خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان
شکست مفتضحانه آمریکا در افغانستان، فاجعه بار بود. همانطور که شاهد بودیم، متاسفانه هزینه ی این شکست را مردم افغانستان پرداخت کردند. تا هنوز که دوسال از این ماجرا گذشته است، افغانستان همچنان درگیر شرارت های آمریکاست.
شکست آمریکا در افغانستان به دنبال قدم های اشتباه قبلی آمریکا در لیبی و سوریه و همچنین عراق اتفاق افتاد. در کشورهای مذکور نیز پیامدهای مداخله و خروج آمریکا وخیم بودند. اما آمریکا در قبال همه ی فجایعی که خلق کردند، هرگز پاسخگو نبود و نیست.
استراتژیست های آمریکائی فقط به دنبال تامین منافع شان هستند، ولو اینکه برای تامین منافع آنها کشورها ویران و غیر نظامیان قربانی و میلیونها انسان آواره و بی خانمان گردند. به همین دلیل آمریکائیان دو سال قبل دقیقا زمانی که منافع و اولویت های شان را در جاهای دیگر منطقه و جهان تشخیص دادند، بدون کمترین احساس مسئولیت افغانستان را ترک کردند.
نتایج خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان برای این کشور بسیار هزینه بَر تمام شد. سیستم و نظام سیاسی در افغانستان فروپاشید، نظام بانکی ساقط گردید و عملا مردم با گرسنگی عظیم مواجه شدند. اما تاکنون آمریکا هیچ یکی از فجایعی را که در افغانستان خلق کرده اند به گردن نگرفته است.
مسئولین آمریکایی در هر گفتگویی از اعتراف به ویرانی افغانستان طفره می روند و همچنان سعی دارند زیر سایه ی حجم عظیمی از تبلیغات رسانه ی از پذیرش مسئولیت سر باز زنند. باتوجه به این وضعیت در اینجا پرسش های اساسی ذیل مطرح است که نقش آمریکا در فروپاشی افغانستان چگونه بوده است و آمریکا در قبال ویرانی افغانستان چه مسئولیتی های را داشتند و دارند؟ پیامدهای استراتژی خروج غیر مسئولانه و غیر منطقی آمریکا برای افغانستان و این خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان چه هزینه های را به بار آوردند؟
خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان و فروپاشی این کشور
اولا: مداخله آمریکا در افغانستان غیر منطقی و غیر معقول بود. اشغال افغانستان از سوی آمریکا یک خطای بزرگ تاریخی بود که هرگز نباید اتفاق می افتاد. زیرا آمریکا؛ نمی توانست/نمی تواند با این همه فاصله و این همه تفاوت و اختلاف، در افغانستان برای خودش منافع تعریف کند.
تعریف منافع برای ایالات متحده از سوی استراتژیست های آمریکایی در افغانستان باعث مداخله و اشغال این کشور گردید. از آن طرف به دلیل اینکه استراتژیست های آمریکایی برای تامین منافع شان از هر نوع معیارها و مرزهای اخلاقی عبور می کنند، در افغانستان نیز فجایع مرگ باری را خلق کردند، هزینه های جانی و هزینه های مالی هنگفتی را بر مردم افغانستان تحمیل نمودند و عملا افغانستان را در راه تامین منافع آمریکا قربانی نمودند.
ثانیا: آمریکا در فرایند حضورش در افغانستان، تلاش کردند که فجایع و جنایاتش را با تبلیغات و دروغ لاپوشانی کنند. متاسفانه در طول دو دهه در این راه موفق نیز بودند. زیرا تا روزی که امپراطوری دروغ آمریکا در این کشور کارای داشت و برپا بود، کسی از عمق فاجعه با خبر نبود.
فقط زمانی که افغانستان سقوط کرد، مردم متوجه شدند که آنهمه کمک های تسلیحاتی، آموزش های نظامی، حمایت های انکشافی و غیره کلا دروغ بوده است. نمونه ی کوچک ادعاهای دروغ و کذب آمریکائیان در رابطه به ارتش 150هزار نفری افغانستان بود.
یکی از شعارهای آمریکائیان این بودندکه آنها توانستند که در افغانستان یک ارتش 150هزار نفری و مجهز به تسلیحات پیشرفته تشکیل دهند. اما دیده شد که با پیشروی طالبان، این ارتش 150هزار نفری و مورد حمایت آمریکا چگونه مانند حباب یکباره ترکید و از هم پاشید و میدان را برای جنگجویان طالبان رها کرد.
ثالثا: آمریکا نه تنها در افغانستان بلکه در کل خاورمیانه و آسیا در پی ماجراجویی است و سیاست های مخربانه را به پیش می برد. البته این موضوع را تا روزی که شکست مفتضحانه ی آمریکا در افغانستان رخ نداد، کسی باور نمی کرد.
اما اکنون برای همه روشن گردیده است که آمریکا دقیقا بر خلاف شعارهای که می دهند، در پی جنگ افروزی و ویرانی منطقه است. متاسفانه افغانستان نیز در سپهر سیاست ماجراجویانه و جاسوسی آمریکا قرار گرفته بود که در نهایت منجر به فروپاشی و ویرانی کامل این کشور گردید.
رابعا: آمریکا به دلیل اینکه نیت صادقانه در بازسازی افغانستان نداشت، سعی نمود که از افرادی استفاده نماید که دارای هویت و شخصیت افغانی ـ آمریکایی هستند. به همین دلیل تیمی از آمریکائیان افغانی الاصل را با خودشان آوردند و مدیریت افغانستان را به عنوان یک پروژه اقتصادی تعریف نمودند به و دست آنها سپردند.
هرچند در این کار از منظر اقتصادی آمریکا برنده بود و توانست که از یک طرف در حوزه تبلیغات، لقب بزرگترین کمک کننده و حامی افغانستان را یدک بکشد و از طرف دیگر به صورت زیرکانه، از طریق پیمان کارانش دوبرابر از آن کمک ها را از کانال های مختلف به آمریکا برگردانند.
همانطور که تاکید شد، این تاکتیک در حوزه اقتصاد برای آمریکا کامیابی به عمل آورد، اما وجهه و جایگاه این کشور را میان متحدانش به شدت مخدوش ساخت که در نهایت با فروپاشی افغانستان، زنگ رسوایی آمریکا نیز نواخته شد.
مجموعه عوامل فوق و همچنان ده ها مسایل دیگر دست به دست هم داد و رسوایی آمریکا به قیمت فروپاشی افغانستان در تاریخ ثبت شد. هرچند برای منطقه و آسیا افشای شعارها و دروغ های آمریکائیان یک موفقیت بود ولی برای مردم افغانستان به معنی واقعی کلمه فاجعه بود.
پیامدهای خروج فاجعه بار آمریکا برای افغانستان
به دلیل اینکه سرنوشت افغانستان طی دو دهه در گرو آمریکا بود، خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان بدون تردید برای این کشور پیامدهای نیز در پی داشتند و دارند. از این رو به صورت کلی می توانیم بگوییم خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان تا اکنون منفی بوده است و آنهم به دلیل اینکه آمریکا پس از خروج غیر منتظره و عجولانه، از مداخه در امور افغانستان خود داری نکرد.
به دلیل اینکه آمریکا پس از خروج نیز دست از شرارت و شیطنت در امور افغانستان بر نداشت، خروج آمریکا پیامدهای مضاعفی را برای افغانستان به بار آورد. پیامدهای مستقیمی که در نتیجه خروج و سپس مداخله آمریکا در افغانستان به شمار می رود، قرار ذیل اند:
1.فروپاشی کامل نظام اقتصادی و تشدید گرسنگی و فقر در افغانستان. یکی از استراتژی های غیر انسانی آمریکا تحریم کشورهاست. این در حالی است که تحریم ها اکثرا تاثیر مستقیم بر در آمد و عواید مردم و خانواده ها دارند. در همین راستا آمریکا پس از خروج، ذخایر ارزی مردم افغانستان را بلوکه نمود. پیامد تحریم ها و بلوکه شدن ذخایر ارزی به صورت سریع نظام اقتصادی افغانستان را ساقط نمود و بانک ها عملا ورشسکته شدند.
2. آمریکا به دلیل جایگاه ویژه و دست بالایی که در سازمان ملل دارد، تمام رهبران طالبان را در لیست سیاه نگه داشتند. از این رو افغانستان تنها کشوری است که رهبران کنونی آن در لیست سیاه قرار دارند. ممکن است حضور رهبران طالبان در لیست سیاه در شرایط کنونی ساده به نظر برسد. اما تحت هیچ شرایطی این مسئله یک موضوع ساده و عادی نیست. زیرا نتایج این عمل، باعث گردیده است که افغانستان همچنان بدون هیچ دوستی در منطقه و جهان به حال خودش واگذار شود و طالبان بتواند به سبک و سلیقه ای خودش در این کشور حکمرانی نماید.
3. حضور داعش و دیگر گروه های تروریستی که برای دولت طالبان اکنون یک چالش بزرگ محسوب می گردد، نتیجه ی مداخله ی گسترده آمریکا و متحدین گوش به فرمان این کشور در افغانستان است. زیرا آنها تلاش دارند که با ایجاد چالش در سر راه طالبان، آنها را همچنان رام و خدمت گذار نگهدارند.
4. آمریکا در توافق نامه ای دوحه از طالبان، تعهداتی کافی را دریافت کرده است. به همین دلیل طالبان تا اکنون طبق فرمان آمریکائیان قدم بر می دارند و آمریکا نیز تحت هیچ شرایطی خود را مسئول وضعیت غم انگیز کنونی مردم افغانستان نمی دانند. به عبارت بهتر در حال حاضر طالبان به جای اینکه در خدمت مردم افغانستان باشد، مجری فرامین آمریکا و غرب است. این وضعیت باعث گردیده است که طالبان به عنوان دولت از ارایه ای خدمات به شهروندان افغانستان کاملا ناکام باشند.
5. طالبان طبق استراتژی های غیر عاقلانه ای آمریکا و دیگر کشورها مانند پاکستان، از حضور زنان و دختران در کار و آموزش امتناع به عمل آورده اند. این نیز بخشی از استراتژی و خواست آمریکا و شرکایش می باشد. به دلیل اینکه آنها در تلاش اند تا طالبان همچنان به عنوان حاکمان افغانستان در هاله ای از ابهام ادامه دهند. زیرا سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی غرب، آمریکا و پاکستان تا هنوز نتوانسته اند که طالبان را رام و اهلی کنند و اطمینان کامل به آنها را به دست آورند.
این پیامدها و صدها پیامدهای زیان بار دیگر خروج فاجعه بار آمریکا از افغانستان، از جمله نتایجی هستند که آمریکا پس از خروج، از خود میراث به جای گذاشته اند. در شرایط کنونی تنها گروهی که می تواند به چرخه ای باطل نقطه پایان بگذارند و افغانستان را از قربانی شدن بیش از این، نجات بخشد طالبان است.
طالبان به عنوان گروه حاکم در افغانستان لازم است که باید به معیشت و زندگی و امنیت و پیشرفت مردم افغانستان فکر کنند و دست از مزدوری و سر سپردگی بردارند.
مسلم اخلاقی، تحلیلگر
