Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

حمله پیشدستانه

در طول تاریخ، قوم یهود به دلیل موقعیت جغرافیایی، جمعیت کم و قرار گرفتن در معرض تهدیدات مستمر، همواره با چالش‌های بقا مواجه بوده است. براساس آیات قرآن، از زمانی که این قوم توسط خداوند مورد لعنت قرار گرفت، بی‌سرزمین و آواره شد و دیگر حق نداشت به سرزمین وعده داده شده، بازگردد.

آوارگی یهودیان در مناطق مختلف باعث شد این قوم برای حفظ نسل، بقا و به دست آوردن قدرت، دست به جنایات زیادی بزنند. مردم مناطق مختلف به دلیل این جنایات همواره یهودیان را مورد سرکوبی قرار می‌دادند و از سرزمین‌های خود بیرون می‌راندند. تاریخ یهود، تاریخ جنگ برای قدرت و بقاست. این قوم همواره حس هویتی‌اش با تهدید فیزیکی همراه بوده و ترس عمیق از نابودی ساختار روانی‌اش را تشکیل داده است.

زمانی که در نهایت یهودیان توانستند با غصب سرزمین‌های فلسطین برای خود حکومتی اشغالگر برپاکنند، اسرائیل راهبردی استراتژیک را پایه‌گذاری کرد: حق دفاع مشروع.

در واقع تاریخ پرتلاطم، رژیم صهیونیستی را به سمت تدوین دکترین‌های امنیتی تهدیدمحور سوق داده است که بر اصل “حمله پیشدستانه” استوار است: پیش از آنکه دشمن به سراغ تو بیاید، تو به سراغ دشمن برو. این دکترین، که ریشه در تجربه‌های تاریخی یهود و نیاز به بقا در برابر تهدیدات وجودی دارد، در استراتژی‌های نظامی و سیاسی اسرائیل، به‌ ویژه در مواجهه با ایران، به وضوح دیده می‌شود.

حمله پیشدستانه
حمله پیشدستانه، اصل دکترین نظامی سیاسی رژیم صهیونیستی برای بقا
  • تاریخ یهود و دکترین امنیتی تهدیدمحور

قوم یهود در طول تاریخ با تهدیدات متعددی مواجه بوده است، از اسارت در مصر باستان و تخریب معبد سلیمان توسط بابلی‌ها در قرن ششم پیش از میلاد تا تبعید و آزار در اروپا در قرون وسطی و نسل‌کشی یهودیان در قرن بیستم. این تجربه‌های تاریخی، که اغلب با تلاش برای نابودی یا تضعیف یهودیان همراه بوده، یک ذهنیت امنیتی عمیق را در میان این قوم شکل داده است: بقا در گرو اقدام پیشدستانه است.

اسارت بابل (۵۸۶ ق.م): پس از تخریب معبد اول توسط نبوکدنصر دوم، یهودیان به بابل تبعید شدند. این تجربه به آن‌ها آموخت که بدون قدرت دفاعی، بقای فرهنگی و قومی آن‌ها در معرض خطر است.

قیام مکابی‌ها (۱۶۷-۱۶۰ ق.م): یهودیان در برابر سلطه سلوکیان و تلاش برای هلنیزه کردن آن‌ها، با قیام مسلحانه به رهبری یهودا مکابی، مقاومت کردند. این قیام نمونه‌ای از اقدام پیشدستانه برای حفظ هویت و بقا بود.

نسل‌کشی (۱۹۴۱-۱۹۴۵): قتل‌عام هزاران یهودی توسط رژیم نازی، ضرورت ایجاد یک دولت مستقل با توان دفاعی قوی را تقویت کرد.

پس از تأسیس دولت اسرائیل در ۱۹۴۸، این کشور به دلیل غصب سرزمین‌های اسلامی، با تهدیدات متعددی از سوی کشورهای همسایه مواجه شد. جنگ‌های ۱۹۴۸، ۱۹۶۷ (جنگ شش‌روزه)، و ۱۹۷۳ (جنگ یوم کیپور) نشان‌دهنده محیط پر از تهدیدی بود که رژیم صهیونیستی در آن قرار داشت.

این شرایط، دکترین‌های امنیتی مانند دکترین بگین را شکل داد، که بر اساس آن، اسرائیل باید تهدیدات بالقوه را قبل از تبدیل شدن به خطر واقعی خنثی کند. دکترین بگین، که به نام مناخم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل در سال ۱۹۸۱ نام‌گذاری شده است، پس از حمله هوایی اسرائیل به رآکتور هسته‌ای اوسیراک عراق شکل گرفت.

این حمله، که به منظور جلوگیری از دستیابی صدام حسین به سلاح هسته‌ای انجام شد، نمونه‌ای از استراتژی حمله پیشدستانه بود. بگین اعلام کرد: “اسرائیل اجازه نخواهد داد دشمنانش به سلاح‌هایی دست یابند که بقای ما را تهدید کند.”

اسرائیل به دلیل وسعت کوچک و عمق استراتژیک محدود، نمی‌تواند منتظر حمله دشمن بماند، زیرا تهدیدات می‌توانند به سرعت به مراکز حیاتی آن برسند. بنابراین، حملات پیشدستانه به عنوان راهی برای خنثی‌سازی تهدیدات قبل از وقوع انتخاب می‌شود.

این کشور تنها ۲۲ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و در باریک‌ترین نقطه تنها ۱۴ کیلومتر عرض دارد. این وضعیت باعث می‌شود که هر حمله‌ای بتواند به سرعت به شهرها و زیرساخت‌های کلیدی برسد، که نیاز به اقدام سریع را افزایش می‌دهد.

  • حمله پیشدستانه اسرائیل به ایران

پس از عراق و سوریه، ایران این بار نوبت ایران بود که از یک کشور متخاصم و تهدید برای اسرائیل، تبدیل یک کشور خنثی و معمولی شود. احتمال حمایت تهران از گروه‌های مقاومت، برنامه موشکی پیشرفته و گام برداشتن برای تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای، اسرائیل را به این نتیجه رساند که ایران باید متوقف شود.

در ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل طی عملیات «شیر برخاسته» به بیش از صد نقطه نظامی و علمی در ایران حمله کرد؛ اقدامی که خشم گسترده تهران را برانگیخت و جنگی تمام‌عیار پدید آورد. بر اساس اعلام مقامات صهونیستی، این حمله تنها برای نابودی تاسیسات هسته‌ای ایران صورت گرفت. این در حالی است که اسرائیل خود بیش از ۹۰ کلاهک هسته‌ای دارد، عضو NPT نیست و هیچ‌گونه بازرسی توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی را نمی‌پذیرد و جهان نیز در برابر آن سکوت کرده است.

اما ترس اسرائیل از جمهوری اسلامی به این دلیل است که ایران نماد مقاومت است. آن‌چه واقعاً اسرائیل را هراسان می‌کند، تبدیل شدن ایران به الگوی موفق توسعه و مقاومت برای کشورهای منطقه است؛ الگویی مبتنی بر قدرت نرم، هویت فرهنگی و عزت ملی.

ایران، الگوی کشوری است که بدون تکیه بر آمریکا، به استقلال، پیشرفت علمی، نظامی و سیاسی دست یافته است. کشوری که در دهه‌های گذشته نشان داده می‌توان بدون وابستگی به غرب، در برابر استعمار، اشغال و سلطه ایستادگی کرد.

برای نابودی این الگو، رسانه‌های جهانی همسو با یک رژیم کودک‌کش، پروژه‌ی اهریمن‌سازی را کلید زدند، سازمان‌های بین‌المللی مأمور فشار به ایران شدند و استراتژِی حملات پیش‌دستانه، به توجیهی برای خوی وحشی‌گری و جنگ‌طلبی اسرائیل تبدیل شد.

حمله پیشدستانه
حمله پیشدستانه اسرائیل به ایران، توجیهی برای خوی وحشیگری رژیم و قدرت های غربی
  • ایجاد صلح با حمله پیشدستانه

ایالات متحده به عنوان پیش‌ران و حمایتگر اصلی رژیم صهیونیستی و همچنین خود این رژیم جعلی همیشه عنوان می‌کنند که حملاتشان در راستای برقراری صلح صورت گرفته‌ است؛ اما معنای صلح در این نگرش، ساکت کردن صدای مقاومت و تحمیل امنیت یک‌جانبه است.

صلح، صورت مسئله نیست؛ بلکه ابزاری است برای توجیه تجاوز و جلوگیری از ظهور صدای مخالف. صلح یعنی تسریع نابودی تهدید. هر صدای انتقادی نسبت به جنایات این رژیم، باید ناپدید شود. صلحی که اسرائیل تعریف می‌کند یعنی هر صدای انتقادی نسبت به جنایات این رژیم، باید ناپدید شود.

اسرائیل از دهه ۸۰ میلادی، سیاست حملات پیش‌دستانه را علیه هر قدرت منطقه‌ای بالقوه دنبال کرده است اما در عین حال همواره از «صلح» سخن گفته است؛ اما این صلح تنها زمانی معنا دارد که تمام طرف‌های مقابلش یا تسلیم شوند، یا نابود گردند. بر اساس این گفتمان، ایران بزرگ‌ترین مانع بر سر راه «صلح صهیونیستی» است؛ چون تسلیم نشده، عادی‌سازی نکرده و حتی در میانهٔ تحریم، جنگ و فشار، پرچم حمایت از فلسطین را پایین نیاورده است.

این حملات همگی تحت پوشش «حملات پیشگیرانه برای حفظ امنیت ملی» انجام شده، اما در واقع، تلاشی برای مهار قدرت ایران و حفظ انحصار نظامی اسرائیل در منطقه بوده است. هر بار که ایران دستاورد علمی یا دفاعی جدیدی اعلام می‌کند، صدای آژیر خطر در تل‌آویو بلند می‌شود.

تا زمانی که ایران بر اصول خود بایستد، اسرائیل احساس ناامنی خواهد کرد و تا زمانی که مفهوم صلح در واژگان ایران با عدالت و عزت گره خورده باشد، جهان آزاد صحنه تقابل تمدن‌ها باقی خواهد ماند؛ تقابل تمدنِ مقاوم اسلامی در برابر تمدنِ اشغال و استعمار.

حمله پیشدستانه
اسرائیل و امریکا مئعی هستند با استراتژی حمله پیشدستانه، بدنبال صلح هستند

 حکیم تاجیک

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=8858

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *