Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

از انفجار پیجرها در لبنان تا مادر بمب‌ها در افغانستان

یک سال از حمله موسوم به «پیجری» رژیم صهیونیستی به لبنان می‌گذرد؛ حمله‌ای بی‌سابقه که نه تنها یک روش نوین در ترور و کشتار جمعی را به جهان معرفی کرد، بلکه بار دیگر پرده از چهره واقعی تروریسم سازمان‌یافته غرب برداشت. در این حادثه، صدها وسیله ارتباطی ساده که قرار بود ابزار زندگی روزمره مردم باشند، به ابزاری برای مرگ تبدیل شدند. نتیجه انفجار پیجرها در لبنان چه بود؟ حدود ۴۰ نفر شهید و بیش از ۲۵۰۰ نفر زخمی؛ آن هم نه از میان نیروهای نظامی، بلکه عمدتاً از غیرنظامیان، مردم عادی و جوانانی که هیچ نقشی در میدان نبرد نداشتند.

این رخداد تنها یک فاجعه انسانی نبود؛ بلکه نشانه‌ای از تغییر رویکرد غرب در مدیریت جنگ‌ها و بحران‌هاست. اگر در گذشته بمباران‌های هوایی و موشکی به‌عنوان شیوه اصلی برای ایجاد رعب و وحشت استفاده می‌شد، امروز شاهد هستیم که حتی کوچک‌ترین و بی‌ضررترین ابزارهای الکترونیکی نیز می‌توانند به بمب‌های پنهان بدل شوند. از این منظر، حمله پیجری نه یک حادثه منفرد، بلکه بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر است: پروژه‌ای که در آن امریکا و اسرائیل با طراحی و اجرای عملیات‌های پیچیده، تروریسم دولتی را در چهره‌ای مدرن و فناورانه بازتولید می‌کنند.

  • چارچوب مفهومی تروریسم دولتی

واژه‌هایی مانند «تروریسم» و «ترور سازمان‌یافته» معمولاً به گروه‌های غیردولتی نسبت داده می‌شود؛ با این حال، زمانی که یک دولت رسمی یا نیروی فرامنطقه‌ای با استفاده از عملیات پنهانی، ابزارهای مخرب و انتخاب هدف‌های غیرنظامی، عملاً به ایجاد رعب و کشتار می‌پردازد، می‌توان از عبارت «تروریسمِ سازمان یافته دولتی» در تحلیل سیاسی و حقوقی استفاده کرد. آنچه در رویدادهایی مانند حملات پیجر مشاهده شد، استفاده از فناوری‌های عادی به‌عنوان حامل ابزار انفجاری یا مسبب آسیب است؛ وضعیتی که نشان می‌دهد مرز میان ابزار ارتباطی و ابزار حمله می‌تواند محو شود.

انفجار پیجرها در لبنان که دولت و چند نهاد بین‌المللی آن را حادثه‌ای بی‌سابقه خواندند، نشان داد حتی ابزارهای کم‌تکنولوژی نیز می‌توانند به برد وسیعِ آسیب منجر شوند. این رخداد را اگر در افق وسیع‌تری قرار دهیم، شباهت‌هایی قابل ‌تأمل با الگوهای خشونت‌بار دیگری می‌یابیم که در دهه‌ها و سال‌های اخیر توسط بازیگران دولتی و نیمه ‌دولتی انجام شده‌اند: استفادهٔ راهبردی از سلاح‌ها و عملیات پنهانی که رسماً «عملیات نظامی» خوانده می‌شوند اما عملاً پیامد عمدهٔ آن بر غیرنظامیان سنگینی می‌کند.

نمونه‌هایی از این نوع عملیات را در افغانستان می‌توان یافت؛ از آزمایش و به‌ کارگیری بمب‌های بسیار بزرگ تا حملات هوایی یا ضربات دقیق که در عمل به تلفات غیرنظامیان منجر شده‌اند. برای نمونه استفاده از بمب موسوم به مادر بمب‌ها (MOAB) در ننگرهار توسط امریکا در آوریل ۲۰۱۷ ثبت شده است که واکنش‌های گسترده‌ای دربارهٔ تناسب سلاح و مخاطرهٔ آن بر جمعیت غیرنظامی برانگیخت. همچنین حملات هولناکی مانند حمله به مراسم عروسی یا تجمعات غیرنظامی در طول دو دههٔ گذشته در افغانستان ثبت شده که بارها مورد انتقاد نهادهای بین‌المللی قرار گرفته‌اند.

این مجموعه شواهد تاریخی و معاصر دست‌کم دو نکتهٔ مهم را نشان می‌دهد: اول اینکه فناوری و روش‌های اجرایی مدرن می‌توانند آسیبِ گسترده‌ای بر غیرنظامیان وارد کنند؛ دوم اینکه شفافیت و پاسخگویی در عملیات نظامی و اطلاعاتی اغلب ناکافی است و همین کم‌اطلاعی، فضای سیاسی و رسانه‌ای را برای روایت‌سازی‌های یک ‌طرفه یا اتهامات گسترده باز می‌گذارد.

  • ماشین کشتار دسته‌جمعی: از افغانستان تا لبنان و فلسطین

یکی از مهم‌ترین ابعاد «تروریسم سازمان‌یافتهٔ دولتی» توسط امریکا و اسرائیل، انتخابِ مداومِ غیرنظامیان به‌عنوان قربانی اصلی است. در روایت‌های رسمی، اغلب عنوان می‌شود که «هدف، تروریست‌ها یا شبه‌نظامیان» بوده‌اند؛ اما شواهد میدانی و گزارش‌های بین‌المللی نشان می‌دهند که در عمل، بیشترین تلفات متوجه مردم عادی شده است.

بارها گزارش شد که طیاره‌های امریکایی در قندهار، ننگرهار و هلمند به کاروان‌های عروسی حمله کردند؛ صدها زن و کودک جان باختند. این رویدادها هنوز در حافظهٔ مردم به‌عنوان «نماد بی‌رحمی و بی‌تفاوتی غرب» باقی مانده است. زندان‌ها و شکنجه‌های مستند در بگرام یادآور این است که «ماشین کشتار و سرکوب» امریکا فقط در میدان جنگ فعال نبود، بلکه در ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی نیز تجسم یافته بود.

در سوی دیگر، اسرائیل نیز بارها نوار غزه را با بمباران‌های گسترده هدف قرار داده است. در هر عملیات، آمار کودکان و زنان شهید گواهی است بر این‌که غیرنظامیان در خط مقدم هدف قرار داشتند. استفاده از تسلیحات نامتعارف مانند بمب‌های فسفری و حمله به مدارس و بیمارستان‌ها در جنگ‌های غزه، به‌روشنی نقض حقوق بین‌الملل بشردوستانه بوده است.

در جنگ ۲۰۰۶، اسرائیل با بمباران مناطق مسکونی هزاران غیرنظامی را به خاک و خون کشید. همچنین داعش و دیگر گروه‌های افراطی که توسط شبکه‌های اطلاعاتی غربی و همپیمانان منطقه‌ای‌شان تغذیه و مدیریت شدند، خود به ابزار ترور جمعی علیه مسلمانان تبدیل شدند. از عراق تا سوریه، از افغانستان تا آفریقا، ردپای این سیاستِ دوگانه به‌خوبی قابل مشاهده است: «تربیتِ دشمنان ساختگی» برای ایجاد رعب و توجیه مداخلات.

تمام این تجربیات فقط و فقط یک چیز را نشان می‌دهند: ایجاد رعب و وحشتِ گسترده برای فلج کردن ارادهٔ جوامع مسلمان.

انفجار پیجرها در لبنان
انفجار پیجرها در لبنان و سایر حملات تروریستی، پلن تروریسم دولتی برای ایجاد رعب و وحشت در مسلمانان
  • از انفجار پیجرها در لبنان تا گوشی هوشمند: امکان‌پذیریِ تکرارِ عملیات با ابزارهای مدرن

پرسش فنی و عملی این است: آیا عملیات مشابه با انفجار پیجرها در لبنان می‌تواند با استفاده از گوشی‌های هوشمند، اپلیکیشن‌ها یا دیگر ابزارهای الکترونیکی مدرن بازتولید شود؟ پاسخ کوتاه: بله، البته با پیچیدگی‌ها و محدودیت‌های خاص خود و احتمال رخ دادن چنین عملیات‌هایی به چند دلیل قوی است:

1. گستردگی و نفوذ فناوری غربی در منطقه

بسیاری از مردم، از جمله مقام‌های محلی و جوامع روستایی و شهری، از گوشی‌های هوشمند، مودم‌ها، تجهیزات خورشیدی، رادیوها و دستگاه‌های ارتباطی ساخت شرکت‌های غربی یا منطقه‌ای استفاده می‌کنند. این به‌معنای تسهیلِ «بردِ نفوذ» برای عوامل فنی است: به‌همین سادگی نمی‌توان فضای دیجیتال را ایمن کرد؛ به‌خصوص در جاهایی که مدیریت امنیت سایبری ضعیف یا توان فنی محدود است.

2. وجود بدافزارهای پیشرفته و ابزارهای نفوذ

تحقیقات و رسوایی‌های مرتبط با نرم‌افزارهای نفوذگر مانند Pegasus نشان داده‌اند که یک نرم‌افزار می‌تواند بدون تعامل کاربر به یک گوشی نفوذ کند و کنترل حساسیتهائی مانند میکروفون، دوربین، موقعیت مکانی و داده‌های ذخیره‌شده را در اختیار بگیرد. اگرچه  Pegasus  به‌طور معمول برای «استراق‌سمع و جمع‌آوری اطلاعات» ساخته شده، اما توانایی‌های فنی مشابه می‌تواند در سناریوهای دیگر سوءاستفاده شود.

3. زنجیرهٔ تامین و دستگاه‌های وارداتیِ با کمترین کنترل امنیتی

کالاهای الکترونیکی که وارد بازارهای منطقه می‌شوند، گاهی از طریق کانال‌های فرعی، با کنترل کیفیت و امنیتی کمتر توزیع می‌گردند. سخت‌افزارها یا فریم‌ورهایی که از پیش آسیب‌پذیر یا حتی دستکاری‌شده باشند، می‌توانند زمینهٔ نفوذ فنی را فراهم کنند؛ موضوعی که در تحقیقات امنیتی و سیاست‌گذاریِ زنجیرهٔ تأمینِ جهانی بارها هشدار داده شده است.

با جمع‌بندیِ نکات فوق، می‌توان نتیجه گرفت که امکانِ طراحی و اجرای عملیات‌هایی که از ابزارهای روزمرهٔ الکترونیکی برای آسیب وسیع استفاده کنند، وجود دارد.

مقایسه آنچه در لبنان رخ داد با آن جنایت‌ها نشان می‌دهد که یک خط مشترک وجود دارد: غرب، به رهبری آمریکا و اسرائیل، ترور را نه در حاشیه، بلکه در متن استراتژی خود قرار داده است. اما این استراتژی نتیجه‌ای معکوس به همراه داشته است. آمریکا و اسرائیل توانسته‌اند ویرانی و رنج را گسترش دهند، اما نتوانسته‌اند روند تاریخی سقوط رژیم صهیونیستی را متوقف کنند.

مقاومت در لبنان و فلسطین، ایستادگی مردم افغانستان در برابر اشغالگران و نفرت روزافزون ملت‌های منطقه از سیاست‌های دوگانه غرب، همه نشان می‌دهد که پروژه ترور سازمان‌یافته، هرچند خونین و بی‌رحمانه، سرانجامی جز شکست نخواهد داشت.

#تعافينا
#انا_على_العهد
#ذكرى_البيجر
#Werecovered

انفجار پیجرها در لبنان
انفجار پیجرها در لبنان، زنگ خطری برای استفاده تروریسم دولتی از تکنالوژی برای اقدامات خرابکارانه

حکیم تاجیک

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9658

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *