حکمرانی خوب؛ اصلی که نجاتبخش است
💢 محمد احمدی
وقتی بحث حکمرانی خوب بهمیان میآید، دقیقاً ضدیت آن که حکمرانی بد است، نیز در اذهان پیدا میشود و نمونههایی از این دست خطور میکند. افغانستان با تاریخ پر فراز و نشیبی که دارد، انواع حکومتها را دیده و تجربه کرده که در این میان، حکمرانی خوب، حکومتداری بد و حکومتداری نظامی شامل بوده است.
حکمرانی نظامی طالبان
در ۲۴ اسد زمانیکه طالبان قدرت را در اختیار گرفتند و جمهوریت سقوط کرد، تا همین اکنون نوع حکومتداری این گروه نظامی بوده و بیشتر روی نظامیگری و حل مشکلات شان توسط همین گزینه متمرکز بودهاند.
همانطور که در حکومتداری بد، بحث عدالت، قانونمداری، آزادی بیان، حقوق شهروندی، آزادیهای اساسی، تأمین خدمات اجتماعی، پاسخگویی، ظلمستیزی و فسادگریزی، مردم محوری، عدالتورزی، حقمداری جایی ندارد و مطرح بحث نیست، در حکومتداری نظامی هم معایبی نهفته است که در کنار خطرات داخلی، نوع نگاه مردم و جهان را به آن حکومت تغییر میدهد.
در یک حکمرانی نظامی شهروندان از حکومت فاصله میگیرند، در حالیکه نزدیکی دولت و ملت در حکمرانی خوب و پیشرفته یک اصل است. آنچنانی که طالبان به جامعه افغانستان نگاه میکنند و نظامیگری را نوع حکومت شان انتخاب کردهاند، برگ بازنده است که در یک بازی باخت باخت قرار دارند و بهنوعی میتوان گفت که طالبان هماکنون در یک حکومتداری بد و نظامی قرار گرفتهاند که تلاش دارند هم بد حکومت کنند و هم آنچه مقابل شان قرار می گیرد را با نظامیگری حل نمایند و یقینا عدهای از سران این گروه از دورنمای اینگونه حکومت چیزی نمیدانند و بر شتر غرور خود سوار هستند.
حکمرانی خوب؛ مشروعیت و مقبولیت
برای طالبان هنوز فرصت باقیست تا نگاه شان را نگاه حکمرانی خوب کنند و خودسری، خودکامگی، قانونشکنی، عدم شفافیت و پاسخدهی، بیعدالتی، محق بودن حکام و مکلف بودن مردم و… را کنار بگذارند، زیرا این گونه حکومت داری، نظامی و بد است که اندک کم کم به سمت استبدادی شدن از نوع بزرگ بهپیش میرود و این یعنی بقایی برای طالبان قابل مشاهده نخواهد بود.
حکومت همهشمول و مشروع مردم، قانونمداری، شفافیت و پاسخگویی، عدالت محوری، تأمین خدمات اساسی برای مردم، ایجاد فرصتهای برابر برای رشد و توسعه پایدار، تعیین رابطه حکومت با مردم وتعیین حق و تکلیف آنها به اساس قوانین از مولفههای حکومتداری خوب بهشمار میروند که طالبان باید بدان تمکین کنند و راه را بیابند.
حکمرانی خوب مشروعیت و مقبولیت ایجاد کرده و مورد قبول همه طرفها قرار میگیرد. اما آنچه امروز طالبان درافشانی میکنند، انحصارطلبی، قانونشکنی، نادیده گرفتن حقوق مردم و مذاهب و اقوام، نظامیگری و… است که با این حالت میخواهند مشروعیت کسب کنند، اما این ره که تو می روی به ترکستان است.
حکمرانی خوب: سخن پایانی!
بحث حکمرانی خوب و بد، مبحث دور و درازیست در دنیای سیاست و فلسفه سیاسی که پرداختن به آن در این نبشته گنجایش ندارد، ولی پیام مهم این بحث برای طالبان است که حکومتداری نظامی در حال حاضر گزینه معقول برای کشور نیست و به مشکلات افزون کرده.
حکمرانی خوب باید در افغانستان عملا ایجاد شود و حکومت همهشمول ایجاد گردد. قانونمداری اصل مهمی برای کشورهاست که باید بدان تکیه گردد، حقوق بشر و اقوام باید مدنظر گرفته شده و همه باید در بدنه حکومت نمایندگان خود را داشته باشند.
رسمیت مذهب شیعه موضوع دیگریست که باید وجود داشته باشد، زیرا شیعیان یکی از پایههای افغانستان نوین را شکل داده و میدهند که باید در همه جاها قانون احوال شخصیه تشیع تطبیق و در کنار مذهب حنفی و همانند ۲۰ سال گذشته رسمیت داشته باشد.
مواردی که یاد گردید، از عناصر مهم حکمرانی خوب بهشمار میرود. سیاستگر یا سیاستگران کشور باید بهخاطر تحکیم نظام سیاسی و حفظ ارزشهای اسلامی تعادل و تعامل را بادرنظرداشت احترام متقابل با همسایگان و دول جهان برقرار نموده و به آن صادقانه عمل نمایند و در رابطه به مشروعیت نظام سیاسی و کسب رضایت جامعه جهانی نخست مهم است تا پشتیبانی ملت را با خود داشته باشند.
محمد احمدی، تحلیلگر