بریکس و جی هفت
“بریکس” یک نهاد بینالمللی است که جرقه های تشکیل آن از سال ۲۰۰۱ زده شد. در سال ۲۰۰۶ زمزمه های ایجاد این نهاد میان کشورهایی که با یکدیگر تبادلات اقتصادی و تجاری داشتند به صورت جدی تر شنیده میشد و در نهایت در سال ۲۰۰۹ بود که تحت نام “بریک ” رسما آغاز به کار کرد و با ملحق شدن آفریقای جنوبی به ” بریکس ” تغییر یافت.
در حال حاضر بیش از ده کشور عضو نهاد بریکس هستند که بنیان گذاران آن را کشورهای برزیل، چین، هند، روسیه و بعد از آنها آفریقای جنوبی که به عنوان یکی از اعضای مهم به این نهاد پیوست، اندونزی، مصر، نیجریه، ایران، امارات متحده عربی، عربستان و در سال های اخیر افغانستان به عنوان یک عضو غیر رسمی تشکیل می دهند.
برای آشنایی با میزان موثریت بریکس باید در ابتدا به شناخت اعضای تشکیل دهنده ی آن بپردازیم. اعضایی که هر کدامشان چه به تنهایی و چه به صورت دسته جمعی در نهادی به نام بریکس، منتقد سیاست های آمریکا هستند.
اعضای بریکس جزء کشورهای در حال توسعه و یا قدرت های منطقه هستند که هر کدام از آنها در حوزه های اقتصادی، علمی، فرهنگی و … پیشرفت هایی داشته اند که آنها را به یک عامل تاثیر گذار در معادلات منطقه تبدیل نموده است. حضور چین، روسیه و هند در نهاد بین المللی بریکس گواه این مسئله است.
برزیل:
برزیل به عنوان اصلی ترین و بزرگترین کشور آمریکای جنوبی است که از نظر جغرافیایی در موقعیت استراتژیک قرار دارد و بخش بزرگی از آمریکای جنوبی را در بر میگیرد. برزیل همچنین از نظر اقتصادی و فرهنگی اهمیت بالایی دارد. این کشور نهمین اقتصاد بزرگ دنیا را دارد و تولید ناخالص داخلی آن یک سوم تولید ناخالص داخلی آمریکای لاتین را تشکیل میدهد.
آفریقای جنوبی:
از آفریقای جنوبی کشورهایی چون نیجریه با لقب «غول آفریقا» و منابع طبیعی غنی بویژه ذخایر نفتی عظیم و مصر با یکی از متنوعترین منابع درآمدی در کشورهای خاورمیانه و دارای بخشهای گردشگری، کشاورزی، صنعت و خدمات قابل توجه، عضویت بریکس را دارند.
امارات متحده عربی :
ذخایر نفت و ذخایر گاز طبیعی امارات متحدهٔ عربی به ترتیب ششمین و هفتمین ذخایر بزرگ جهان هستند. امارات متحدهٔ عربی دارای بیشترین تنوع اقتصادی در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس و دارای نقش بارز در اوپک است.
عربستان :
عربستان سعودی دومین تولید کننده ی بزرگ نفت جهان و بزرگ ترین صادرکننده ی نفت جهان تبدیل شده است، و دارای دومین ذخایر نفتی جهان و چهارمین ذخایر بزرگ گاز است. این کشور از نظر منابع طبیعی چون طلا و مس، نفت خام، گاز طبیعی و آهن غنی است. ذخایر معدنی اورانیوم موجود در عربستان سعودی به اندازه ای است که به آن کشوراین امکان را می دهد تا بدون نیاز به واردات، به تولید سوخت هسته ای بپردازد.
ایران:
ایران بزرگترین بازیگر امور خاور میانه محسوب میشود که جایگاه راهبردی در منطقهٔ خلیج فارس دارد و تنگهٔ هرمز در جنوب آن، راهی بسیار مهم برای انتقال نفت خام است. در میان اعضای اوپک، ایران سومین دارندهٔ ذخایر بزرگ اثبات شدهٔ نفت است. وجه اشتراک این کشورها رویکرد منتقدانه آنها از سیاستهای کشورهای غربی چه در آمریکا و چه اروپا است .
چه عامل و الگویی باعث تولد بریکس شد؟
در سال ۱۹۷۳ و پس از جنگ جهانی دوم، ایده ی هم پیمانی کشورهای مشترک المنافع غربی کلید خورد. کشورهایی که طرفدار لیبرالیسم بودند شامل: آمریکا، انگلیس، فرانسه، کانادا، آلمان، ایتالیا و حتی ژاپن نهادی را تحت نام «جی هفت» با هدف پشتیبانی از اقتصاد و سیاست های غربی تشکیل دادند.
گاهی هم استراتژی های فرهنگی هم سو با باورهای لیبرالیستی را پیش برده و میبرند. این نهاد رسما در سال ۱۹۷۶ در واشنگتن دی سی آمریکا آغاز به کار کرد. میتوان گفت بریکس نقطه مقابل گروه هفت است که در سال ۲۰۰۹ آغاز به فعالیت کرد. به عبارت دیگر بریکس و جی هفت نماد تقابل سیاسی و اقتصادی باورهای شرق وغرب هستند.
وقتی دم از کشورهایی با باورهای شرقی میزنیم لزوما کشورهایی نیستند که در جغرافیای شرقی حضور دارند. در بریکس کشورهای برزیل و آفریقای جنوبی هم شامل هستند که فرسنگ ها با چین و روسیه و هند فاصله دارند.

چه چیز ترامپ را به تهدید بریکس وا داشت؟
چنین اتحادی در میان کشورهای بلوک شرق و تقابلش با گروه هفت برای غرب و به خصوص آمریکا دغدغه آفرین شد. در سال ۲۰۲۴ نیز «مارکو روبیو» سناتور وقت و وزیر امور خارجه فعلی آمریکا در مقالهای، بریکس را تهدیدی برای ایالات متحده و غرب توصیف کرد. نگرانی ها زمانی افزایش یافت که بریکس اعلام کرد قصد دارد در معاملات تجاری و اقتصادی خودش به جای دلار از ارز داخلی بریکس استفاده نماید.
چنین نیتی از جانب بریکس شاخک های تشخیص خطر دونالد ترامپ به عنوان یک فرد تاجر که بیشتر با اقتصاد آشناست را تیز کرد.
در کنار اینها، بریکس با وجودی که نسبت به جی هفت از سابقه ی کمتری برخوردار است، حدود ۲۸ الی ۲۹ درصد اقتصاد جهان را میگرداند و این به مزاج ترامپ و آمریکایی که قدرت اول اقتصاد جهان است خوش نیامده و ترامپ را وادار به واکنش کرده است.
او ابتدا برای تهدید بریکس بخاطر سیاست هایی که دارد و منافع آمریکا را به خطر میندازد، تعرفه های گمرکی ۱۰ درصدی را در نظر گرفته و حتی پا را فراتر گذاشته و تهدید تعرفه ها تا صد در صد را برای کشورهایی که دالر را جایگزین هر ارز دیگری در معاملاتشان نمایند در نظر دارد. این میزان خشم از بریکس نشانگر اهمیت و موثریت فعالیت ها و کنش و واکنش های بریکس است.
شدت واکنش ترامپ به جایگزینی پول بریکس به جای دالر میتواند میزان وابستگی اقتصاد آمریکا به دالر را نمایان کند. ترامپ حق دارد که از گسترش و توسعه ی بریکس نگران باشد، چون کاهش ارزش دالر برای آمریکا خطر بنیادی دارد. دالر یکی از ابزارهای آمریکا برای حفظ هژمونی اقتصادیش در جهان است. اکثر معاملات اقتصادی و تجاری دنیا با دالر انجام میشود.
میزان اعتبار دالر در تبادلات اقتصادی دنیا حتی بیشتر از الماس، طلا و نفت است.
بریکس و جی هفت؛ بالاخره سرانجام بریکس چه میشود؟
در واقع باور به نهادگرایی در سطح بین الملل از جمله باورهای لیبرالیستی است. به باور لیبرالیست ها اینکه نهادها قادر به حفظ صلح و امنیت جهانی هستند و میتوانند به رشد و توسعه ی سیاسی و اقتصادی کشورها کمک کنند تا زمانی درست است که توسط آمریکا و کشورهای غربی ایجاد شود، وگرنه اگر قرار باشد نهاد های مختلف بین المللی برخلاف منافع آنها عمل کنند یقینا جزء نهاد های مخرب محسوب میشوند.
در بریکس هر چند تاکنون عملا اقدام مستقیمی بر علیه آمریکا صورت نگرفته است، اما مواضع ضد غربی هر کدام از اعضا به خوبی مشخص است. گسترش و عضو گیری بریکس با گذر زمان تهدید نسبت به آمریکا را روز به روز بیشتر میکند. چنانچه شاهد درخواست عضویت در بریکس از جانب کشورهای زیادی در سراسر دنیا از جمله در آفریقای جنوبی و حتی مکزیک در آمریکا بودیم. بدیهی است که گسترش قلمرو بریکس، گروه هفت را در سیاستگذاری های اقتصادیش وادار به عقب نشینی میکند .
به نظر میرسد آمریکا چه بخواهد و چه نخواهد، جهان امروز به سرعت در حال گذار به سمت نظام چند قطبی است. بریکس به عنوان مرکزی برای تجمع منتقدان و مخالفان غربی که تاثیر قابل ملاحظه ای بر توسعه ی کشورهای عضو و سیاست گذاری های مختلف جهانی از قبیل جنگ و صلح در دنیا دارد و پیوسته در حال گسترش و تداوم است، خود گواهی بر گرایش جهان به سوی چند قطبی شدن است .
اعضای بریکس را کشورهای در حال توسعه تشکیل می دهند، کشورهایی که نمی خواهند از قافله ی جهانی عقب بمانند و بریکس را حامی توسعه و بستری برای مقابله با چالش های موجود سر راه خود می دانند. توسعه مندی کشورهایی چون: ایران، نیجریه، برزیل، آفریقای جنوبی، اندونزی، هیچگاه نه در دستور کار غرب بوده و نه هم به نفع آنهاست.
این کشورها زیر سایه ی بریکس میتوانند به توسعه و پیشرفت های چشمگیر دست یابند و اهرم فشاری بر قدرت طلبی های نامشروع امپریالیسم در سراسر جهان باشند.

الهام قاسمی