Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

رابطه میان افغانستان و ایران، فراتر از مرزهای جغرافیایی، در تار و پود تاریخ، فرهنگ و سرنوشت مشترک دو ملت تنیده شده است. این پیوند عمیق، در بزنگاه‌های تاریخی همواره آزمون‌های دشواری را پشت سر گذاشته و هر بار، علی‌رغم تلاطم‌های سیاسی، تداوم یافته است. در روزهای اخیر، اظهارات دو دیپلمات ایرانی درباره تعامل حداکثری با ملت افغانستان و حقابه ایران از رود هیرمند، بار دیگر بهانه‌ای برای برخی جریان‌های رسانه‌ای شد تا با جهت‌دهی افکار عمومی، شکاف‌هایی را در روابط تهران و کابل ایجاد کنند. اما پرسش اساسی اینجاست: چرا برخی نمی‌خواهند ایران و ملت افغانستان باهم تعامل داشته باشند؟ و این تعامل دقیقاً به چه معناست؟

  • تحریک افکار عمومی؛ راهبردی برای واگرایی

در سال‌های اخیر، یک جبهه رسانه‌ای مشخص، متشکل از جریان‌های غربگرای افغانستان، برخی تندروهای داخلی در این کشور و بعضی گروه‌های داخلی در ایران، کوشیده‌اند تا تعامل تهران با کابل را در چارچوبی تقلیل‌یافته و تنش‌زا نمایش دهند. این جریان‌ها با برجسته‌سازی اختلافات و دستکاری روایت‌ها، در تلاش‌اند تا از یک‌سو افکار عمومی افغان‌ها را نسبت به سیاست‌های ایران حساس کنند و از سوی دیگر، نگرانی‌های داخلی در ایران را دامن بزنند.

نمونه بارز این تلاش، تحریف مفهوم «تعامل حداکثری» در بیانات رهبر ایران است. در روزهای اخیرعلی‌رضا احمدی، سرکنسول ایران در مزار شریف، بیان کرد که رهبر جمهوری اسلامی ایران دستوری مبنی بر “تعامل حداکثری با ملت افغانستان” صادر کرده است.

نکته قابل تأمل این است که فرمان رهبر ایران درباره تعامل با “ملت افغانستان”، پیش از این نیز بارها مطرح شده و سیاستی ثابت در دیپلماسی ایران بوده است. از این منظر، موضع سرکنسول ایران در مزار شریف، نکته جدیدی را مطرح نکرده، بلکه تأکیدی دوباره بر راهبردی اصولی است که بر مبنای آن، سرنوشت افغانستان باید به دست مردم این کشور و در چارچوب همکاری‌های منطقه‌ای رقم بخورد.

در حقیقت این یک سیاست دیرینه‌ است که رهبر ایران از ابتدای تحولات جدید افغانستان بر آن پای فشرده است. به عنوان مثال پس از سقوط دولت پیشین در کابل، آیت‌الله خامنه‌ای در ۶ سنبله ۱۴۰۰ تأکید کرد که دولت‌ها می‌آیند و می‌روند، اما این ملت افغانستان است که باقی می‌ماند و ما طرفدار ملت مظلوم افغانستان هستیم. این سخنان، حامل پیام روشنی بود: سیاست ایران، نه بر مبنای حمایت از دولت‌ها، بلکه بر پایه تعامل با مردم افغانستان است.

“تعامل با ملت افغانستان” یا “تعامل با افغانستان”؟ تفاوت در چیست؟

یکی از محورهای تحریف و سوءاستفاده رسانه‌ای، عدم تفکیک میان دو مفهوم “تعامل با ملت افغانستان” و “تعامل با افغانستان” است. در گفتمان دیپلماتیک ایران، “تعامل با ملت افغانستان” به معنای ارتباط گسترده و عمیق با اقشار مختلف مردم این کشور، شامل گروه‌های قومی و مذهبی مختلف است. “تعامل با افغانستان” مفهومی محدودتر دارد و عمدتاً به روابط رسمی میان دولت‌ها اطلاق می‌شود.

بدین ترتیب، تأکید رهبر انقلاب بر “ملت افغانستان”، حاوی این پیام است که تهران، فراتر از تحولات سیاسی، بر استمرار دوستی میان دو ملت اصرار دارد. اما برخی رسانه‌ها، با نادیده گرفتن این تفکیک، می‌کوشند تا تعامل ایران را معادل پذیرش حکومت طالبان جلوه دهند و از این رهگذر، حساسیت‌هایی را در میان منتقدان برانگیزند.

  • دلایل مخالفت با تعامل حداکثری ایران با ملت افغانستان

1. حفظ منافع ژئوپلیتیک غرب: برخی کشورهای غربی، حضور و نفوذ ایران در افغانستان را تهدیدی برای منافع خود می‌دانند. از این رو، رسانه‌ها و نهادهای وابسته به این کشورها، با برجسته‌سازی جنبه‌های منفی تعامل ایران و افغانستان، سعی در تضعیف روابط دوجانبه دارند.

2. رقابت‌های منطقه‌ای: برخی کشورهای همسایه افغانستان، از گسترش روابط تهران و کابل نگران بوده و با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای، در پی ایجاد تفرقه و سوءتفاهم بین دو ملت هستند.

3. جریان‌های مخالف داخلی در ایران: در داخل ایران نیز، برخی جریان‌های سیاسی با هرگونه تعامل با حکومت فعلی افغانستان مخالفند و با تحریک افکار عمومی، سعی در جلوگیری از پیشبرد سیاست‌های تعامل‌گرایانه دارند.

تعامل با افغانستان
برخی جریانات معاند و غرب پرست در ایران، مخالف تعامل با افغانستان هستند
  • حقابه؛ آزمونی برای پایداری روابط ایران و افغانستان

مسئله حقابه ایران از رود هیرمند، یکی از مهم‌ترین موضوعات در روابط دوجانبه ایران و افغانستان است. علی‌رضا بیگدلی، سفیر ایران در کابل، درباره توافق دو طرف بر «پایبندی به معاهده حقابه هیرمند» در اظهارات خود تصریح کرد که موضوع حقابه در مذاکرات دوجانبه حل شده و طرف افغان بر اجرای معاهده تأکید کرده است. مواضع اخیر دیپلمات‌های ایرانی، نه از سر مماشات، بلکه در راستای تثبیت توافقات پیشین و تأکید بر پایبندی طرف افغان به تعهدات خود است.

علی‌رغم تلاش برخی برای القای این ذهنیت که تهران در این مسئله عقب‌نشینی کرده، اظهارات سفیر ایران در کابل نشان می‌دهد که مذاکرات اخیر به تأیید مجدد تعهدات طالبان نسبت به معاهده ۱۳۵۱ انجامیده است.

ایران در این مقطع حساس، حسن نیت خود را از طریق تعامل دیپلماتیک و گفت‌وگوهای رسمی نشان داده است. طالبان نیز باید با اقدام عملی، به این تعامل پاسخ دهند، چرا که عدم تأمین حقابه می‌تواند دستاویزی برای مخالفان روابط گرم میان کابل و تهران شود.

  • لزوم وفای به عهد از سوی کابل؛ درک حساسیت‌های داخلی ایران

برای حکومت طالبان، تعامل مثبت با ایران در حوزه‌هایی مانند حقابه، نه یک امتیازدهی، بلکه راهی برای تقویت مشروعیت منطقه‌ای و تحکیم مناسبات با یکی از مهم‌ترین همسایگان افغانستان است. از سوی دیگر، در داخل ایران نیز جریان‌هایی حضور دارند که به شدت منتقد هرگونه تعامل با کابل هستند و عدم اجرای تعهدات از سوی طالبان، به این جریان‌ها برای اعمال فشار بر سیاست خارجی ایران، دستاویزی خواهد داد. بنابراین، برای جلوگیری از تشدید تنش‌های رسانه‌ای و سیاسی، طالبان باید در این مقطع حساس، بر پایبندی عملی به توافقات تأکید کند.

  • واکنش طالبان به ایران؛ نشانه‌ای از تغییر رویکرد؟

در کنار دیپلماسی رسمی، نشانه‌هایی از گرایش مثبت برخی مقامات طالبان نسبت به ایران مشاهده می‌شود. محمد نعیم، معاون وزیر خارجه طالبان، و رحمت‌الله فیضان، نماینده وزارت خارجه در هرات، در روزهای گذشته مواضع مثبتی درباره انقلاب اسلامی و نقش ایران در منطقه اتخاذ کرده‌اند. این تغییر لحن، می‌تواند حامل پیام‌هایی باشد:

1. طالبان درک کرده است که روابط با ایران، یک ضرورت است، نه یک انتخاب.

2. برای حفظ مشروعیت منطقه‌ای، طالبان نیاز دارد که تعهدات خود را در قبال ایران اجرا کند.

3. مواضع مثبت در گفتار، اگر با اقدامات عملی همراه نشود، اعتبار چندانی نخواهد داشت.

  • نتیجه‌گیری؛ تعامل آگاهانه، نه منفعلانه

در فضای کنونی، دو مسیر پیش روی ایران و افغانستان قرار دارد: یا روابط دوجانبه تحت تأثیر جنگ رسانه‌ای جریان‌های مخالف تعامل قرار می‌گیرد، یا دو کشور با وفای به عهد و اقدامات عملی، مسیر همکاری سازنده را تقویت می‌کنند.

ایران، حسن نیت خود را نشان داده است. اکنون نوبت طالبان است که با اقدامات ملموس، ازجمله تأمین حقابه هیرمند، نشان دهد که سیاستش فراتر از گفتار دیپلماتیک است. در غیر این صورت، همان جریان‌هایی که امروز برای تخریب تعامل افغانستان و ایران تلاش می‌کنند، فردا این گفتمان را به ابزاری برای فشار علیه خود طالبان بدل خواهند کرد.

مسیر تعامل، باز است؛ اما انتخاب با طالبان است که چگونه در این مسیر گام بردارد.

تعامل با افغانستان
تعامل با افغانستان هم برای ایران و هم افغانستان یک نیاز ضروری است

حبیبه قاسمی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7572

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *