توصیه های گوترش برای افغانستان
سینیرلی اوغلو نماینده ویژه رئیس سازمان ملل متحد که مامور تهیه ی گزارش مستقل در رابطه به وضعیت افغانستان تعیین گردیده بود سرانجام پس از گفتگوها و دیدارها با مقامات طالبان و دیگر افرادِ دخیل در قضیه افغانستان، گزارشش را تهیه و به گوترش ارایه نموده است و بر پایه اخبار منتشر شده، گوترش گزارش اوغلو را تائید و به شورای امنیت ملل متحد داده است.
گوترش ضمن اینکه گزارش اوغلو را به شورای امنیت سپرده، توصیه های نیز داشته است که از لحن و تعبیرات آن بر می آید که سازمان ملل به نحوی علاقمند به پذیرش امارت طالبان به عنوان عضو این سازمان است. ولی به دلیل بعضی از مسائل کلیدی طالبان بایستی یکسری اقدامات اساسی را انجام دهد تا بتواند به عنوان عضو سازمان ملل پذیرفته شود.
باتوجه به توصیه های که گوترش در رابطه به افغانستان به شورای امنیت ملل متحد نموده است، اینک به نظر می رسد که فرصت مناسبی برای حاکمان کنونی افغانستان پیش آمده اند تا بتواند با پاسخ به مطالبات سازمان ملل، تعاملات و تحولات افغانستان را حول محور برنامه ها و پلانهای همین سازمان، سامان دهد و از رنج ها و بحران های عمیق کنونی بکاهد. در این نوشته تلاش می گردد تا ابعاد فرصتِ پیش آمده را تحلیل و بررسی نمائیم.
سازمان ملل و آمریکا
یکی از محاسبات اشتباه و غلطی که حاکمان دو دهه ی پیشین افغانستان در رابطه به جامعه ی جهانی داشته اند این بوده است که هر یکی از رهبران افغانستان در مقاطع مختلف، به طرز گیج کننده ی نگران روابط شان با آمریکا بوده است. به عبارت بهتر میتوان گفت که رهبران حاکم در افغانستان، جامعه جهانی را با آمریکا یکسان قلمداد کرده اند.
حساب بردن از آمریکا برای حاکمان «جمهوریت»، کم وبیش قابل درک بود، زیرا حکومت افغانستان از سال 2001 تا سال 2021 بدون تردید تحت تسلط کامل آمریکا قرار داشت. اما طی دو سال گذشته طالبان نیز نه چندان علنی ولی در ماهیت همان رفتار مسئولین حکومت قبلی را داشته است. این در حالی است که نه تنها هیچ سنخیتی بین امارت اسلامی طالبان و رهبران کاخ سفید دیده نمیشود، بلکه طالبان و آمریکا، بیش از بیست سال دشمنان قسم خورده همدیگر بوده اند.
باتوجه به اینکه آمریکا به عنوان ابر قدرتِ جهان، طی چندین دهه ی اخیر بر بسیاری از کشورها اعمال قدرت نموده و نفوذ داشته است، نمیتوان از طالبان انتظار داشت که در رابطه به تعامل با آمریکا هیچ برنامه و استراتژی نداشته باشند.
اما داشتن برنامه و استراتژی تعامل به معنی این نیست که آمریکا را بالاتر و مقدمتر از سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی قرار دهیم. چنانکه متاسفانه طی دو سال گذشته طالبان این کار را کرده است و به آمریکا بیشتر از آن چیزی که لازم بوده توجه نموده اند. اما آمریکا مطابق سنت دیرینهی سیاست خارجی اش به صورت قلدرمآبانه تحریمها را بر علیه حاکمان کنونی افغانستان تشدید و شرایط را برای مردم افغانستان بیش از همیشه محدود و سخت نموده است.
رفتارهای غیر انسانی آمریکا در رابطه به افغانستان، اولا به خاطر سنت دیرینه و نهادینه شده در سیاست خارجی این کشور است و ثانیا، آمریکا همانگونه که بیش از بیست سال مردم افغانستان را قتل عام نمودند و بزرگترین جنایت های وحشتناک را در این کشور مرتکب شدند و هرگز هیچ مسئولیتی را هم نپذیرفت، اکنون نیز در همان مسیر گام بر می دارند.
باتوجه به این وضعیت اشتباه است اگر انتظار رفتار انسانی از سوی آمریکا داشته باشیم و بیشتر از این در مسیر اقناع رهبران کاخ سفید، هزینه و تلاش صورت گیرد. به جای اینکه در مسیر اقناع آمریکا هزینه و تلاش شود، بهتر است که سازمان ملل و برنامه های گوترش محور قرار گیرد و از طریق پاسخ به مطالبات این نهاد، افغانستان از انزوا بیرون شود و با عضویت در جامعه جهانی به مشکلات کنونی مردم رسیدگی شود.
توصیه های گوترش برای افغانستان
گوترش با بررسی گزارش سینیرلی اوغلو، در دو بخش توصیه های کاملا واضح و دقیق و واقعی به شورای امنیت نموده است که به صورت واقعی کانالها و مسیرهای دقیق برای فروکاستن از رنج و مقابله با بحران کنونی افغانستان است.
گوترش در توصیه به ژآنگ جون رئیس شورای امنیت ملل متحد، خواستار غیر سیاسی شدن نیازهای فوری در حوزه های صحت، معیشت و امنیت غذایی برای افغان هاگردیده است و همچنان خواستار افزایش کمک های بین المللی، رفع موانع و باز سازی اقتصادی افغانستان، فعال شدن راه های ترانزیت و تجارت با کشورهای منطقه و جهان و همچنان تامین حقوق اساسی افغان ها شده است.
هریک از مواردی که در رابطه به مسائل داخلی در توصیه های گوترش برای افغانستان آمده اند، دقیق و واقعی است. گوترش به صورت منطقی تمام نیازهای فوری و انسانی مردم افغانستان را در نظر گرفته اند و از شورای امنیت خواسته است که بدانها توجه گردد.
در بخش دوم توصیه های گوترش به اعتماد سازی، تداوم همکاری های امنیتی، منطقه ای و سیاسی، پشتیبانی از مشارکت همه جانبه ی اقوام و اقلیتها و همچنان تامین حقوق انسانی و برابر زنان و اقلیت های قومی مورد تاکید و تصریح قرار داده شده است.
توصیه های گوترش برای افغانستان: فرصت مناسب برای این کشور
از پانزدهم آگست 2021 که طالبان بر افغانستان مسلط گردیدند، رهبران و مقامات هریکی از کشورهای جهان و منطقه خواسته ها و مطالبات مختلف و مشخص از امارت اسلامی طالبان داشته است. گذشته از مسائل پنهانی، اما مخرج مشترک خواسته ها و مطالبات همه کشورها، تشکیل حکومت فراگیر و تامین حقوق برابر برای زنان و اقلیت های قومی و گروهی بوده است.
با آنکه تامین حقوق انسانی همه ی افغانها و تشکیل حکومت فراگیر، یکی از خواسته های اساسی مردم این افغانستان است، اما هریک از کشورها در ذیل این خواسته ها، منافع شان را نیز دنبال نموده و می نمایند. اما توصیه ها و تلاشهای گوترش، بدون در نظر داشت منافع دیگر کشور، فقط و فقط معطوف به مسائل و مشکلات افغانها و افغانستان می باشد.
باتوجه به اینکه توصیه های گوترش برای افغانستان، در حقیقت نقشه راه تعامل افغانستان با جهان محسوب می گردد، می توان گفت که در شرایط کنونی بهترین فرصت مغتنمی است که برای افغانستان پیش آمده اند. زیرا نکاتی را که گوترش توصیه نموده است، دقیقا کلید حل بحران کنونی افغانستان است.
بنابراین رهبران طالبان اگر فرصت کنونی را از دست بدهد و به مطالبات سازمان ملل پاسخ ندهد و با این سازمان همکاری ننماید، بدون تردید بزرگترین فرصت تاریخی را از دست خواهد داد. زیرا بحران کنونی افغانستان تحت هیچ شرایطی با یک جانبه و دوجانبه گرایی حل نمیگردد. وضعیت کنونی و بحران عمیقی که افغانستان را فراگرفته اند، کمکها و همکاری های تمام کشورها را می طلبد. بنابراین طالبان بایستی شرایط کنونی را درک کند و مطابق نقشه ی راه معرفی شده توسط گوترش قدم بردارد.
مسلم اخلاقی