جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

دو سال پیش در چنین روزهای عمر بیست‌ساله نظام جمهوریت پایان یافت و جمهوری اسلامی افغانستان با فرار رئیس ­جمهور اشرف ­غنی احمدزی از هم فروپاشید و سکان اداره افغانستان دوباره به دست طالبان افتاد. این سقوط و فروپاشی دلایل مختلفی داشت که بیشتر آنها به نحوی بازگشت به نحوه حکومت­داری اشرف غنی دارد؛ لذا باید علل سقوط را در درون حکومت تحت مدیریت اشرف غنی جستجو کرد.

  • مهم‌ترین علل ناکامی اشرف ­غنی احمدزی و سقوط جمهوریت

در سقوط نظام جمهوریت اسباب مختلفی دخالت داشته است که مهم‌ترین آنها قرار ذیل ­اند:

1.    انحصارگرایی قومی اشرف ­غنی

اشرف غنی علی­رغم اینکه در بیرون از افغانستان رشد کرده بود و سابقه کار در نهادهای بین‌الملل داشت، یک شخص به‌شدت متعصب، قوم­گرا و دارای روحیه فاشیستی بود. بدین جهت پس از رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری در تمام ابعاد حکومت­داری؛ از گماشتن افراد در سمت­ های حکومتی گرفته تا تخصیص بودجه ولایات و برنامه­ های انکشافی دولت، شاهد رفتارهای قوم­گرایانه او بودیم که به‌عنوان نمونه می ­توان به تقاعد اجباری جنرالان باتجربه از سایر اقوام کشور، گماشتن افراد بی ­تجربه و یا مشکوک از قوم پشتون در سمت ­های سیاسی و نظامی مهم و تغییر مسیر پروژه برق 500 کیلوولت از بامیان به سالنگ اشاره کرد.

انحصارگرایی قومی غنی از یک­سو منجر به ناکارآمدی و فلج شدن نظام گردید و از سوی دیگر باعث شد اقوام دیگر از او فاصله بگیرند و حکومت­داری او را مانع وحدت ملی، برابری و برادری اقوام افغانستان ارزیابی کنند و در نتیجه در قبال سقوط ولسوالی­ ها در ولایات غیر پشتون که مقدمه سقوط مراکز ولایات به دست طالبان بود واکنشی نداشته باشند.

2.    استبداد رأی و خودخواهی اشرف ­غنی

اشرف­ غنی احساس می­ کرد که عقل کل است و فقط اوست که می ­فهمد و دیگران هیچ! این روحیه او باعث شد که عده ­ای  اشرف ­غنی احمدزی را متفکر دوم جهان بخوانند و از وی یک شخصیت استثنایی بسازند آن‌گونه که او فکر می­ کرد و دوست داشت.

خودخواهی اشرف­ غنی و رفتار اطرافیان، او را به یک رئیس‌جمهور مستبد و تکتاز تبدیل کرده بود. او به جز آنچه خود فکر می­ کرد درست است، تمکین نمی­ کرد و به مشورت­ های خیرخواهانه دیگران بی ­توجه بود. استبداد رأی و خودخواهی اشرف ­غنی نیز در شکست حکومت­داری او نقش اساسی داشت.

اشرف ­غنی احمدزی
استبداد و خود رای بودن اشرف ­غنی احمدزی، از علل اصلی ناکامی او و سقوط نظام جمهوریت بود.

3.    فساد اداری در ارگان­ های ملکی و نظامی دولت

گرچه فساد اداری در اداره افغانستان چیزی تازه نبود؛ اما پس از قرارگرفتن اشرف ­غنی احمدزی در سکان قدرت این پدیده شوم به اوج خود رسید. از خریدوفروش پست­ های دولتی گرفته تا فروش مهمات جنگی توسط فرماندهان نظامی، قراردادن برنامه ­های عملیاتی در اختیار دشمن، آزادسازی افراد بازداشتی مخالفین مسلح دولت در برابر پول، و فساد در اجراآت اداری روزمره، همه‌وهمه در اداره تحت مدیریت اشرف ­غنی به‌وفور دیده می شد که ناکارآمدی دولت، تقویت دشمن و ایجاد فاصله بین دولت و ملت و ناامیدی کشورهای کمک‌کننده از مهم‌ترین عوارض آن بود.

4.    اتکای بیش از حد به آمریکا

اشرف ­غنی احمدزی اعتماد و اتکای کامل به آمریکا داشت. غنی بدین باور بود که آمریکا افغانستان را ترک نخواهد کرد و حضور آمریکا بقای حکومت او را تضمین می­ کند.

بدین جهت اشرف­ غنی از نارضایتی مردم هراسی نداشت و حتی نیروهای نظامی افغانستان را ملیشه خوانده بود و نگران کشته شدن آنها در صحنه ­های نبرد نبود، غافل از اینکه آمریکا از حکومت­ ها و گروه ­ها تا جایی حمایت می­ کند که منافعشان را تأمین کنند و به دلیل فرسایشی شدن جنگ افغانستان، آمریکایی ­ها بدین باور بودند که به‌قدرت‌رسیدن طالبان با هزینه کمتری این منافع آمریکا را تأمین می­ کند؛ لذا دور از انتظار نبود که آمریکا نظام جمهوریت به رهبری غنی را به امارت طالبانی بفروشد.

5.    تمرکز بیش از حد به مسائل حاشیه­ ای

حکومت­داری خوب، خدمت‌رسانی به مردم، حفظ وحدت ملی، رعایت برابری اقوام افغانستان، شایسته‌سالاری، و مبارزه با فساد اداری که نقش اساسی در حفظ نظام داشت در حکومت­داری غنی رنگ‌ باخته بود.

غنی همه چیز را در تقویت طیف خاص از قوم پشتون می­ دید، با مجاهدین گذشته و شخصیت ­های سیاسی اقوام دیگر سر ستیز داشت و تمام هم‌وغم او تخریب این چهره ­ها بود.

اشرف ­غنی احمدزی به مهار جنگ نمی­ اندیشید. او به دلیل نگاه فاشیستی که به سیاست افغانستان داشت تمام تلاشش انتقال جنگ از جنوب به شمال افغانستان بود.

محمد اشرف ­غنی احمدزی در کمپاین ریاست‌جمهوری خود از زیاد بودن زندانیان قوم پشتون می ­پرسید و آن را نشانه بی­ عدالتی در حق پشتون­ ها می­ دانست؛ اما هیچگاه از علت زندانی‌شدن آنها نپرسید؛ لذا می ­توان گفت فکر فاشیستی اشرف­ غنی را از مسائل اصلی به امور حاشیه­ ای کشانده بود که نقش اساسی در سقوط حکومت او داشت.

اشرف ­غنی احمدزی
اشرف ­غنی احمدزی اتکای بیش از حدی به امریکا داشت و مسائل حاشیه ای فراوان او را از حکومت داری معقول دور کرد.
  • تذکر و توصیه به طالبان

چنان‌که اشاره شد سقوط نظام جمهوریت به رهبری محمد اشرف ­غنی احمدزی دلایل مختلفی داشت که بیشتر آنها به نحوه حکومت­داری اشرف ­غنی بر می­ گردد.

ضعیف‌شدن حکومت، پایین آمدن قدرت محاربوی نیروهای نظامی، ایجاد فاصله بین دولت و ملت و ناامیدشدن حاکمیان نظام جمهوریت و… به طور مستقیم پیوند با عملکرد اشرف ­غنی و اطرافیان او دارند که در فوق به آن پرداخته شد.

به نظر می ­رسد وحدت ملی و توجه به حقوق تمام اقوام، مذاهب و جریان­ های سیاسی در افغانستان نقش اساسی در حل چالش ­های کشور داشته و دارند که شخص اشرف ­غنی از آن گریزان بود.

لذا طالبان هم اگر اراده لازم برای استقرار صلح و ثبات و آبادانی کشور داشته باشد باید به این نیاز حیاتی تن دهد و با درس‌گرفتن از اشتباهات حکومت ­گران گذشته، قوم‌گرایی را کنار بگذارد و با رعایت حقوق تمام اقوام، مذاهب و جریان ­های سیاسی، حکومت فراگیر و مورد قبول مردم افغانستان را تشکیل بدهند تا باشد که مردم مظلوم این کشور دیگر شاهد فروپاشی، آوارگی و بی ­خا­نمانی نباشند.

جاوید یوسفی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=3220

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *