اخراج مهاجرین افغان از پاکستان
در بحبوحهی تنشهای سیاسی میان کابل و اسلامآباد، پاکستان موج تازهای از اخراج مهاجرین افغان را آغاز کرده است؛ اقدامی که نه تنها ابعاد انسانی و اجتماعی گسترده دارد، بلکه نشانهی آشکار استفاده ابزاری از جمعیت مهاجر بهعنوان اهرم فشار سیاسی تلقی میشود. تنها در کمتر از یک ماه گذشته، بیش از ۲۵ هزار مهاجر افغان بهشکل اجباری از پاکستان اخراج شدهاند.
در حالیکه سازمانهای بینالمللی چون عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشر و سازمان بینالمللی مهاجرت این رفتار پاکستان را برخلاف اصول حقوق بشری و تعهدات بینالمللی میدانند، اما روند اخراج همچنان ادامه دارد. این وضعیت، ضرورت بررسی ریشهها، پیامدها و ابعاد این بحران را دوچندان میسازد؛ چرا که تبعات انسانی آن با مرزهای سیاسی محدود نمیشود و تأثیرات عمیقی بر مناسبات منطقهای دارد.
سیاست اخراج مهاجرین افغان از پاکستان؛ چهرهی پنهان بحرانآفرینی پاکستان
پاکستان در چهار دههی اخیر، مهاجرین افغان را همزمان بهعنوان موضوع انسانی، فرصت اقتصادی و ابزار نفوذ سیاسی در تعاملاتش با افغانستان و جامعه بینالمللی بهکار گرفته است. در مقاطع مختلف، حضور میلیونی مهاجرین افغان در خاک پاکستان، هم وسیلهای برای جلب کمکهای جهانی بوده و هم ابزاری برای تأثیرگذاری بر روندهای داخلی افغانستان. امروز نیز، در شرایطی که تنشهای امنیتی و سیاسی میان کابل و اسلامآباد بالا گرفته، پاکستان با اخراج تدریجی و سازمانیافتهی مهاجرین در پی آن است تا فشار سیاسی مستقیم بر حکومت سرپرست طالبان وارد کند.
پولیس پاکستان در روند این اخراجها، رفتاری فراتر از قانون و عدالت نشان داده است. مهاجرین افغان در اسلامآباد، راولپندی، کراچی و دیگر شهرها، بدون اخطار قبلی، بازداشت و از خانههایشان بیرون کشیده میشوند. کودکان از مکاتب محروم شدهاند، خانوادهها از هم پاشیدهاند و هزاران انسان بدون آمادگی روانی و مالی، بهناگهان خود را در مرز تورخم یا اسپینبولدک در وضعیت بیسرنوشتی مییابند. این نه یک روند اداری، که یک نمایش تحقیرآمیز قدرت و اعمال فشار است؛ سیاستی که یادآور رفتارهای استعماری در پوشش امنیت ملی است.
با وجود درخواستهای مکرر نهادهای بینالمللی برای توقف این روند، دولت پاکستان بیاعتنا به پیامدهای انسانی و منطقهای، به اخراج مهاجرین ادامه میدهد. این در حالی است که افغانستان نه تنها آمادهی جذب این جمعیت بزرگ نیست، بلکه زیر فشار بحرانهای اقتصادی، کمبود خدمات اجتماعی، بیکاری و مشکلات زیربنایی قرار دارد. بازگشت مهاجرین بدون حمایت، تنها به گسترش فقر، بیثباتی و نارضایتی عمومی در کشور منجر خواهد شد.
مهاجرین، قربانیان ژئوپولیتیک و آزمون وجدان بینالمللی
سیاست اخراج مهاجرین، در ظاهر یک تصمیم داخلی پاکستان است؛ اما در واقع، نمایانگر یک استراتژی بحرانزای منطقهای است که ریشه در نگاه ابزاری پاکستان به مهاجرین دارد. پاکستان در دهههای گذشته، در هر برههای که سیاستهای کابل مطابق میلش نبوده، از کارت مهاجرین بهعنوان ابزار تهدید و فشار استفاده کرده است. اکنون نیز، با بهانه قراردادن حضور گروههای مخالف پاکستانی در افغانستان، میکوشد مهاجرین افغان را وسیلهی باجخواهی سیاسی بسازد.
این وضعیت، نه تنها روابط افغانستان و پاکستان را تیرهتر ساخته، بلکه تصویر پاکستان در ذهن مردم افغانستان را نیز به شدت مخدوش کرده است. نگاه افغانها به پاکستان بیش از پیش منفی شده و حس تحقیر، طرد و بیعدالتی در میان مردم نسبت به این کشور تقویت گردیده است. چنانچه طالبان نیز واکنش تندی نشان دادهاند که بیانگر اینست که در درازمدت چنین سیاستهایی میتواند به افزایش خصومت تاریخی میان دو ملت منجر شود.
از سوی دیگر، این بحران آزمونی جدی برای نهادهای بینالمللی است. اگر کمکرسانی به مهاجرین اخراجشده و اعمال فشار مؤثر بر پاکستان صورت نگیرد، نهتنها بحران انسانی گسترش مییابد، بلکه اعتبار نهادهای مدعی حقوق بشر و عدالت نیز در معرض تردید قرار میگیرد. کمک فوری به مهاجرین در افغانستان، حمایت از خدمات اساسی مانند مسکن، غذا، صحت و آموزش، و راهاندازی برنامههای بلندمدت ادغام اجتماعی، مسئولیت فوری و اجتنابناپذیر سازمانهای بینالمللی و کشورهایی است که داعیهی حمایت از حقوق بشر دارند.
باتوجه به آنچه که گفته شد، بحران اخراج مهاجرین افغان از پاکستان، تنها یک موضوع مهاجرتی نیست؛ بلکه نمونهی آشکار بهرهکشی سیاسی از انسانهای بیپناه در بازیهای ژئوپولیتیک منطقهای است. پاکستان با استفاده از جمعیت مهاجر، میکوشد امتیازگیری سیاسی کند؛ اما این بازی خطرناک، پیامدهایی دارد که فراتر از مرزها، همبستگی انسانی و ثبات منطقه را تهدید میکند. جهان، بهویژه کشورهای منطقه و نهادهای بینالمللی، باید در برابر این روند غیرانسانی خاموش نباشند. افغانستان امروز به جای شعار، به همبستگی عملی نیاز دارد.

مسلم اخلاقی