پرونده جفری اپستین، یکی از جنجالیترین و تاریکترین پروندههای قضایی در تاریخ معاصر آمریکا، است. این پرونده نهتنها به دلیل اتهامات سنگین علیه اپستین، سرمایهدار و مجرم جنسی، بلکه به دلیل ارتباط او با نخبگان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا، از جمله دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور، مورد توجه قرار گرفته است. افشاگریهای اخیر، از جمله نامهای جنجالی منسوب به ترامپ در سال ۲۰۰۳، بار دیگر پرسشهایی را درباره عمق این روابط و میزان پاسخگویی سیستم قضایی آمریکا در برابر افراد قدرتمند مطرح کرده است.
اهمیت این موضوع فراتر از یک رسوایی جنسی است. افزون بر پیامدهای جهانی، این پرونده آزمونی برای شفافیت، عدالت و توانایی سیستم قضایی آمریکا در محاکمه افرادی است که در بالاترین سطوح قدرت قرار دارند. پرسش اساسی این مقاله این است: آیا سیستم قضایی آمریکا میتواند بدون تبعیض و با قاطعیت یک فرد قدرتمند مانند دونالد ترامپ را در ارتباط با پروندهای به پیچیدگی جفری اپستین محاکمه کند؟
پرونده جفری اپستین: شبکهای از فساد و قدرت
جفری اپستین، سرمایهداری که از معلمی به یکی از بانفوذترین چهرههای والاستریت و محافل نخبگان آمریکا تبدیل شد، در سال ۲۰۱۹ در حالی که در انتظار محاکمه به اتهام قاچاق جنسی کودکان بود، در زندان منهتن درگذشت. مرگ او که به طور رسمی خودکشی اعلام شد، اما با تردیدهای گستردهای همراه بود، به گمانهزنیهای متعددی دامن زد.
گزارشها حاکی از خرابی دوربینهای نظارتی، سهلانگاری نگهبانان و شکستگیهای غیرمعمول در استخوانهای گردن اپستین بود که برخی کارشناسان آن را با قتل سازگارتر دانستند تا خودکشی. این ابهامات، همراه با ارتباطات گسترده اپستین با چهرههایی مانند بیل کلینتون، پرنس اندرو و دونالد ترامپ، پرونده را به نمادی از فساد در ساختارهای قدرت تبدیل کرد.
اپستین متهم به اداره شبکهای گسترده از قاچاق جنسی کودکان بود که در آن دختران زیر سن قانونی به عمارتهای او در نیویارک، فلوریدا و جزیره خصوصیاش در کارائیب آورده میشدند. اسناد و مدارک نشان میدهند که او از نفوذ و ثروتش برای جذب قربانیان و سرپوش گذاشتن بر جرایمش استفاده میکرده است.
با این حال، توافق قضایی بحثبرانگیز در سال ۲۰۰۸ در فلوریدا، که به او اجازه داد با مجازاتی سبک از اتهامات سنگین فرار کند، نشاندهنده نفوذ او در سیستم قضایی بود. این موضوع پرسشهایی را درباره توانایی سیستم قضایی آمریکا در مقابله با افراد قدرتمند مطرح کرد. آیا این سیستم میتواند عدالت را در برابر کسانی که با شبکههای گسترده نفوذ و ثروت محافظت میشوند، اجرا کند؟ پرونده اپستین، با پیچیدگیهای قانونی و سیاسیاش، آزمونی برای این پرسش است.
رابطه عمیق ترامپ و اپستین: از دوستی تا سکوت غیرقابل توجیه
جفری اپستین و دونالد ترامپ برای بیش از 15 سال در محافل نخبگان نیویارک و پالم بیچ دوستانی صمیمی بودند. تصاویر متعدد آنها در مهمانیهای لوکس در عمارت مار-آ-لاگو ترامپ و خانه اپستین در منهتن، همراه با حضور گیسلین مکسول، همدست اپستین، این رابطه را تأیید میکند.
ترامپ حداقل هفت بار با جت خصوصی اپستین، معروف به «لولیتای اکسپرس»، سفر کرده است. به رغم اینکه ترامپ ادعا میکند هرگز به جزیره خصوصی اپستین در کارائیب نرفته است، اما مدارک و شواهد چیزی دیگری میگوید. جزیرهی خصوصی اپستین که به «جزیره شیطان» معروف شد، محل اصلی سوءاستفاده جنسی از دختران زیر سن قانونی بود.
افرون بر اینها در سال 2002، ترامپ در مصاحبهای با مجلهِ نیویورک درباره اپستین گفته بود: «جفری یک مرد فوقالعاده است. او خیلی سرگرمکننده است. گفته میشود مثل من، او هم زنان زیبا را دوست دارد و بسیاری از آنها جوان هستند.» این اظهارات، در پرتو جنایات اثباتشده اپستین، نهتنها یک تعریف ساده، بلکه تأییدی ضمنی از رفتارهای اوست. ترامپ نهتنها از تمایلات اپستین آگاه بود، بلکه آن را با سبک زندگی خود مقایسه کرد.
یکی از جنجالیترین اسناد، نامهای منسوب به ترامپ در سال 2003 به مناسبت تولد 50 سالگی اپستین است که شامل نقاشیای مستهجن و متنی عجیب است: «ما چیزهای مشترکی داریم، جفری… تولدت مبارک و باشد که هر روز رازی شگفتانگیز دیگر باشد». ترامپ این نامه را جعلی خوانده و از وال استریت ژورنال شکایت کرده است، اما گزارشها نشان میدهند او از طرحهای (نقاشی) دستی در ارتباطاتش استفاده میکرده است. این سند اکنون در اختیار وزارت عدلیهی آمریکا است و میتواند کلیدی برای روشن شدن عمق رابطه آنها باشد.

رقابت مالی و پایان دوستی؛ جرایم ترامپ در پرونده اپستین
دوستی ترامپ و اپستین در سال 2004 به دلیل رقابت بر سر خرید عمارتی در پالم بیچ پایان یافت. هر دو برای خرید این ملک تلاش کردند و در نهایت ترامپ پیروز شد. این جدایی، نه به دلیل اختلاف اخلاقی، بلکه به دلیل رقابت مالی بود. نکته قابلتوجه این است که تنها دو هفته پس از این ماجرا، پولیس فلوریدا اولین گزارش درباره حضور دختران نوجوان در خانه اپستین را دریافت کرد، گویی قطع ارتباط با ترامپ، اپستین را از پوشش اجتماعی محروم کرد.
یکی از فرضیاتی که دور از ذهن نیست، نقش عمارت مار-آ-لاگو، متعلق به ترامپ، بهعنوان مکانی احتمالی برای استخدام قربانیان اپستین است. ویرجینیا گیوفر، یکی از قربانیان برجسته اپستین، در 16سالگی در مار-آ-لاگو کار میکرد. گیسلین مکسول او را در این مکان شناسایی کرد و بهعنوان ماساژور به خدمت اپستین درآورد، که بعداً به سوءاستفاده جنسی منجر شد.
براد ادواردز، وکیل قربانیان، ادعا کرده که ترامپ پس از آزار یک دختر نوجوان توسط اپستین در مار-آ-لاگو، او را از این عمارت اخراج کرد. این موضوع نشان میدهد ترامپ از رفتارهای اپستین آگاه بود، اما هرگز آن را به مقامات گزارش نکرد. این سکوت، پرسشهایی درباره مسئولیت قانونی و اخلاقی ترامپ مطرح میکند.
در سال 2016، زنی ناشناس ادعا کرد که در دهه 1990 توسط ترامپ و اپستین مورد آزار جنسی قرار گرفته است. این پرونده بهسرعت مختومه شد و شواهد کافی ارائه نشد، اما شایعات همچنان باقی است. همچنین، ماریا فارمر، یکی دیگر از قربانیان اپستین، ادعا کرده که ترامپ را در دفتر اپستین ملاقات کرده و اپستین درباره او گفته: «او برای تو نیست». این اظهارات، هرچند بدون مدرک قطعی، تردیدهایی درباره نقش ترامپ در شبکه اپستین ایجاد میکند.
پس از دستگیری اپستین در 2019، ترامپ فاصله خود را با او علنی کرد و گفت: «15 سال است با او صحبت نکردهام. از او خوشم نمیآمد». اما بهجای پاسخگویی، ترامپ این پرونده را به ابزاری سیاسی تبدیل کرد. او با طرح تئوری توطئه درباره «قتل اپستین» و اشاره به ارتباط بیل کلینتون با او، سعی کرد توجه را از خود منحرف کند.
در 2025، او این پرونده را «هوکس دموکراتها» خواند و حتی حامیان سابق خود را که خواستار شفافیت بودند، مورد حمله قرار داد. بااین استراتژی، نهتنها از پاسخگویی فرار کرد، بلکه شکافهای عمیقی در میان حامیانش ایجاد کرد.
پیامدهای جهانی این رابطه پدوفیلیایی: از اپستین تا ترامپ
ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، نقشی کلیدی در سیاستهای جهانی ایفا میکند. آمریکا با نفوذ گسترده در شرق و غرب، از خاورمیانه تا اروپا و آسیا، سرنوشت ملتهای بسیاری را تحت تأثیر قرار میدهد. اما جهانی که تحت رهبری فردی متهم به ارتباط با شبکهای پدوفیلی باشد، چگونه میتواند جای بهتری برای زندگی باشد؟
اتهامات اخلاقی علیه ترامپ، از جمله ارتباط با اپستین، نهتنها اعتبار او، بلکه مشروعیت سیاستهای جهانی آمریکا را زیر سؤال میبرد. اگر ترامپ، که تا خرخره در رسواییهای اخلاقی فرو رفته، بهعنوان رهبر جهان آزاد عمل کند، پیامدهای آن برای دیپلماسی، حقوق بشر و اعتماد جهانی فاجعهبار خواهد بود.
رهبری که متهم به همدستی یا حداقل سکوت در برابر جنایات جنسی است، نمیتواند مدافع ارزشهای دموکراتیک باشد. این موضوع بهویژه در جهانی که آمریکا مدعی رهبری اخلاقی آن است، اهمیت بیشتری پیدا میکند. محاکمه عادلانه ترامپ نهتنها برای قربانیان، بلکه برای بازسازی اعتماد جهانی به آمریکا ضروری است. زیرا جهانی که تحت رهبری فردی متهم به چنین جرایمی باشد، نمیتواند مدعی عدالت یا پیشرفت باشد.
اجرای عدالت برای قربانیان، نهتنها حق آنهاست، بلکه وظیفهای برای بازسازی اعتماد جهانی به آمریکا است. جهانی که در آن یک پدوفیل یا همدست او بتواند بدون پاسخگویی رهبری کند، جهانی است که در آن اخلاق و عدالت به حاشیه رانده شدهاند. آمریکا، بهعنوان قدرتی جهانی، موظف است نشان دهد که قانون، حتی برای رئیسجمهور، خط قرمز است. تنها با محاکمه عادلانه و شفاف ترامپ میتوان سایههای این جنایت را از سیاست جهانی پاک کرد و به قربانیان اطمینان داد که صدایشان شنیده شده است.

نقیب الله جمشید