جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

مؤلفه­ های حکومت فراگیر، نقش جامعه جهانی و استراتژی  غیر منطقی طالبان

در پانزدهم آگست 2021 نظام جمهوریت در افغانستان فروپاشید. امارت طالبان پس از 20سال دوباره روی کار آمد. با روی کار آمدن دوباره ­ی گروه طالبان، جامعه جهانی با یک­صدا خواستار ایجاد حکومت فراگیر گردیدند. علی الرغم اینکه طالبان تا اکنون به خواسته ­های جهان و مردم افغانستان توجه نکرده اند، اما کشورهای جهان به شمول سازمان ملل متحد و همچنان مردم افغانستان به مطالبات شان تاکید و اصرار دارند و در آخرین مورد، دفتر هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما)، در توئیتی از قول آنتونیو گوترش گفته است که: «تمایل طالبان برای پذیرفته شدن در جامعه جهانی ایجاب می‌کند تا آنها گام‌های ملموسی برای رعایت و ترویج حقوق بشر بردارند».

هرچند سازمان ملل متحد در گذشته نیز اقدامات متعددی مشابه داشته اند. ولی هیچکدام موثر واقع نشده ­اند. افزون بر سازمان ملل متحد، کشورهای همسایه ـ منطقه و مردم افغانستان نیز به طرق مختلف مطالبات شان را از گروه طالبان ابراز داشته ­اند، اما متاسفانه تا اکنون طالبان به هیچ­کدام از خواسته ­های مردم و جامعه جهانی تمکین و یا دست کم توجه نکرده اند.

باتوجه به این روند خسته کننده و فرسایشی که نزدیک به دو سال گذشته بین طالبان و جامعه جهانی و مردم افغانستان طی شده است و تا کنون نتیجه نداشته اند، لازم است تا به صورت ملموس و واضح مولفه ­های به رسمیت شناخته شدن حکومت طالبان و نقش جامعه ­ی جهانی تببین گردد و توضیح داده شود.

  • مولفه ­های حکومت فراگیر

جامعۀ افغانستان متشکل از اقوام و نژادهای متعدد اند. اکثریت و اقلیت در اینجا معنی ندارند. زنان به عنوان نیروهای متخصص و منابع فوق العاده ­ی انسانی دارای جایگاه ویژه اند. از این­رو هر نوع نظام سیاسی که در اینجا حاکم گردد، بایستی چتری باشد که همه در آن خود را شریک بدانند. نادیده پنداشته شدنِ هریک از گروه­ها به همان اندازه مهم است که می­ تواند برای مدت ها چالش آفرین باشد.

ساختار نظام سیاسی طالبان«امارت» است. در «امارت» تمام سازوکارهای حکومت در خدمت فرامین «امیر» است. در چارچوب این ساختار، حضور نماینده ­گان و نخبه­ گان دیگران غیر قابل پذیرش است. بنابراین نخستین مولفه ­ی حکومت فراگیر ایجاد چارچوب رهبری و نهاد تصمیم گیری به گونه ای است که حضور نماینده ­گان و نخبه­ گان تمام گروه­ های قومی را برتابند و دیگران نیز حضورشان را در هسته­ های تصمیم گیری به صورت معنادار احساس کنند.

دومین گام تفکیک قوای سه گانه ­ی دولت است. لازم است که قوای سه گانه­ کاملا تفکیک شده و مستقلانه عمل نمایند. حضور افراد و نخبه­ گان تحصیل کرده از اقوام و گروه ­های قومی، نژادی و جنسی مختلف در تمام قوا به صورت معتدلانه و معنا دار پذیرفته شود.

بنابراین مولفه های حکومت شمول عبارت اند از حضور نماینده ­گان و نخبه ­گان تمام گروه ­های قومی، نژادی و جنسی در نهاد تصمیم گیری و بخش­های اجراییه و تقنینی. تا اینکه تحصیل کرده ­گان از تمامی اقوام و نژادی و زنان در تمام ارکان­های حکومتی حضور و مشارکت نداشته باشند، حکومت فراگیر فاقد معناست و بیشتر سمبولیک است.

حکومت فراگیر
حضور نخبه گان و نمایندگان تمامی اقوام، از مولفه های حکومت فراگیر است
  • نقش جامعه جهانی در ایجاد حکومت فراگیر

طالبان بیست سال تمام جنگیدند و قربانی دادند و بالاخره به قدرت دست یافتند. اینک نیز با تسلیحات فراوان و قدرتی که در اختیار دارند، فضای رعب و وحشت را در افغانستان حاکم ساخته اند. کمترین اعتراض را در نطفه خفه می ­کنند. بنابراین مردم افغانستان بدون کمک و همکاری جامعه­ ی تحت هیچ شرایطی قادر به ایجاد تغییر در رفتار طالبان نخواهد بود.

از این­رو نقش جامعه جهانی در کنار مردم افغانستان، بدون تردید اساسی و تعیین کننده است. اما استراتژی جامعه ­ی جهانی و در راس آن آمریکا، در قبال دولت های مخالف شان، تا اکنون فقط تحریم و فشار حداکثری بر جوامع آن کشورها بوده است.

این استراتژی افزون بر اینکه به شدت بی رحمانه و ظالمانه است، متاسفانه تا هنوز نتایج دلخواهی را در پی نداشته است. بنابراین لازم است که جامعه جهانی در قبال گروه طالبان استراتژی شان را تغییر دهند و راه ­های بدیل را در پیش گیرند و با استفاده از ظرفیت حد اکثری، اوضاع وخیم کنونی را در افغانستان ترمیم و تعدیل نمایند.

حکومت فراگیر
نقش جامعه ی جهانی در تشکیل حکومت فراگیر قابل چشم پوشی نیست
  • مقابلۀ خصمانه ­ی طالبان با حکومت فراگیر

با اینکه دولت طالبان در خارج از افغانستان هم­چنان دارای وجۀ مخدوش و هراس انگیز است، آنها در ترسیم چهره ­ی داخلی حکومت شان نیز ناکام بوده ­اند. زیرا فقر و بیکاری و بحران اقتصادی، فضای بیمناک و بسته ­ی سیاسی، تضییع حقوق اولیه ­ی زنان و اقلیت­ های مذهبی و قومی، تعطیلی رسانه­ های آزاد، توقف خدمات اجتماعی، عدم توجه به زیر ساخت­ها و محیط زیست و ده­ها مسائل دیگر باعث گردیده است که مردم افغانستان به شدت از حکومت طالبان ناراضی باشند.

افزون بر اینکه مردم به شدت از حکومت طالبان ناراضی اند، رقابت های درون شبکه ­ی نیز در بین طالبان در حال گسترش است. زیرا بافتار و ساختار سیاسی طالبان به دلیل اینکه با طناب قومی و قبیله گرایی به هم پیوند خورده بودند، اینک به قدرت دست یافته اند، کم کم پوسیده اند و در حال از بین رفتن است.

استراتژی غیر منطقی و مقابله ­­ی خصمانه ­ی طالبان در قبال خواست جهان و مردم افغانستان، متاسفانه چشم انداز آینده را برای مردم و هم برای خود طالبان تیره و مبهم نموده است. تداوم وضعیت کنونی آینده­ ی روشن برای هیچ یکی از طرف­ها باقی نمی­ گذارند. بنابراین بهتر است که گروه طالبان، از طفره رفتن دست بر دارند و تن به ایجاد حکومت فراگیر و تامین صلح و مصالحه ­ی ملی بدهند و آینده ­ی روشن و زیبایی را برای کشور و مردم افغانستان رقم زند.

از طرف دیگر با آنکه طالبان تا اکنون انعطاف ناپذیر بوده اند و در قبال خواست مردم افغانستان و جامعه­ ی جهانی به صورت غیر منطقی عمل کرده اند و به این رفتار شان نیز ادامه می ­دهند، اما اینها باعث نمی شود که مردم افغانستان و جامعه­ ی جهانی از خواسته ­ها و مطالبات شان منصرف شوند و یاکوتاه بیایند.

بلکه لازم است که جامعه جهانی و به ویژه کشورهای همسایه و منطقه، متحدانه و مصمم تر از گذشته جهت تامین صلح و ثبات در افغانستان با مردم این کشور همکاری نمایند. زیرا انصراف و بی تفاوتی جهان در قبال بحران افغانستان، احتمال دارد پیامدهای منطقه ­یی و جهانی نیز در پی داشته باشد و سر انجام کشورهای منطقه و حتی جهان را نیز درگیر خویش نماید.

 

عایشه ببرک خیل، ژورنالیست

 

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=3124

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *