر این بود که طالبان همانگونه که در اوایل گفته بودند، حکومت همهشمول تشکیل داده و همه اقوام و گروهها را در بدنه حکومت جا دهند و ارزشهای ملی و دستاوردهای گذشته همچنان حفظ شود، ولی تاکنون با آنکه وضعیت اندکی از ناحیه امنیتی و جرایم جنایی بهتر شده، اما از حکومت فراگیر خبری نیست که هیچ، در کنار آن زنان که نقش مهمی در پیشرفت و ترقی کشورها دارند، بهحاشیه رانده شده و حق کار و تعلیم و تحصیل را ندارند.
این تصمیمات رهبری طالبان اما برخی از مقامهای طالبان را هم خوش نیامده و هرازگاهی آنرا به باد انتقاد میگیرند. انتقاداتی که از اختلافات درونی طالبان خبر می دهند. در تازهترین مورد سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی، معاون رهبر طالبان وزیر داخله حکومت سرپرست در گردهمایی در خوست گفته است: برخی هستند که خودشان را برحق میدانند و تصمیماتشان را درست میدانند، اما آنها دولت و ملت را به سمت خطر میبرند. کسانی هستند که بر قدرت سلطه دارند و سیاستهایش را تغییر نمیدهند و به هیچ کسی و هیچ ملتی گوش نمیدهند چراکه فکر میکنند تنها آنها درست میگویند. این وضعیت غیرقابل تحمل است. ملت افغانستان حقی بر ما دارند.
عبدالسلام حنفی، معاون رئیسالوزرا نیز با انتقاد از تصمیمگیریها، در دانشگاه کابل گفت: تنها وظیفه مفتی این نیست که همه چیز را ممنوع کند؛ وقتی مفتی چیزی را منع میکند، باید راه بدیل هم ارایه دهد.
با این حال ملا یعقوب وزیر دفاع طالبان و پسر ملا محمد عمر، بنیانگذار این گروه نیز گفته است: از تکبر و غرور پرهیز کنیم و به خواست مشروع مردم لبیک بگوییم.
با این وجود، ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان گفته که برمبنای اخلاق اسلامی، انتقاد باید بهگونه محرم و محفوظ با امیر، وزیر یا مسوول مطرح شود.
اختلافات درونی طالبان فرصت هستند یا تهدید؟
طالبان، گروهی که عامدانه از سوی امریکا در جلسه بن کنار زده شد، در حالیکه واقعیت امر، طالبان بخشی از مردم افغانستان هستند و نباید بهحاشیه رانده میشدند و اما حیلهگری غرب کار را بهجایی کشاند که گروهی بهنام طالبان ۲۰ سال در جنگ و ستیز بودند.
همانگونه که جدیداً ذبیحالله مجاهد، اختلافات بین طالبان را شایعه خوانده و گفته است: گروههایی خارج از افغانستان در جستجوی وجود اختلاف در بین مسئولین حکومت افغانستان بوده و از صحبتهای آنان سوءاستفاده و شایعاتی را منتشر میکنند، این هدف را به گور ببرند، حقیقتاً دستهای خارجی دخیل در قضیه است و تلاش دارند از آب گِلآلود، ماهی صید کنند و از نام حکومت فراگیر، حقوق زنان و… سوءاستفاده نمایند، اما وجود اختلاف دیدگاه را نمیشود انکار کرد. اختلافات یا بهتر گفته شود انتقادها، بیشتر درد افغانستان است که باید به آن توجه شود. وجود کاستیها و تصامیم دور از واقعیت، کشور را به باتلاق بحران فروبرده و اگر واکاوی درستی شود، این وضعیت بیشتر بهنفع کشورهایی است که تلاش دارند افغانستان را یکبار دیگر دستخوش دخالتها و اشغالگریهای خود کنند که دیدگاه و اعمال مقامات کاخ سفید مصداق بارز این حرف است.
با وجود اختلافات درونی طالبان، برای مردم چه باید کرد؟
پاسخ به این پرسش که چه باید کرد، در خواستههای مردم افغانستان، کشورهای منطقه و جهان نهفته است. اختلافات درونی طالبان نباید تاثیر منفی بر مردم افغانستان داشته باشد. حقیقتاً واضعیت حاکم، اجحاف و ستم بر افغانها میباشد که باید برطرف شود. حکومت فراگیر، لازمه یک افغانستان با ثبات و قدرتمند است که باید سریعاً در راستای تشکیل آن گام برداشته شود. دختران این سرزمین حق دارند همانند پسران درس بخوانند و تحصیل کنند که لازم است به زودترین فرصت دروازههای مکاتب و دانشگاهها به روی آنان گشوده شود.
منع کار زنان هیچ توجیهی ندارد و آنطور که طالبان می گویند که در چارچوب شریعت باید باشد، مردم افغانستان نیز خواستار آن اند، چون ملت مسلمان این کشور مقید و پایبند به دین مبین اسلام هستند و اما زنان نیز حق کار دارند، چنانچه اولین زن مسلمان حضرت خدیجه (س) یک تاجر بود.
لعاب کلام اینکه اختلاف نظرها باید حل شود و آنچه لازمه امروز است باید تامین و کشور به سمت آبادانی و ثبات برود. غافل نباید شد که پروژه داعشیت در کمین افغانستان است و توطئههای شومی در قالبهای گوناگون از جمله تروریسم از سوی دشمنان این سرزمین مخصوصا غربیها چیده شود که در صورت ادامه وضع موجود، عملی شدن آنها نیز ناممکن نخواهد بود.
الیاس احمدی، تحلیلگر مسایل افغانستان