Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

تحلیلی بر تجاوز امریکا بر تأسیسات هسته‌ای ایران

در سیر تحولات تاریخی، گاهی لحظاتی فرامی‌رسد که نقاب‌ها کنار می‌رود و چهره‌ی واقعی بازیگران اصلی صحنه، برملا می‌گردد. چنانچه در همین راستا دیده شد که پس از نه روز پنهان‌کاری، بالاخره امریکا به‌گونه‌ی علنی و مستقیم وارد جنگ نتانیاهو علیه ایران شد. این حمله نه یک حادثه‌ی تاکتیکی، بلکه نقطه‌ی عطفی در سیاست خارجی ایالات متحده و اثباتی بر خروج کامل آن از پشت پرده‌ی جنگ نیابتی بود.

در چنین وضعیتی، پرسش اساسی اینست که: آیا ورود رسمی امریکا به جنگ نتانیاهو علیه ایران، صرفاً تلاشی برای نمایش قدرت و انحراف افکار عمومی داخلی‌اش می‌باشد، یا دروازه‌ی ورود به بحران تازه‌ای در خاورمیانه است که همانند ویتنام، عراق و افغانستان، برای امریکا عواقب سنگین و برگشت‌ناپذیری در پی خواهد داشت؟

  • تجاوز امریکا بر تأسیسات هسته‌ای ایران؛ امریکا، شریک تجاوز؛ و میراث‌دار شکست‌های پیشین

تصمیم ایالات متحده مبنی بر حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، نه‌تنها نقض آشکار حقوق بین‌الملل است، بلکه نشانه‌ی مشارکت مستقیم آن کشور در همه‌ی تبعات سیاسی، انسانی و اقتصادی این تجاوز می‌باشد. عملیات انجام‌شده توسط بمب‌افکن‌های بی-2 و استفاده از بمب‌های سنگرشکن علیه تأسیسات نطنز، فردو و اصفهان، بر این نکته تأکید می‌کند که ایالات متحده دیگر صرفاً یک پشتیبان پنهانی نیست، بلکه به‌گونه‌ی تمام‌عیار در جبهه‌ی متجاوز قرار گرفته است.

تجربه‌های تلخ تاریخی امریکا در مناطق مختلف جهان، مانند ویتنام با ده‌ها هزار کشته‌ی نظامی، عراق با بی‌ثباتی مداوم و افغانستان با خروج خفت‌بار پس از دو دهه، همه گواه روشنی از بی‌نتیجه‌گی مداخلات نظامی آن کشور می‌باشند. اکنون نیز امریکا در مسیری گام نهاده است که پایان آن به‌جای پیروزی، می‌تواند بی‌ثباتی بیشتر و از‌دست‌دادن مشروعیت جهانی باشد.

هرچند در سطح داخلی، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، که با بحران‌های اقتصادی، فشارهای داخلی روبه‌رو است، این حمله را ظاهراً به‌مثابه ابزاری برای منحرف‌ساختن افکار عمومی از چالش‌های درونی امریکا به کار می‌برد. ولی واقعیت آن است که قیمت جهانی نفت پس از این حملات، از مرز ۱۰۰ دالر در هر بیرل گذشت و خطر رکود تورمی اقتصاد جهانی را افزایش بخشیده است.

علاوه بر آن، منافع حیاتی امریکا در منطقه  از پایگاه‌های نظامی در بحرین، قطر و کویت گرفته تا شرکت‌های نفتی فعال در عربستان سعودی، هم‌اکنون در معرض حملات تلافی‌جویانه‌ی ایران و متحدانش قرار دارند. تجربه‌ی حمله بر تأسیسات نفتی آرامکو در سال ۲۰۱۹، نمونه‌ی روشنی از توانایی ایران در وارد ساختن ضربات راهبردی بر زیرساخت‌های دشمن است.

تأسیسات هسته‌ای ایران
حمله امریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، نقض آشکار حقوق بین الملل است
  • ایران، ملتی است که زیر بار زور نمی‌رود

جمهوری اسلامی ایران، که در طول چهار دهه‌ی گذشته با انواع تحریم‌ها، تهدیدها و فشارهای سیاسی مواجه بوده، بار دیگر نشان داد که هرگز در برابر زور و تجاوز سر خم نخواهد کرد. این حملات، اگرچه از لحاظ نظامی حساب‌شده به نظر می‌رسد، اما در بطن خود تلاشی برای درهم‌شکستن اراده‌ی ملت ایران است؛ اراده‌ای که بر پایه‌ی استقلال، عزت ملی و مقاومت در برابر سلطه‌طلبی شکل گرفته است. ایران، با اتکاء به توانمندی‌های بومی، شبکه‌ی مقاومت منطقه‌ای، و حمایت گسترده‌ی مردمی، نه‌تنها در برابر این تهاجم عقب‌نشینی نکرده، بلکه واکنش خود را در چارچوب دفاع مشروع و مطابق با ماده ۵۱ منشور ملل متحد تعریف کرده است.

در حالی‌که برخی کشورها و نهادهای بین‌المللی خواهان آتش‌بس فوری شده‌اند، که بیانگر استقامت و قدرت مافوق باور و تصور امریکا و متحدانش می باشند، اما ایران به‌صراحت اعلام نموده است که صلح تحمیلی ــ یعنی صلحی که پس از تجاوز و ویرانی بر ملت تحمیل گردد ــ قابل‌قبول نیست. این موضع، نه نشانه‌ی لجاجت، بلکه بیانگر یک واقعیت ژئوپولیتیک و اصولی است: صلحی که از مسیر جنگ آغاز شود، نه‌تنها پایدار نیست، بلکه امنیت واقعی را نیز تضمین نمی‌کند.

خلاصه اینکه ورود علنی امریکا در جنگ نتانیاهو علیه ایران و تجاوز و تهاجم به تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی، چالشی بزرگ و تاریخی را رقم زده است. این تجاوز نه‌تنها لیست شکست‌ها و نا کامی های آمریکا را از کوبا و ویتنام گرفته تا عراق، افغانستان و حتی در این آواخر یمن، طولانی می سازد، بلکه اراده واقعی ساختار سیاسی و مردمی ایران را نیز به نمایش می گذارد.

تأسیسات هسته‌ای ایران
ترامپ بداند، ایران زیر بار زور نمی رود

نقیب الله جمشید

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=8583

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *